کد خبر: ۲۷۷۴۴۰
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۰

صدا، تصویر و کلمه، خاموش نمی‌شوند

 
عزیزالله محمدی (امتدادجو)
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به‌جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
این چند سطر از شعر معروف ژاله اصفهانی (مستانه سلطانی) شاعر نوسرای معاصر، از جمله اشعار معروف و سطرهای پرمخاطب ادبیات امروز است که می‌شود گفت؛ بند آخر آن علاوه‌بر کاربرد مفهومی در محافل هنری تبدیل به ضرب‌المثل عام مردم نیز شده است و به نحوی شاعرانه در آن یک پیام چگونه زیستن متعهدانه و هنرمندانه و تاثیرگذار خود را نمایان می‌کند.
بله! خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد و چه نغمه‌ای بالاتر از نغمه حقیقت وجود انسان و چه نغمه‌ای رساتر از آزادی و چه نغمه‌ای زیباتر از زندگی که گاه در گلوی روزگار به دردی بی‌امان از ظلم و زور تبدیل می‌شود و چه دردناک است که رنج، تنها تصویر هنرمندانه‌ای می‌شود که باید مردم به یاد بسپارند.
ادبیات و هنر (در همه اشکال آن) و رسانه، پیوند ناگسستنی از یکدیگر دارند که امروز علاوه‌بر تامین نیاز روحی انسان بخش تقویت اطلاعات او را نیز برعهده ‌دارند و جای تاسف است که هر سه می‌توانند در خدمت اهداف ضدبشری نیز به‌کار گرفته شوند.
رسانه‌های اصلی دنیا با بهره‌گیری از ادبیات و هنر و رسانه، پروپاگاندای و با سناریوهای تطهیر جنایتکارانی چون رژیم صهیونیستی و با تغیر ماهیت ظالم به مظلوم، به‌شدت تلاش دارند تا در جهان امروز هیچ صدایی جز صدای خودشان به جهانیان نرسد و هر که غیر از این باشد محکوم به نیستی است که اگر شد در خفاء با ترور و اگر نشد آشکارا به زور او را می‌خواهند از صحنه خارج کنند.
«طوفان‌الاقصی» و حماسه حماس و مردم فلسطین، همان نغمه حقیقت انسان و نغمه رسای آزادی و آهنگ زیبای زندگی بود که خیلی زود رسانه‌های غربی سعی در تحریف اخبار آن داشتند و تلاش بی‌امانی برای پنهان ساختن علل عملیات طوفان‌الاقصی به‌کار گرفتند تا واقعیت انگیزه مردم فلسطین و حماس بیان نشود.
اما سنت الهی و روزگار همواره بر این بوده و هست که ظلم بر جا نمی‌ماند و آزادی‌خواهان به هر نحو ممکن علیه ظالمان قیام می‌کنند و همیشه کسانی هستند که فریاد و صدای مظلوم را به گوش سایرین برسانند.
رسانه‌ها و خبرنگارهای متعهد با گذشت 40 روز از وقایع غزه و عملیات طوفان‌الاقصی هنوز به‌رغم تمام جنایات رژیم صهیونیستی و با وجود همه تهدیدها کماکان با هر وسیله ارتباطی ممکن تلاش دارند اخبار مربوط به داخل باریکه غزه را به بیرون از این زندان روباز منتقل کنند که به حقیقت واژه می‌توان گفت: حالا! تلی از خاک است.
رژیم جنایتکار و کودک‌کش و صهیونیستی اسرائیل که در طول عمر منحوس و نجس‌گونه خود هیچ‌گاه به چارچوب‌های معین بین‌المللی و حقوق بشری ارزش قائل نبوده و همواره خبرنگاران آزاد‌اندیش را در سرزمین‌های اشغالی به کام مرگ کشانده همین چندی پیش بود که «شیرین ابوعاقله» خبرنگار زن الجزیره را جلوی چشم دوربین سایر رسانه‌ها با گلوله جنگی به شهادت رساند و وقتی دید صدایی از دنیا بلند نشد اصلا به روی نامبارک خودش هم نیاورد که چه اتفاقی افتاده است.
اگر جامعه رسانه‌ای جهان و سازمان‌های حقوق بشری در طی سالیان گذشته هر بار که خبرنگاری به دست رژیم صهیونیستی کشته می‌شد واکنشی جدی به این موضوع داشت قطعا امروز آماری از کشته شدن نزدیک به پنجاه خبرنگار طی این زمان کوتاه که از شروع عملیات طوفان‌الاقصی می‌گذرد نداشتیم.
