انگار نه خانی رفته و نه خانی آمده بود! - بخش دوم
سعید مستغاثی
هنوز یک ماهی از پیروزی انقلاب سپری نشده بود که بعد از ظهر پنجشنبه 24 اسفند 1357، هیئت مؤسس سندیکای هنرمندان و کارکنان با صدور بیانیهای در خیابان سزاوار تهران تشکیل جلسه داد. در این جلسه که موضوع آن، راهاندازی تولید سینما بود، به جز افرادی مانند بهروز وثوقی که به خارج کشور متواری شده بودند، اغلب حاضران همانهایی بودند که سینمای شاهنشاهی را میگرداندند و حضرت امام خمینی رحمهالله علیه در نخستین سخنرانی پس از ورودشان به وطن در بهشت زهرا و در 12 بهمن 1357، سینمایشان را مرکز فحشاء اعلام کردند که به جای تربیت مردم و رواج تمدن، جوانان را به تباهی کشیده بودند. به قول آن ضربالمثل معروف «انگار که نه خانی رفته بود و نه خانی آمده بود!»
به دنبال جلسه فوق، روز شنبه اول اردیبهشت 1358، در جلسهای دیگر هیئت منتخب جلسه اول، گزارشی ارائه داد مبنی بر عدم مشاهده خلاف از هیئت مدیره سابق و سپس هر گروه صنفی، نمایندگان خود را انتخاب کردند.
اما اسامی نمایندگان سندیکای هنرمندان و کارکنان سینما که قرار بود، سینمای پس از انقلاب را راه بیندازند، جالب توجه است:
رضا علامهزاده (عنصر چپ گرای مارکسیست که به دلیل همکاری با ساواک از اعدام نجات یافت و پس از انقلاب نیز به خارج کشور گریخت و به فعالیتهای ضد انقلابی علیه انقلاب و مردم ایران مشغول شد)، سعید مطلبی (نویسنده و سازنده فیلمفارسیهای قبل از انقلاب مانند «کوچه مردها»)، کامران شیردل (از مستندسازانی که در ارتباط با دفتر اشرف پهلوی وارد کار مستندسازی شد و به سفارش مؤسسات وابسته به اشرف کار میکرد)، محمد متوسلانی (یکی از 3 بازیگر سری فیلمفارسیهای به اصطلاح کمدی همراه منصور سپهرنیا و گرشا رئوفی)، باربد طاهری (از همکاران آریانا فیلم وابسته به سازمان سینمایی اشرف پهلوی)، هوشنگ بهارلو و نصرتالله کنی (از فیلمبرداران فیلمفارسیسازان)، سعید نیوندی (از کارمندان سفارت آمریکا که بنا به طرح این سفارت به فیلمسازی مستند در جهت منافع آمریکا روی آورد).
در همین شرایط «کانون سینماگران پیشرو» هم فعالیتهای خود را از سر گرفت. کانونی که در سالهای پیش از انقلاب توسط دفتر اشرف پهلوی و مدیر تولید موسسه سینمایی وابسته به اشرف یعنی بهمن فرمانآرا تاسیس شده بود و اعضایش اغلب در شکلگیری فیلمهای موسوم به موج نو و پردهدریها و ضدیت با فرهنگ و آیینها و سبک زندگی ایرانی اسلامی، سهم عمدهای داشتند.
در تجدید حیات این کانون که اعضایش به دلیل مبارزات مردم مسلمان و نهضت امام به پستوها گریخته بودند، افرادی مانند بهمن فرمانآرا و هژیر داریوش و هوشنگ بهارلو و مسعود کیمیایی و کامران شیردل و داریوش مهرجویی و... حضور داشتند که بعضا چنانکه در بخشهای آینده خواهد آمد به دلیل وجود مسئولان و متولیان بیدرایت و کم سواد، در انحراف سینمای پس از انقلاب نیز سهم عمدهای ایفا کردند.
وقتی بدهکاران، طلبکار شدند
کار به جایی رسید که تولیدکنندگان و واردکنندگان و پخشکنندگان فیلمهای پیش از انقلاب نیز طلبکارانه وارد میدان شدند و ضمن اعتراف صریح به جرمهای خود در به فساد کشاندن سینما و از آن طریق تلاش برای فاسد کردن جامعه و جوانان، به علت وادادگی مسئولان جدید، طلب ضرر و زیانهای خود بابت عدم نمایش فیلمهای مستهجن و مبتذلی را کردند که تولید یا وارد کرده بودند!
همچنان که در همان دوران یا کمی قبلتر کارکنان ساواک مقابل ساختمان نخستوزیری تظاهرات کرده و خواستار پرداخت حقوق معوقه خود شده بودند!! یعنی در واقع دستمزد خود را بابت شکنجه و سرکوب و ظلمی که در حق مبارزان و انقلابیون مردم مسلمان انجام داده بودند، از کیسه همان مردم طلب میکردند.
و حالا با تاسی به طلبکاری ساواکیها، این دسته از تولیدکنندگان فیلمفارسیهای مبتذل و وارد کنندگان فیلمهای خارجی مستهجن، بابت تخریب اذهان مردم و نسل جوان و در واقع اعمال نوعی دیگر از سرکوب و ظلم که به نوعی جاده صاف کن استبداد شاهی و استعمار خارجی بود، از کیسه بیتالمال طلب جبران ضرر و زیان داشتند!!! ضرر و زیان بابت عدم نمایش فیلمهای مبتذلی که تولید کرده و آثار مستهجن خارجی که وارد کرده بودند!! مثل آن است که مقادیر معتنابهی مواد مخدر برای تخدیر جوانان وارد مملکت کنند و بعد که آن مواد مخدر توقیف و مصادره شد، بابت عدم پخش آنها طلب جبران ضرر و زیان نمایند! جل الخالق!!
از جمله افراد فوق، منوچهر صادقپور سازنده آثار مبتذلی همچون «قهوه خونه قنبر» و «آقا مهدی کله پز» و... بود که صریحا به تولید و ورود فیلمهای مستهجن خود، اعتراف کرد. وی در جلسه روز 12 تیرماه 1358 با مسئولین جدید سینمایی گفت:
«...در جریان انقلاب، بیش از 2000 کپیه فیلم در سینماها طعمه حریق شد که اگر قیمت هر فیلم را بیست هزار تومان حساب کنیم، رقمی بالغ بر 40 میلیون تومان ضرر متوجه تهیهکنندگان و وارد کنندگان فیلم شده است. همچنین به علت عدم نمایش فیلمهایی که قبل از انقلاب خریداری شده و هم اکنون اجازه نمایش ندارند، وارد کنندگان، بین 10 تا 12 میلیون تومان ضرر کردهاند. این فیلمها دارای صحنههای سکسی و خشونتآمیز است...»
شاید بتوان ریشه برخی انحرافات سینمای پس از انقلاب را در همین برخوردهای تسامحآمیز با مجرمان فرهنگی دوران شاهنشاهی دانست که موجب طلبکاری آنها از انقلاب و مردم شد و سرانجام به بازگشت آنها و فرهنگشان در این سینما منجر گردید.