رابطه مدیران و هواداران فوتبال (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
ایجاد شفافیت و روشنگری درباره مسائل و ابهامات ریز و درشت موجود در ورزش و حوزهها و رشتههای مختلف و پرهیز از پنهانکاری و نامحرم دانستن طرفداران و دوستداران، یکی از مهمترین نکاتی است که باید سرلوحه رفتار مدیریتی و عملکرد مدیران این عرصه باشد. واقعیت این است که از این موضوع- که یک اصل مدیریتی هم هست – در خیلی جاها غفلت شده و یکی از نتایج آن، عدم رابطه بایسته میان مدیران حوزههای مختلف ورزش(از رؤسای فدراسیونها گرفته تا مدیران باشگاهها) با جامعه است.
به تعبیر دیگر، آن رابطه بایسته و تعامل کارساز و گرهگشا میان مدیریت یک مجموعه با اعضای آن و اجزای سیستم- که باید مبتنی بر صمیمیت و یکدلی و احترام باشد - خیلی جاها در ورزش ما دیده نمیشود. در بررسی و تحلیل چرایی این واقعیت به دلایل و عوامل مختلفی برمیخوریم که بیثباتی مدیریتی، ناآشنا بودن مدیران منتصب با حوزه کاری خود و از خانواده ورزش و فلان رشته ورزشی یا بهمان باشگاه نبودن و... در این امر دخیل است .
رابطه حاکم میان اهالی ورزش با اغلب مدیرانی که در ورزش منصوب و به کار گرفته میشوند با نوعی احساس نا امنی و بیاعتمادی همراه است و همین باعث میشود که هر اتفاقی که میافتد علاقهمندان و طرفداران تیمها، مدیریت مجموعه را مقصر میدانند و علیه آن گارد و موضع میگیرند و هر تصمیمی که از طرف مدیران اتخاذ میشود با سوءظن و نگاه بدبینانه مواجه میشود. برای مثال علاقهمندان به فوتبال حتما به یاد دارند که پیش از شروع فصل جاری تنش شدیدی میان طرفداران استقلال و مدیریت این تیم وجود داشت که در همان روز شروع تمرینات شاهد شعارهای تند و منفی تماشاگران علیه مدیریت وقت باشگاه بودیم و از آن سو، چون مدیریت احساس و برداشت هواداران را نسبت به خودش میدانست و پیشبینی چنین رفتار و شعارهایی را میکرد، با اجیر کردن عدهای از اراذل و اوباش نشاندار، به ضرب و شتم آنها پرداخت! و...
امروز و حالا در پایان نیم فصل، این رابطه غیرصمیمی و توام با سوءظن و بدبینی را میان اکثر طرفداران پرسپولیس با مدیریت این تیم میبینیم. ماجرا از اعلام کنارهگیری سرمربی این تیم آغاز شد. آمدن و رفتن مربیان در همه جای دنیا و هر تیمی، امری طبیعی است اما چرا طرفداران- و حتی برخی از پیشکسوتان پرسپولیس- در مواجهه با این اتفاق طبیعی عکسالعمل نشان دادند و علیه مدیریت تیم موضع گرفتند، پاسخ خیلی روشن است. آنها این کنارهگیری و استعفا را طبیعی و ناشی از مسائل صرفا فنی ارزیابی نکردند و معتقدند که مدیریت پرسپولیس و اعوان و انصار و جریانات آویزان دلالی و...، سرمربی موفق و محبوب اکثر طرفداران را فراری دادند!
ما درباره اینکه واقعیت ماجرا چیست و چقدر این گمانهزنیها مبتنی بر واقعیت است و چقدر ناشی از سوءتفاهمات و عدم ارتباط بایسته میان مدیران و هواداران، قضاوتی نمیکنیم. حرف و غرض ما از پیش کشیدن این موضوع، هشدار در مورد یک واقعیت یا بهتر بگوییم یکی از آسیبهایی است که ورزش و رشتهای مثل فوتبال را تهدید میکند و متاسفانه علیرغم ضرباتی که بر پیکر آن وارد کرده، از طرف مسئولان بالاتر ورزش با آن برخورد بایسته صورت نگرفته و نمیگیرد. وجود چنین مدیران اغلب موقت و بیثبات و حاکم بودن رابطه اشاره شده میان مدیریت با بدنه باشگاه(هواداران، پیشکسوتان و حتی بازیکنان)، پیامدها و عوارض منفی متعددی دارد که باید حتما به وسیله کارشناسان ورزشی و فرهنگی مورد بررسی علمی قرار بگیرد.
برای مثال اگر میبینیم که در سالهای اخیر نحوه برخورد و کنش و واکنش طرفداران تیمهای مختلف رقیب در تهران و شهرستانها (خاصه میان هواداران دو تیم سرشناس تهرانی) خیلی وقتها از حالت رقابت و کری خوانیهای معمول و مرسوم ورزشی خارج شده و به تهمت زدن و حتی دشمنی و نفرت پراکنی و کینهتوزی و عدم رعایت حریم و حرمتها انجامیده، بدون تردید و حتما یکی از دلایل آن، رفتار و گفتار مدیریتی است که برای تبرئه خود و ایجاد مقبولیت- ولو موقت- نزد طرفداران، فرافکنی کرده و اشکالات و ندانمکاریهای خود را به گردن توطئه و ترفندهای پشت پرده تیم مقابل میاندازد! و به جو بدبینی و تهمتزنی و... در حد نفرت و دشمنی دامن میزند.
تمام حرف و خلاصه عرایض ما این است که اصلاح سازوکار مدیریتی ورزش در سطح خرد و کلان، ملی و باشگاهی و سپردن امور به دست شایستههای کاردان که هم مدیر و مدبر هستند و هم با چموخم ورزش و فرهنگ و روحیات جامعه آشنایی دارند و در ضمن اهالی ورزش، آنها را به خوشنامی و کاربلدی میشناسند، موضوعی حیاتی است که بدون شک به ارتقای سطح کیفی و فنی و ایضا بهبود شرایط اخلاقی و فرهنگی منجر میشود. بنابراین مسئولان ورزش- و حتی غیر ورزشی- نباید از کنار آن به سادگی و بیخیالی عبور کنند، چرا که عدم توجه و سرسری گرفتن این موضوع بیتردید در آینده دور و نزدیک عواقب و پیامدهایی ناخوشایند خواهد داشت که فقط به ابعاد فنی محدود نمیشود و آسیبهای خود را از حیث فرهنگی و اجتماعی نیز وارد خواهد کرد...