kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۹۰۰۳
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۱
نگاهی به سریال «فروپاشی خاندان آشر»

سرگرم کردن مخاطبین با عذاب سرمایه‌داران!

 
فاطمه قاسم‌آبادی
محکوم کردن و اعتراض به سرمایه‌داران در اروپا و آمریکا، چند سالی است که به شدت مورد توجه برنامه‌سازان غربی قرار گرفته است و این موضوع خاص، که دنیای سرمایه‌داران را به چالش می‌کشد و رنج و فقر مردم عادی را که در واقع زیرمجموعه‌ها و برده‌های این نظام بی‌رحم هستند، به تصویر می‌کشد، برای مخاطبین جذاب شده است.
شاید این سؤال به وجود بیاید که چطور برنامه‌سازان غربی به نظامی حمله می‌کنند که مبنای اصلی همه چیز در کشورهایشان است؟ جواب مشخص است، هرگز چنین اتفاقی در این ساخته‌ها نمی‌افتد، سازندگان چنین برنامه‌هایی، همیشه توجه دارند که برخی سرمایه‌داران را محکوم کنند، نه نظام فاسد سرمایه‌داری را. 
معمولا در این نوع داستان‌ها یک غول بی‌رحم وجود دارد که به بیراهه رفته و به خاطر طمع، حقوق مردم عادی را زیر پا گذاشته است و البته که در نهایت معلوم می‌شود که این غول راهی را رفته که اگر هر کس دیگری جای او بود و موقعیت او را داشت، می‌رفت و در انتهای داستان هم معمولا غول مورد نظر برای درس عبرت، با مرگی دلخراش دفتر زندگی‌اش بسته می‌شود....
سریال «فروپاشی خاندان آشر» ساخته «مایک فلنگن» و محصول سال 2023 آمریکاست. این سریال با الهام از داستان‌های کوتاه «ادگار آلن پو» نویسنده ژانر وحشت ساخته شده است.
داستان خانواده جنایتکار
داستان سریال «فروپاشی خاندان آشر»، با الهام از داستان کوتاهی از ادگار آلن پو به همین نام، ساخته شده است. البته که داستان سریال بسیار متفاوت و تعداد شخصیت‌های بیشتری دارد ولی الهام از این داستان ادگار آلن پو و برخی دیگر از داستان‌هایش در این سریال، وجود دارد. 
داستان این سریال در مورد دو خواهر و برادر دوقلو، به نام «رودریک آشر» و «مادلین آشر» است که پدر خانواده که صاحب یک شرکت داروسازی بزرگ است، سال‌ها پیش آن‌ها را ترک کرده. در نهایت این دوقلوها بزرگ می‌شوند و در دهه 80 میلادی موفق می‌شوند شرکت بزرگ پدرشان را تصاحب کنند و امپراتوری خودشان را بسازند. تولیدات این شرکت داروسازی از زمان مدیریت پدرشان هم خلاف‌های بسیار و حواشی زیادی داشت ولی دوقلوها با ادامه راه پدرشان، این خلاف‌ها را با برنامه‌ریزی دقیق ادامه دادند و به لطف وکیل موزی‌شان هرگز توسط قانون گیر نیفتادند. 
بعد از گذشت چند دهه به خاطر پرونده مسکن‌های شرکت آشر که باعث بحران اعتیاد و ویرانی خانواده‌های زیادی در آمریکا شد، قانون بار دیگر به سمت این خانواده رفت و دادستانی به نام «دوپین» که سال‌ها فعالیت‌های غیر قانونی این خانواده را دنبال کرده بود، ادعا می‌کند که این بار می‌تواند آشرها را به دام بیندازد چرا که یکی از اعضای خانواده حاضر به شهادت علیه بقیه شده است!
بعد از این خبر اتفاقات زیادی می‌افتد که به مرگ هر شش فرزند رودریک آشر منجر می‌شود و داستان از جایی شروع می‌شود که رودریک دادستان دوپین را به خانه کودکی‌اش دعوت کرده و می‌خواهد به جرم‌ها و خلاف‌های وحشتناکش اعتراف کند و بگوید چرا کار خودش و خانواده‌اش به این‌جا رسید....
