اخبار ویژه
اعتراض شرق به قبیلهگرایی پدر خواندهها در جبهه اصلاحات
نگاه از موضع بالای برخی پدرخواندههای جبهه اصلاحات که فقط خود را چهره شاخص میپندارند، موجب اعتراض روزنامه شرق شد.
این روزنامه به قلم مهدی شیرزاد (پسر احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم) نوشت: بهتازگی سخنگوی محترم جبهه اصلاحات به تواتر در چند مصاحبه، تأکید فرمودهاند که برای انتخابات پیشروی مجلس، هیچ «چهره شاخص اصلاحطلبی» ثبتنام نکرده است! حتی درباره حزب کارگزاران نیز با نامبردن از افرادی، اظهارنظر فرمودهاند که چهرههای شاخص این حزب در انتخابات ثبتنام نکردهاند. غیر از ایشان، بزرگان دیگری نیز بر این مدعا تأکید دارند. عزیز دیگری بعد از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها به این مضمون توئیت کرده بود که «شکر خدا! چه خوب شد که غیر از آقای دکتر پزشکیان هیچ چهره شاخص اصلاحطلب دیگری در انتخابات ثبتنام نکرده
است»
برادر بزرگوار سومی نیز ماهها قبل، جایی در نطقی گفته بود که «حتی اگر چهرههای شاخص اصلاحطلب هم در انتخابات ثبتنام کنند و همه ایشان نیز تأیید صلاحیت شوند، اصلاحطلبان نباید در انتخابات شرکت کنند». به نظر میرسد در نگاه حضرات و بزرگواران، مقدرات کشور دایر بر مدار «چهرههای شاخص اصلاحطلبی» میگذرد و خارج از این قبیله، کسی در این کشور رسمیت ندارد! اما پرسش اینجاست که آیا این چهرههای شاخص اصلاحطلب، از شکم مادر چهره شاخص اصلاحطلب زاده شدهاند؟! و آیا چهرهشدن این افراد صرفا به هوش و استعداد و تلاش فردی ایشان بازمیگردد یا مجموعه عواملی دست به دست هم دادهاند تا این افرادی که اینگونه درباره دیگران حرف میزنند، در قامت «چهره شاخص اصلاحطلبی» در عرصه سیاست عرض اندام کنند؟ بخش درخور توجهی از کسانی که امروز بهعنوان چهره شاخص اصلاحطلبی قلمداد میشوند، عضو حزب مشارکت بودند. این افراد تا پیش از تشکیل جبهه مشارکت، بهعنوان حزب یاران خاتمی و حزب کسانی که اعضای ستادهای انتخاباتی خاتمی در سال 76 بودند، چندان چهرههای شناختهشدهای نبودند؛ حتی دیگرانی هم که پیشتر، در احزابی مانند کارگزاران و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی عضو بودند، نیز تا پیش از دوم خرداد چندان شناختهشده نبودند. کموبیش تک چهرههایی متعلق به جریان خط امام بودند؛ اما اساسا نه اصلاحاتی بود و نه چهره شاخص اصلاحطلبی!
همین چهرههای شاخص امروز، در 25 سال پیششان، اغلب با برخی چهرههای شاخصی که در مجمع روحانیون یا جریان خط امام یا نیروهای نزدیک به مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی بودند، چالشهایی نیز داشتند. در خاطرات مرحوم هاشمی در سال 79 برخی از این چالشها از زاویه دید ایشان توصیف شدهاند. افزون بر این، چالش با نیروهای مخالف دولت هم بود. اگر مجاهدت روزنامهنگارانی که سالها در معرض انواع تهدیدها و تحدیدها بودند، نبود، اگر فداکاری و جانفشانی جوانان و دانشجویانی که خالصانه و بیادعا در حمایت از این جریان زحمت کشیدند و فعالیت کردند، نبود، اگر حُسن نظر و اعتماد آقای خاتمی به برخی از این چهرهها برای مسئولیتدادن در دولت نبود و اگر وفاداری و نجابت ملت شریفی که بارها در انتخاباتهای مختلف به این افراد رأی دادند، نبود، بیشک هیچیک از چهرههای شاخص اصلاحطلب در موقعیت امروز
نبودند.
