فانوس
مال بیتالمال بود مواظب بودم خیس نشه!
زخمی شده بود. پایش را گچ گرفته بودند و توی بیمارستان مریوان بستری بود. بچهها لباسهایش را شسته بودند. خبردار که شد، بلند شد برود لباسهای آنها را بشوید. گفتم: «برادر احمد، پاتون رو تازه گچ گرفتند، اگه گچ خیس بشه، پاتون عفونت میکنه! » گفت: «هیچی نمیشه.» رفت توی حمام و لباس همه بچهها را شست. نصف روز طول کشید. گفتیم: الان تمام گچ، نم برداشته و باید عوضش کرد. اما یک قطره آب هم روی گچ نریخته بود. میگفت: «مال بیتالمال بود، مواظب بودم خیس نشه.»
یادگاران، کتاب حاج احمد متوسلیان، ص 30، انتشارات روایت فتح