نشانه تحول(نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
هفته گذشته وزیر ورزش در جلسه پرسش و پاسخ با اساتید و دانشجویان تربیت بدنی گفت: «باشگاهداری وظیفه وزارت ورزش نیست. رسانهها کمک کنند این وظیفه از وزارت ورزش گرفته شود. آنچه در دنیا وجود دارد، باشگاهداری در عرصه جدید است. باشگاهداری باید توسط بخش خصوصی انجام شود.» آقای هاشمی این نکته را هم اضافه میکند که «اگر این اتفاق در دوره فعلی مدیریت ورزش بیفتد، یکی از دستاوردهای بزرگ این دولت خواهد بود» و ما نیز اضافه میکنیم که اگر این اتفاق بیفتد، موفقیت بزرگی نصیب ورزش شده است و بالاتر از آن عرض میکنیم که اگر این اتفاق بیفتد و تکلیف مالکیتی و به دنبال آن مدیریتی دو تیم استقلال و پرسپولیس روشن شود، معلوم میشود قرار است به معنای واقعی ورزش «جدی» گرفته شود و تحولات بایسته در این عرصه چهره بندد.
خوانندگان محترم نیک میدانند که ما نه حالا، بلکه بارها و بارها نوشتهایم که روشن شدن تکلیف مالکیتی پرسپولیس و استقلال- که از چند دهه پیش نامعلوم است و به شیوه غلط و غیرعلمی «کجدار و مریز» اداره میشود- یک نشانه است، نشانه اینکه قرار است متولی اصلی ورزش که طبق قانون اساسی کشور دولت است، میخواهد فراتر از حرفهای نخنما شده و کسلکننده و شعارهای تکراری، ورزش را جدی بگیرد و برای آن اهمیت بایسته و بهای شایسته را قائل شود. این حرف و نظر ما را بسیاری از کارشناسان واقعی ورزش بارها و طی سالها به شکل و شیوههای مختلف نیز زده و بر آن تاکید کردهاند اما متاسفانه هر مدیر و وزیر و دولتی که آمده فقط در این باره حرف زده و در عمل هیچ اتفاقی نیفتاده است.
رهبر انقلاب نیز در دیدار اخیر اهالی ورزش- که خوشبختانه آقای وزیر هم در آن حضور داشت- در این باره تاکید موکد داشتند. البته ایشان به طور مشخص درباره دو تیم قدیمی و مردمی صحبت نکردند اما از مسئولان خواستند «یک بار برای همیشه» تکلیف مسائل لاینحل و موضوعات حیاتی و بر زمین مانده ورزش را روشن کنند. بیتردید بلاتکلیفی مالکیتی و مدیریتی استقلال و پرسپولیس و مسئله مهم باشگاهداری یکی از آنهاست. انتظار این است که مدیریت فعلی ورزش برخلاف اسلاف خود به حرف و شعار و وعده اکتفا نکند و برای حل این معضلات و مسائل بلاتکلیف، عملا وارد گود شود.
سالها و در مقاطع مختلف و دولتهای متفاوت این حرف که «به زودی وضعیت مالکیتی دو تیم استقلال و پرسپولیس روشن خواهد شد و همچنین موضوع باشگاهداری به شکل رسمی و قانونی مشخص خواهد شد و چنین خواهیم کرد و چنین میشود» از زبان مسئولان ورزش و حتی غیرورزشی شنیده میشود اما واقعیت امر این است که اتفاق بایسته و مورد انتظار رخ نداده و همه چیز تقریبا به همان حرف و شعار و وعده خلاصه شده است. البته در اینکه بسیاری از مسئولان ورزش این وضعیت بلاتکلیف و چندین و چند ساله را برای این دو تیم نمیپسندند، حداقل ما شک و تردیدی نداریم اما سؤال این است که پس چرا این مشکل و مشکلات نظیر آن بلاتکلیف بر زمین ماندهاند و بالاخره تا کی قرار است این وضعیت «استخوان لای زخم» ادامه داشته باشد؟ تا کی قرار است ورزش مستعد و پرظرفیت ما به دلیل مشکلاتی که قابل حل است اما به هر دلیل حل نمیشود، آسیب ببیند و ضربه بخورد؟ تا کی قرار است هر سال تن طرفداران فوتبال بلرزد که آیا کنفدراسیون آسیا امسال برای حضور در رقابت باشگاهی آسیا به تیمهای ایرانی مجوز خواهد داد یا خیر؟ مشکل در کجاست؟ چرا با اینکه نظر و قصد مسئولان دولتی و ورزشی بر حل مسائل کهنه و رفع مشکلات رسوب شده است، این مسائل در نهایت و در پایان عمر دولتهای مختلف، لاینحل باقی میماند؟
به نظر میرسد کسانی و جریانات و تفکراتی وجود دارد که به دلایل نامعلوم مقابل حل مسائل لاینحل ورزش مقاومت و ایستادگی میکنند. کسانی هستند که با انگیزههای نامشخص از سروسامان گرفتن ورزش و قرار گرفتن هرچیز در جای خود نگرانند و احساس زیان و ضرر میکنند. این واقعیتی است که با توجه به شواهد نمیتوان انکار کرد. ظاهرا نفوذ این جریانات خیلی هم زیاد است که زور دولتها به آن نمیرسد! آیا مسئولان فعلی ورزش با حمایتهای دولت و مراکز قانونی قادر خواهند بود این بار و در این دوره به حل مسائل مهمی که تحول و پیشرفت ورزش منوط به حل آنهاست، توفیق یابند؟ آیا این بار و در دوره مدیریت فعلی ورزش نیز همه چیز به حرف و شعار و اظهار امیدواری خلاصه میشود و اتفاقی برای حل مشکلات قدیمی و اداره ورزش مطابق با روشهای علمی و شیوههای تجربه شده دنیا نمیافتد و جریانات ضد ورزش و باندهایی که از سامان نگرفتن و لاینحل ماندن مشکلات ورزش سالهاست جیب و کیسه خود را پر میکنند، کماکان به خواستههای پایانناپذیر خود خواهند رسید و این وسط، سر ورزش بیکلاه خواهد ماند؟!