مثال درباره اینکه چه کسی، چگونه و از چه زمانی تبدیل به چهره شاخص شد، کم نیست. بهعنوان نمونه یکی از دبیران کل محترم یکی از احزاب مؤثر جبهه اصلاحات که از قضا عضو هیئترئیسه جبهه هم هست، اساسا تا پیش از انتخابات مجلس دهم، چندان شناخته شده نبود؛ بنابراین عرضم این است که عمر شاخص بودن برخی از حضرات نیز لزوما چندان طولانی
نیست!
اما خوشمزه عمد در نادیده انگاشتن برخی افراد است؛ به گونهای که دو آدمی که نسبتا در یک دوره فعالیت دانشجویی داشتهاند و از یک نقطه شروع کردهاند و اغلب روند شبیه به همی را نیز طی کردهاند، یکی بهعنوان چهره شاخص معرفی میشود و دیگری که مدتی نیز در هیئترئیسه جبهه اصلاحات عضو بوده و نقش و مسئولیتهای مهمی در تأسیس و فعالیت یکی از احزاب مؤثر این جبهه داشته، اساسا نادیده گرفته میشود. یا دیگری که در دولت خاتمی استاندار بوده و در دولت روحانی معاون رئیسجمهور، گویی اصلا نبوده و نیست! یا دیگری که رئیس فلان شعبه استانی بهمان حزب مهم عضو جبهه اصلاحات است، ظاهرا از نظر دوستان، حتی در استان خود نیز شاخص نیست! جریان سیاسی که 30 سال، چهرههای شاخصش اسامی ثابت و تکراری باشد، یک جریان زنده و پویا نیست! اینکه قبیلهگرایان، نگاهشان به قدری تنگ و محدود باشد که حتی سرمایههای انسانی و دوستان خودشان را نیز بیرون از جرگه سیاسیشان محسوب کنند، مزیت و فضیلتی برای این جریان خالصساز نمیآورد! البته از نظر نگارنده، اصلاحات همچنان یک جریان زنده سیاسی است که چهرههای بالقوه و بالفعل فراوانی دارد که اگر روزی پدرخواندهها اجازه دهند، فرصت بالندگی پیدا خواهند کرد. نفس اینکه هیچ چهره شاخص اصلاحطلبی در انتخابات آینده مجلس ثبتنام نکرده، یک برکت و فرصت برای سیاست ایران است؛ چون امکان معرفی چهرههای جدیدی غیر از اسامی تکراری 30ساله به جامعه فراهم میشود!
هماهنگی انتخاباتی 31 حزب امر نزدیک به محال در جبهه اصلاحات!
عضو «فراکسیون امید» در مجلس قبل، ضمن بررسی علت تشتت اصلاحطلبان درباره انتخابات اسفندماه گفت: بعید است جبهه اصلاحات به موضع واحدی در قبال انتخابات برسد.
محمود صادقی در گفتوگو با روزنامه شرق اظهار کرد: واقع امر این است که فعلا در جبهه اصلاحات و حتی در تشکل متبوعم یعنی انجمن مدرسین دانشگاهها بحث، تبادل نظر و چانهزنی درباره انتخابات اسفندماه در جریان است و هنوز به یک موضعگیری واحد نرسیدهایم. ما تقریبا شاهد شکلگیری اداره امور کشور به دست یک اقلیت هستیم و نتیجه آن هم در همه ابعاد و سطوح کاملا عیان است و تقریبا جامعه را درباره آینده ایران بهشدت ناامید کرده است. به همین دلیل است که موضوع میزان مشارکت و انتخابات آزاد اکنون محل بحث فراوان است.