شبکه العالم به نقل از منابع فلسطینی چند روز قبل، شهادت «محمد ابوحصیره» خبرنگار فلسطینی را بعد از شهادت «محمد الجاجه» چهل‌ونهمین خبرنگاری ذکر کرد که در این ایام به دست سفاکان صهیونیستی به شهادت رسیده‌اند و تقریبا دیگر خبرنگاری در نوار غزه نیست که بخواهیم اخبار منظم و دقیقی از آنجا به دست بیاوریم و عموم خبرها به‌صورت غیرحرفه‌ای و با توجه به تصاویر اندک مخابره می‌شود.
در 10 روز اول حملات هوائی صهیونیست‌ها به غزه و در ماجرای حمله به بیمارستان المعمدانی، از بیمارستان تصاویری مخابره شد که خبرنگار رسمی آن به شهادت رسیده بود و عوامل دیگر و افراد دیگر در قامت خبرنگار ظاهر شده بودند تا این صدا و این تصویر خاموش نشود و روزهای بعد خبرنگاری را در قاب‌های تلویزیونی دیدیم که کلاه خبرنگاری و جلیقه از تن در آورد و با‌گریه گفت: دیگر خبرنگاری نمانده است که بخواهد خبری مخابره کند و اینجا در سکوت جهانیان گویا همه محکوم به مرگ هستند.
دیدن تصاویر خبرنگارانی که پیش از شهادت خود مرگ عزیزانشان را زیر بمب باران‌های هوائی دیده بودند از جمله صحنه‌های دردناک قاب‌های خبری بود که این بار خود خبرنگاران را به سوژه خبری تبدیل کرده بود.
توحش بی‌حد و حصر رژیم صهیونیستی در حق مردم مظلوم غزه هیچ گروهی را مستثنی نکرده و این رژیم کودک کش خونخوار علاوه‌بر ویرانی جغرافیا و خاک غزه و مضاف بر کشتار خبرنگاران و اهالی رسانه، چنگ به وجود هویت ساز هنرمندان و شاعران فلسطینی نیز می‌کشد تا عملا هر گونه صدایی که می‌تواند از غزه بلند شود را خاموش کند.
شهادت چند هنرمند و شاعر در طی این مدت از جمله اخبار بسیار قابل تاملی بود که حجم درد وارده از کشتار مردم غزه و میزان مظلومیت آنها را چند برابر کرده و حقیقتا شنیدن این اخبار، طاقتی فوق تحمل روح هنری و ادبی و رسانه‌ای را می‌طلبد.
سید مسعود علوی‌تبار، کارشناس تاریخ و تمدن اسلامی چند روز قبل در بزرگداشت شهدای هنرمند غزه که با حضور جمعی از شعرا و هنرمندان برگزار شد به جمع حاضر گفت: در جرگه هنرمندان علاوه‌بر شاعر شهید «هبة ابو ندا» و نقاش شهید «هبة زقوت»، بسیاری دیگری از هنرمندان جوان فلسطین نیز به شهادت رسیده‌اند و این کشتار همچنان ادامه دارد. علوی‌تبار همچنین در حوزه شعر، به شاعر «عمر فارس ابو شاویش» در هنر دیوارنگاری و نقاشی دیواری«محمد سامی قریقه» در عکاسی و خبرنگاری«رشدی السراج» و در موسیقی«یوسف دوّاس» اشاره کرد که غریبانه در غزه به شهادت رسیده‌اند و به یقین بی‌گناهی این شهدای مظلوم غزه قوی‌تر از تمامی سلاح‌های کشتار جمعی صهیونیزم و امپریالیسم جهانی است.
گرچه طی این چند هفته به‌طور متوالی بیانیه‌های محکومیت رژیم صهیونیستی و ابراز همدردی با مردم فلسطین و غزه را از اهالی رسانه و هنر و ادب بارها در خبرگزاری‌ها و فضای مجازی دیده و شنیده‌ایم اما گویا این صدا در مقابل صدای رسانه‌های وابسته به رژیم صهیونیستی آن‌قدر پایین است که به جایی نمی‌رسد و باید فکر چاره‌ای کرد تا وجدان‌های خوابیده از اهالی رسانه و ادب و هنر جهان نیز همراه با ناله و شیون کودکان غزه بیدار باشند.
بر اساس اخبار موجود گویا «هبه ابو ندا» شاعره فلسطینی در سوگ دوست شاعر خود «مریم سمیر» و حدود یک روز قبل از شهادت خود، آنچنان ناراحت و اندوهگین بوده و میزان تجاوز رژیم صهیونیستی را با چشم می‌دیده که چنین می‌نویسد: «به خدا سوگند، که همگی یا شهید می‌شویم و یا شاهد آزادی خود خواهیم بود.»