حکایت سینماتوگراف 2- بخش دهم
جشنواره، جشنواره جشــنواره
سعید مستغاثی
اتفاق مهم دیگری که در سینمای پس از انقلاب افتاد، برپایی یک جشنواره ملی و پایهای بود که قرار شد طی ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یعنی دهه فجر هر سال، با نام و عنوان جشنواره فیلم فجر برگزار شود. در واقع جشنواره فیلم فجر در کنار انواع و اقسام مسابقات ورزشی فجر و جشنوارههای موسیقی و تئاتر و کتاب و هنرهای تجسمی و... جزئی از جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بهشمار آمد.
قرار نبود این جشنواره جای برخی جشنوارههای پیش از انقلاب مانند جشنواره جهانی فیلم تهران یا جشنواره سپاس را بگیرد، اگرچه ترکیبی از هر دو و برخی دیگر از جشنوارهها و مراسم سینمایی سال شد.
قرار بود، جشنواره فیلم فجر تمام فیلمهای تولیدی هر سال سینمای ایران را پوشش دهد و ویترینی باشد برای یک سال سینمای ایران. اما در واقع ویترینی شد برای نمایش جدیدترین تئوریهای مدیران سینمایی و صحنهای شد برای اعلام یک سال سلیقه مسئولان و متولیان سینمای ایران.
در همان حال و هوای سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در حالی که کشور درگیر جنگی تحمیلی بود، نخستین جشنواره فیلم در سال 1360 تحت عنوان جشنواره میلاد برگزار گردید که اولین فیلمهای تولیدی پس از انقلاب را پذیرا شد و بالاخره یک سال بعد، مهمترین و ماندگارترین جشنواره تاریخ سینمای ایران تحت عنوان «جشنواره فیلم فجر» بنیاد نهاده شد.
در واقع سينماي ايران در همان دهه اول پس از پیروزی انقلاب، توسط جشنواره فيلم فجر شكل پيدا كرد. از آنجا که متولی و مدیریت هر دو سینمای ایران و جشنواره فیلم فجر یکی بود، از یک طرف مدیریت این سینما سعی میکرد تا برای ویترین خود یعنی همان جشنواره فیلم فجر، بهترین و کافیترین خوراک یعنی فیلم را فراهم کند و از طرف دیگر هم متولیان آن جشنواره تلاش داشتند تا به مطلوبترین وجه، آن سعی و کوشش مدیران سینما را پاس داشته و از برترینهایشان تقدیر و تجلیل به عمل آورده و جوایز خود را به بهترین تولیدات مدیران اعطا کنند تا نگاه و سلیقه مدیران را بر کلیت سینمای این کشور حاکم سازند.
در واقع جشنواره فیلم فجر با جایزه و تجلیل و تقدیر، به نوعی به کلیت سینمای نوپای پس از انقلاب، راه و مسیر مشخص کرد یا در واقع خط داد که چه سمت و سویی بگیرد و به کدامین طرف رود و خود را چگونه با کلیت مدیریت کشور سازگار و هماهنگ نماید.
نقش جشنواره فیلم فجر در سینمای پس از انقلاب ایران
از زمانی که چرخ سینمای پس از انقلاب به راه افتاد، برگزاري جشنوارهاي به عنوان ويترين توليدات سينمايي در دستوركار قرار گرفت و در بهمن 1361 نخستين دوره آن تحت عنوان «فستيوال بينالمللي فیلم فجر» برگزار گرديد. جشنوارهاي كه پس از 5 سال فترت سينما در كشور، بازتابهاي بسيار مثبتي در فضاي هنري كشور داشت. در چنين فضايي بود كه جشنواره فيلم فجر در سالهاي نخستين برگزاري خود، در جايگاهي تعيينكننده و تاثيرگذار قرار گرفت. جايگاهي كه شايد بتوان گفت بسيار فراتر از ماهيت يك جشنواره فيلم به نظر میرسید.
به دليل نوع سينماي رايج در يك دهه نخست سالهاي پس از انقلاب كه به سينماي هدايتي/حمايتي يا گلخانهاي معروف شد، نقش دولت در مدیریت سینما و جشنواره فیلم فجر، غيرقابلانكار بود. همانگونه كه سالها بعد و در دوران دولت به اصطلاح اصلاحات، عطاءالله مهاجرانی، وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي علنا و به طور رسمی در مراسم پایانی هفدهمین جشنواره فیلم فجر ابراز داشت که «این جشنواره ويترين سينماي ايران بهشمار میآید» و سينماگران و سينمادوستان هم با چشمي بر اين ويترين، در عرصه اين سينما گام برداشتند. چراكه در دورانی 20ساله، تمامي حركات در همه بخشهاي توليد و توزيع و نمايش توسط مسئولين ذيربط دولتي كنترل و هدايت شد. يعني فيلم از زمان نوشتهشدن فيلمنامه تا زمان اكران، تحت برنامهاي خاص از سوي مراكز دولتي قرار داشت.