جهان خانواده آمریکایی
در سریال «فروپاشی خاندان آشر»، مخاطبین می‌بینند که اعضای خانواده آشر و شریک‌های عاطفی‌شان، تقریبا تمام نژادها را شامل می‌شوند. جالب است که در این سریال هم مانند تعداد زیادی از سریال‌های از این دست، یک خانواده در واقع نمادی از آمریکاست که بیشتر نژادها را در خود جای داده است و وجه اشتراک این انسان‌های متفاوت با یکدیگر هم در علاقه و میل به جمع کردن سرمایه از هر راهی است.
البته بی‌وجدانی، بی‌اعتقادی و فساد بیش از حد هم به این مجموعه اضافه شده تا انسان‌های آرمانی نظام سرمایه‌داری در آن به تصویر کشیده شوند. خانواده آشر به عنوان نمادی از تفکر سرمایه‌داری طوری در داستان جلو می‌روند که حتی مخاطبین هم اگر با توجه به روند داستان خودشان را جای آن‌ها بگذارند، همان راه را انتخاب می‌کنند چرا که زندگی دیگری که هر یک از اعضای این خانواده می‌توانستند داشته باشند، عملا یک زندگی ساده بدون هیجان و در یک کلام فاقد استانداردهای دنیای مجازی است که مخاطبین امروز هر روز با آن در ارتباط هستند. در سریال مخاطبین می‌بینند که در روند داستان هیچ یک از اعضای این خانواده به عنوان غول‌های بی‌رحم شناخته نمی‌شوند و در نهایت مخاطبین باید به حال آن‌ها دل بسوزانند و از مرگ و نیستی آن‌ها ناراحت هم باشند!
مراسم یادبود انتهای داستان برای اعضای فاسد این خانواده مخوف و گذاشتن وسایل مورد علاقه‌شان بر روی سنگ قبرشان حکایت از این مطلب دارد که نباید فروپاشی خاندان آشر را به چشم داستانی که نابودی یک خانواده فاسد را به تصویر می‌کشد، دید. بلکه این سریال را باید به عنوان داستانی درام از افرادی بی‌پروا تماشا کرد که سعی کردند مثل مردم عادی با دغدغه‌های معمولی زندگی نکنند و خب مشخص است که ماجراجویی‌های اینچنینی تاوانی هم 
دارد! 
خانه‌هایی که نابود می‌شوند
مایک فلنگن که بیشتر به خاطر ساخت سریال‌های ترسناکش بین مخاطبین نتفلیکس معروف است، تقریبا در تمام کار‌های پرمخاطبش مسئله نابودی خانواده را پررنگ کرده است. این کارگردان معمولا ازهم‌گسیختگی و بداقبالی فرزندان به خاطر طمع و بی‌توجهی والدین را در کارهای خود به تصویر می‌کشد. برای مثال در سریال‌های «تسخیرشدگی خانه هیل»، «تسخیرشدگی عمارت بلای»، «عشاء ربانی نیمه شب» و... همیشه خانواده‌ای وجود دارد که روابط اعضایش در آن، به شدت سست و کمرنگ است و وقتی این خانواده با یک تهدید فراطبیعی مواجه می‌شود، از‌هم‌گسیختگی‌های موجود، بیشتر از قبل خودشان را نشان می‌دهند و در نهایت این اتفاقات به نابودی و فروپاشی خانه این خانواده که به نوعی نماد خود خانواده است، می‌انجامد. در سریال «فروپاشی خاندان آشر فلنگن» باز هم از تیم بازیگران آشنایش که در سریال‌هایش معمولا حضور دارند استفاده کرده است و داستان یک خانواده از‌هم‌گسیخته و پر از راز‌های نگفته دیگر را به تصویر کشیده است. 
