کد خبر: ۲۷۸۱۸۲
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۶

پروانه‌های غزه

 
سیدعلیرضا میری
زخم جدید را پانسمان می‌کند که خون از زخم قبلی می‌جوشد. کاری از دستش نمی‌آید. نگاهی به مادر می‌کند و نگاهی به طفل که دیگر نفسی ندارد. شرمنده می‌شود و چند قطره عرق سرد از پیشانی‌اش می‌جوشد و زیر ماسکش پنهان می‌شود. کودک را سمت مادر می‌گیرد و مادر طفلش را به سینه می‌فشارد.
 صدای آژیر آمبولانس بهانه‌ای می‌شود تا از مقابل چشمانی که غم از آن می‌جوشد بگریزد. صحن بیمارستان قیامتی مجسم است و از هر گوشه‌اش کسی می‌جوشد. شیطانی کبودرنگ آسمان را سیاه می‌کند و از وجودش خشم می‌جوشد. سر می‌چرخاند سمت سالن. از زمین آتش می‌جوشد و پاره‌های سیاهی که از آن گل‌هایی قرمز می‌جوشد. دستان خالی‌اش پر می‌شود از لاله‌هایی پرپر. چند پر هم شتک می‌زند روی سینه‌ خسته‌اش. 
از بیمارستان پروانه می‌جوشد و از آسمان فرشته. سر بر سینه‌ی خاک می‌گذارد تا باز صدای قلب سرزمینش آرامش کند. 
نوری از قلب زمین می‌جوشد و دست در دستش او را به آسمان می‌برد. خاک او را در بغل می‌فشارد و پستان غزه رگ می‌کند و از آن شمشیر می‌جوشد.