خبرنگار شرق پرسید: آیا مجلس دهم قابل دفاع بود؟! چه کسانی از مجلس دهم انتظارات عجیبی داشتند، اما در پایان نهتنها به انتظارات جامعه عمل پوشانده نشد بلکه حتی حداقلها را هم برآورده نکردند و نهایتا کار به جایی رسید که برخی فعالان رسانهای و سیاسی به دلیل حمایت از فراکسیون امید رسما از مردم عذرخواهی کردند؟
صادقی پاسخ داد: بله، در همین مجلس دهم که من سابقه حضور در آن را دارم، علیرغم تمام رد صلاحیتهای گسترده، باز انتظارات حداقلی از مجلس سابق وجود داشت و بر مبنای همین انتظارات حداقلی، اصلاحطلبان وارد گود انتخابات مجلس دهم شدند. اما واقعیت امر آن است که حتی همان انتظارات حداقلی هم در مجلس دهم اجابت نشد.
خبرنگار شرق که چند بار از علت اختلاف در جبهه اصلاحات پرسیده و نتیجه نگرفته بود، میگوید باز هم موضوع اصلاحطلبان به حاشیه رفت.
صادقی در ادامه میگوید: آنچه میگویم ارزیابی شخصی من است و ارتباطی به جبهه اصلاحات یا تشکل متبوعم ندارد. اما به اصرار شما من هم معتقدم روحانی امید چندانی به این انتخابات ندارد؛ یعنی روحانی هم امیدی ندارد که مشارکت جدی در انتخابات مجلس دوازدهم شکل بگیرد.
وی درباره اظهارات دبیرکل کارگزاران درباره شرکت در انتخابات گفت: گفتههای افرادی مانند آقای مرعشی یا چند نفر دیگر که در جبهه اصلاحات قرار دارند به معنای موضع رسمی و واحد این جبهه نیست، بلکه ارزیابی شخص آنهاست. نهایتا آقای مرعشی میتواند بگوید موضعش، موضع حزب کارگزاران است. البته من برای ایشان احترام بسیار زیادی قائلم و گاهی هم سخنان ایشان درست و منطقی است. گاهی هم شده سخنان رادیکالی را هم بیان میکنند و حقایقی را هم به زبان میرانند. پس نباید از انصاف و عدالت خارج شد. من معتقدم کارگزارانیها و امثال آقای مرعشی دچار نوعی سردرگمی و سرگردانی هستند، اما این هم دلیل دارد.
صادقی مدعی شد: افراد به دلیل ترس از متهم شدن به تحریم انتخابات سعی میکنند مواضعی در قبال مشارکت و فعالیت حزبی در انتخابات داشته باشند تا این برچسب و اتهام به آنها زده نشود و در ادامه چالشهایی برای آنها به وجود نیاید. شاید به همین دلیل در انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ این حزب، لیست انتخاباتی خود را ارائه کرد.
صادقی افزود: جبهه اصلاحات هنوز جمعبندی نهائی خود را در قبال انتخابات ندارد. راهبردها هنوز در مرحله تدوین و چکشکاری است؛ یعنی پیشنویس راهبرد اولیه جبهه اصلاحات در قبال انتخابات در کمیته راهبردها تدوین شده است. این پیشنویس برای احزاب درون جبهه اصلاحات ارسال شده است. باید منتظر نتیجه نهائی هر حزب در درون اصلاحات درباره این پیشنویس بود و ببینیم هرکدام از احزاب چه نظر مثبت یا منفی دارند و بناست در جلسات آینده مجمع عمومی بعد از چکشکاری این پیشنویس، نهایتا راهبرد جبهه اصلاحات در قبال انتخابات مشخص شود.
فراموش نکنیم ما درخصوص جبهه اصلاحات بحث میکنیم؛ جبهه اصلاحات یک حزب نیست، بلکه یک جریانی متشکل از طیفی از احزاب اصلاحطلب است و هرکدام از این احزاب، نگاه و ارزیابی خاص خود را در قبال انتخابات یا هر مسئله و موضوع سیاسی و اجتماعی دارند. پس ما باید منتظر نتیجه آرای همه احزاب باشیم تا بتوانیم به یک معدل و میانگین و موضع واحد دست پیدا کنیم. برای مثال شما از آقای مرعشی یا جواد امام سخن گفتید. خب طبیعی است آقای مرعشی اگر بخواهد از جانب کارگزاران حرف بزند یا آقای جواد امام بخواهد از جانب حزبش، ایثارگران حرف بزند، خب راحتتر میتوانند موضعگیری کنند، اما مسئله جبهه اصلاحات کاملا متفاوت است.