بر اساس همين سياستها بود كه سينماي ايران در همان دهه اول، در واقع توسط جشنواره فيلم فجر شكل پيدا كرد. به اين مفهوم كه پس از توليد موج فيلمهاي انقلابي و سياسي در سالهاي 61 و 62، اين جشنواره فیلم فجر بود كه با اعطای جايزه به فيلمهاي «مردي كه زياد ميدانست» و «اتوبوس» باب فيلمهاي كمدي را در آن سالهاي جنگ و مقاومت كه اساسا طرح مسئله خنده و شوخي و كميك يك تابو محسوب ميشد، باز كرد. اين جشنواره فيلم فجر بود كه با اعطاي جايزه به فيلمهای «گلهاي داوودي» و «مترسك»، ساخت آثار ملودرام را در همان فضاي پرشور انقلابي و جنگي بلامانع اعلام كرد. جشنواره فيلم فجر بود كه با سيمرغهاي بلورين به رشتههاي فني و تخصصي مانند فيلمبرداري و تدوين و صدا و جلوههاي ويژه، اين حرفهها را در سينماي ايران مطرح ساخت.
در واقع ميتوان گفت سينماي بعد از انقلاب چه در زمينه محتوا و چه از لحاظ ساختار سينمايي مديون اولين دهه برگزاري جشنواره فيلم فجر است.
جشنوارهای که استاندارد نبود
اما عليرغم همه نقاط قوت ذکرشده، این جشنواره هيچگاه شمايل يك جشنواره استاندارد فیلم را پيدا نكرد، زيرا:
1- جشنواره فیلم فجر همچنان که ساختار خود را بر اساس ملغمهای از جشنوارههای مشابه اروپایی و مراسم اسکار قرار داد، برای مغبون نماندن در مقابل جشنوارههای فوق به تدریج درصدد تقویت و تجلیل و تحسین فیلمهایی برآمد که سنخیت چندانی با فرهنگ و هنر و اندیشه ایرانی نداشتند و صرفا به دلیل توجه جشنوارههای خارجی، در ویترین جوایز جشنواره فجر هم قرار میگرفتند. اعطای 8 جایزه به فیلم «هامون» در هشتمین دوره این جشنواره به بهانه رواج فرهنگ به اصطلاح علیخواهی (در حالی که فیلم «هامون» آشکارا و به اعتراف سازندگانش برگرفته از فلسفه و نگرش و اندیشههای شبهعرفانی و مادیگرایانه «کی یر کیگور» فیلسوف آلمانی بود) در واقع نوعی گونه عرفان انحرافی را در سینمای ایران باب کرد که سالها، گریبان این سینما را رها نکرد. همینطور اهدای 6 جایزه به فیلم «مسافران» بهرام بیضایی و تجلیل از نگرش مادی به مرگ از دیگر خشتهای کج جشنواره فیلم فجر برای آینده سینمای ایران بود.
2- از آنجا که جشنواره فیلم فجر در طی این سالها از سوی سازمان و ساختار خاصی مدیریت شده و علیرغم همه تغییرات مدیریتی در معاونت سینمایی وزارت ارشاد، همچنان اغلب افراد این سازمان که بعضا از جشنوارههای شاهنشاهی وام گرفته شده بودند (و در برخی دورههای جشنواره نیز مشاور عالی دبیر جشنواره بود!) در ساختار جشنواره فیلم فجر باقی ماندند و یا از همان دورههای نخست تحت نفوذ تفکر و القائات گروهی خاص در ماهنامه فیلم و گزارش فیلم (که بعدا توقیف شد و دستاندرکارانش مثل هوشنگ اسدی و نوشابه امیری به خارج کشور گریختند) قرار داشت، بنا به همین وابستگی، مروج نوعی خاص از سینما از نوع سینمای شبهروشنفکری گردید.
از همینروست که در دوران حاکمیت مدعیان اصلاحات، فیلمی همچون «خانهای روی آب» ساخته بهمن فرمانآرا (مدیر تولید شرکت گسترش صنایع سینمایی ایران متعلق به اشرف پهلوی) جایزه فیلم دینی گرفت! و در جشنواره بیستوسوم فیلم فجر هم که در سال 1383 یعنی دورانی دیگر از همان دولت مدعی اصلاحات (با مسئولیت محمدمهدی حیدریان و علیرضا رضاداد) برگزار شد، فیلم معلومالحالی همچون «بابا عزیز» (که مروج نوعی عرفان جنسی بود) جایزه بهترین فیلم معناگرا را دریافت کرد!! البته در دوران به اصطلاح اصولگرایی یعنی در جشنواره بیستوششم فیلم فجر هم علاوهبر نمایش آثار خارجی و صریح صهیونی (که از سوی محافل اوانجلیستهای آمریکایی حمایت شده بودند) همچون «قطبنمای طلایی» و «اولژان» و «طرحهای فرانک گری» و... فیلم ضعیف و سخیفی مانند «کنعان» ساخته مانی حقیقی علاوهبر اینکه در دو بخش مسابقه سینمای ایران و بینالملل قرار گرفت، با نفوذ و سوءاستفاده از رانتهای موجود، جایزه فیلم مردمی را هم در بخش سینمای بینالملل کسب نمود!!!