دورگه‌های بی‌مصرف
در سریال «فروپاشی خاندان آشر»، مخاطبین می‌بینند که از همان قسمت‌های اول ماجرا، فرزندان دورگه رودریک، توسط فرزندان سفیدپوست او تحقیر می‌شوند و آن‌ها را نتیجه رابطه نامشروع می‌نامند....
در ادامه هم نقش فرزندان رنگین‌پوست آشر به نوعی در تبعیت از همین ناخالصی‌شان به عنوان انسان‌های بی‌مایه به مخاطبین معرفی می‌شوند که تنها مایه دردسر هستند و سرمایه‌های پدرشان را به باد می‌دهند....
در این سریال دورگه‌ها، به عنوان شخصیت‌هایی معرفی می‌شوند که به شریک عاطفی خود خیانت می‌کنند و با دروغ رابطه خود را حفظ می‌کنند. این نگاه پر از تحقیر و منفی‌نگری نسبت به رنگین‌پوستان معمولا در ساخته‌های غربی وجود دارد ولی در این سریال به نقطه اوجش رسیده است و هیچ اثر مثبتی در این شخصیت‌ها دیده نمی‌شود. برای مثال «کامیل» یکی از دختران رودریک به عنوان زنی شناخته می‌شود که خرابکاری‌های بقیه خانواده را رفع و رجوع می‌کند و به اصطلاح با حیله‌گری، پرونده‌های کثیف بقیه را تمیز می‌کند. «فردریک» پسر رودریک، شخصیتی است که تا قبل از فهمیدن خیانت همسر دورگه‌اش، به شدت به خانواده‌اش اهمیت می‌دهد و برای آن‌ها وقت می‌گذارد و در نهایت «تامرلان» دختر بزرگ رودریک هم در کار خود انسان موفقی است و فرد کوشایی است. این سه شخصیت که فرزندان سفیدپوست آشر را تشکیل می‌دهند، نه تنها خصوصیات مثبت برای پیشرفت خانواده را دارند، که کلا انسان‌های صادق‌تری هم هستند و برعکس دورگه‌های این خانواده، به عنوان شخصیت‌های مفید‌تر به تصویر کشیده می‌شوند. 
به سبک نتفلیکس
تقریبا بیشتر مخاطبین شبکه نتفلیکس می‌دانند که در چند سال اخیر این شبکه بنا بر یک‌سری سیاست‌ها، به سمت ترویج بیش از پیش مسائلی مانند برهنه‌نمایی، همجنس‌گرایی، دادن نقش سفیدپوستان معروف به سیاه‌پوستان و... رفته است. نتفلیکس به قدری در سیاست‌های اینچنینی‌اش افراط کرده که داد بسیاری از مخاطبینش را هم درآورده است و در فضای مجازی این افراط‌کاری‌ها با مخالفت مواجه شده است.
در سریال «فروپاشی خاندان آشر» هم دقیقا پله پله این مسائل تکرار می‌شود. نشان دادن افراط در فساد و انواع متنوعش در خانواده آشر و زوج‌های همجنس‌گرا و... در جای جای داستان وجود دارد. 
از طرف دیگر سریال در ژانر وحشت ساخته شده است ولی نسبت به کارهای قبلی سازنده‌اش، ترس خاصی به مخاطبین القا نمی‌کند و بیشتر به سریالی تبدیل شده که پر از صحنه‌های جنسی است همراه با داستانی تکراری از خانواده‌ای بی‌سر و ته که از قضا ثروتمند هم هستند و قرار است برای خنک شدن دل مخاطبین، به بدترین شکل بمیرند!
سریال فروپاشی خاندان آشر مانند بسیاری از سریال‌های چند سال اخیر، که به جان هم افتادن سرمایه‌داران را برای جلب نظر مخاطبین به تصویر می‌کشد، همان راه تکراری را طی کرد و به همین دلیل هم در ژانر خودش، هیچ خلاقیت و قدرتی برای غافلگیر کردن مخاطب خود ندارد.