صادقی در پاسخ این سؤال که خروجی نهائی جبهه اصلاحات چیست؟ آیا میتوان با این میزان از تفاوت و تضاد آرا به یک خروجی واحد رسید؟ گفت: تصور من شاید قدری بدبینانه باشد، اما من هم معترفم که شاید به یک اجماع صددرصدی و کامل در قبال انتخابات نرسیم. مثلا شاید متناسب با رأی خانم منصوری در انتخابات یک اقلیت و اکثریتی درون جبهه اصلاحات شکل بگیرد.
یادآور میشود جبهه اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری دو سال قبل نتوانست به تصمیم واحد برسد و از میان 31 حزب، فقط 16 حزب از حضور در انتخابات حمایت کردند. ادامه این روند به استعفای بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات ختم شد.
قبل از آن هم اعتراضات و فحاشیها در آستانه انتخابات مجلس یازده (چهار سال قبل) به استعفای محمدرضا عارف از شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان انجامیده بود.
حمله قدرتمند سایبری به 60 سایت دولتی اسرائیل
گروه هکری ضد اسرائیلی به نام «سایبر طوفان» به سایت دهها سازمان این رژیم نفوذ کرده است.
شبکه صهیونیستی «اینترنشنال» ضمن انتشار این خبر افزود: گروه سایبر طوفان در عملیاتی سایبری که از اواخر نوامبر آغاز شده بود، اطلاعات به سرقت رفته را به مرور در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است. هکرها مدعی نفوذ به 60 سایت مختلف شدهاند. محققان امنیت سایبری تاکید کردهاند اطلاعات منتشرشده در بسیاری موارد واقعی به نظر میرسد.
فهرست سایتهای قربانی، تنها محدود به شرکتهای اسرائيلی نمیشود و مجموعههایی مانند اسپیساکس، تویوتا و ایکیا نیز که با این کشور تجارت میکنند، در فهرست قربانیان قرار دارند. مهاجمان این گروه میگویند به مجموعههای فعال در حوزه امنیت سایبری، نهادهای دولتی، پلتفرمهای تجارت الکترونیک، شرکتهای تولیدی، مدارس و دانشکدهها حمله
کردهاند.
کوین بومونت، کارشناس مستقل امنیت سایبری، شیوه سازماندهی حملات گروه سایبر طوفان را «بسیار خوب و مختلکننده» توصیف کرد. او تاکید میکند فعالیتهای این گروه با سایر گروههای سایبری طرفدار فلسطین که صرفا به انجام حملات غیرپیچیده میپردازند متمایز است.
به گفته این محقق سایبری، حدود یکسوم از قربانیان این گروه هکری پس از گذشت هفتهها از زمان وقوع حمله هنوز نتوانستهاند دادههای وبسایت خود را بازیابی کنند. یکی از قربانیان دولتی این گروه، درگاه پرداخت خدمات دولتی اسرائیل است.
اوایل ماه جاری میلادی شرکت امنیت سایبری «چکپوینت» با انتشار گزارشی، گروه سایبر طوفان را وابسته به جمهوری اسلامی معرفی کرد. این شرکت همچنین تاکید کرد اطلاعات افشاشده توسط هکرهای این گروه، واقعی به نظر میرسد.
کارشناسان این شرکت باور دارند نشت اطلاعات یادشده از طریق نفوذ به یک شرکت خدمات میزبانی وب در اسرائیل به نام «سیگنیچر آیتی» صورت گرفته است. هکرها با رد این ادعا تاکید کردهاند به زودی جزئیات بیشتری از حملات خود منتشر خواهند کرد.
اوایل هفته جاری، اداره ملی سایبری اسرائیل از کشف یک حمله فیشینگ انجامشده از سوی ایران علیه برخی سازمانهای خود خبر داد. این نهاد دو ماه پیش نیز از شناسایی یک بدافزار متعلق به «یک گروه مهاجم ایرانی» در زیرساختهای اینترنت اسرائیل خبر داده بود.