یک شهید، یک خاطره
تعهد سرخ
مریم عرفانیان
در عملیات والفجر 3 ترکش به دست ایشان اصابت کرده و زخمی شده بود. با همان دست مجروحی که به گردنش آویز بود به بهداری اعزام شد. دکترها گفته بودند که باید پشت خط برگردد و یکی دو ماه استراحت کند. اتفاقاً عصر آن روز دیدمش و گفتم: «حسین آقا! مگه به شما نگفتند که استراحت کنید؟»
گفت: «نمیتونم استراحت کنم. اگه برگردم خط سقوط میکنه.»
اتفاقاً ماند و نقش بسزایی در آن موقعیت سخت داشت. میگفت: «به خاطر اسلام و قرآن باید خط رو نگه داریم و از نفوذ دشمن جلوگیری کنیم.»
یکی دو روز بعد از همان ماجرا به شهادت رسید.
خاطرهای از شهيد حسین قاینی
راوی: دستگردی، همرزم شهید