عزل آیتاللّه منتظری توسّط امام(قدّسسرّه)
سید یاسر جبرائیلی
با پیش رفتن تحقیقات، سیّدهادی هاشمی برادر سیّدمهدی و داماد آیتالله منتظری نیز به دلیل اتّهاماتی چون زمینهسازی برای ارتباط وابستگان به منافقین با بیت آیتالله منتظری و شایعهپراکنی علیه مسئولان نظام، بازداشت و نهایتاً به یکی از نقاط کشور تبعید شد.
آیتالله منتظری از حضرت امام(قدّسسرّه) تقاضای آزادیهادی را کرد و امام(قدّسسرّه) دراینباره از وزارت اطّلاعات نظرخواهی کردند. وزیر اطّلاعات در نامهای خدمت امام(قدّسسرّه) پیشنهاد عفو مشروطهادیهاشمی را داد وهادی نهایتاً با پذیرش شروط وزارت، که ازجمله آنها عدم دخالت در امور جاری و سیاسی دفتر آیتالله منتظری بود، به قم بازگشت.1
مراحل تکمیل پرونده سیّدمهدی هاشمی نیز سپری و در تاریخ نوزده تیرماه ۱366، محاکمه وی در دادگاه ویژه روحانیّت آغاز شد. کیفرخواست مهدیهاشمی هشت بند داشت که عبارت بود از «سازماندهی و رهبری گروههای متعدّد ترور و آدمربایی؛ ایجاد درگیری میان سپاه لنجان سفلی و کمیته انقلاب اسلامی منطقه که منجر به کشته و زخمی شدن دهها نفر گردید؛ خارج کردن بیش از ۲۸۰ قبضه سلاح و مهمّات و بسیاری از اموال سپاه و اختفای آنها؛ ایجاد شبکه نفوذ در ارگانها و سرقت اسناد آنها؛ تلاش برای تضعیف رهبری انقلاب و قائممقام رهبری و ایجاد اختلاف بین مسئولین؛ ایجاد سوءظن و بدبینی نسبت به مسئولین نظام بهوسیله نشر اکاذیب در قالب شبنامه و اعلامیّه؛ اقدام علیه سیاست خارجی جمهوری اسلامی که منجر به اختلال در مناسبات خارجی کشور شده و صدها نفر براثر درگیریهای نظامی کشته شدهاند.»2
مهدی هاشمی در دادگاه ضمن اعتراف به این جرائم گفت: «مطالب مذکور در کیفرخواست، حدّاقلّ جرائم من است و من جرائم بیشتری مرتکب شدهام.» پس از بررسی اتّهامات، علی رازینی حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیّت، مهدیهاشمی را به استناد فتاوای فقها درمورد حدّ محارب و مفسد، به اعدام محکوم کرد.3
آیتالله منتظری هنگامی که از حکم اعدام مطّلع شد، یادداشتی خدمت امام(قدّسسرّه) ارسال کرد تا موافقت ایشان را برای توقّف حکم اعدام جلب نماید. استدلالهای ایشان در این نوشته برای اعدام نشدن سیّدمهدی، قابل توجّه و تأمّل است: «سیّدمهدی هرچه بود و هرچه شد، بالاخره 20 سال سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد؛ او از خیلی از کسانی که مورد عفو امام قرار گرفتهاند بدتر نیست و مادر پیر او و زن و فرزندان خردسال او مورد ترحّمند و خانواده و بیت آنان مورد احترام است؛ او نه مرتد است و نه محارب و نه مفسد و بالاخره به اسلام و انقلاب، اعتقاد کامل دارد؛ هرچند در سلیقه، خطاکار باشد و هست؛ او هنوز طرفداران زیادی از حزباللّهیها و جبههبروها و افراد انقلابی دارد و اعدام او در روح آنان اثر بد باقی میگذارد...»4 حاج احمد خمینی در رنجنامه خود خطاب به آیتالله منتظری، از ایشان سؤال کرد که آیا مهدیهاشمی با وجود همکاری با ساواک، ارتکاب چندین فقره قتل، اختفای اسناد و مهمّات مربوط به نظام و دهها مسئله دیگر، مفسد نبود؟ آیا به دلیل اینکه اعدام مهدی هاشمی اثر بدی در روح طرفدارانش باقی میگذارد، از نظر اسلامی نباید اعدام شود؟5 آقای مشکینی روایت میکنند: «قبل از آنکه مهدی هاشمی اعدام بشود، چندین بار پیش او (آیتالله منتظری) رفتم و گفتم آقا! آخر این کیست؟ چرا اینهمه از این شخص تعریف میکنی؟ چرا اینهمه دنبال او هستی؟ جنایتهای او را میخوانی و میبینی که چه گفته است؟ در افغانستان چه کرده است؟ هرچه گفتم، گفت: «من به مهدی هاشمی ایمان دارم.» من هم ناچار بلند شدم و رفتم. من آنجا رفته بودم و دل برده بودم که دل پیدا کنم، ایشان این را گفت. در این مدّت در قبضه دیگران بود... یک عدّه معدودی میدانستند که آخرش چه چیز است. اگر ادامه پیدا میکرد، رئیسجمهوری ما مهدیهاشمی بود و خود او را (آیتالله منتظری را) هم بعد از اینکه به هدف میرسیدند، نابود میکرد.»6 با اعدام سیّدمهدی هاشمی، خطر بسیار بزرگی از سر نظام و البتّه شخص آیتالله منتظری دفع شد. این اعدام امّا نتوانست ریشه سازمان نفوذی که بهواسطه سیّدمهدی هاشمی در بیت آیتالله منتظری ایجاد شده بود را بخشکاند. بهواسطه فعّالیّت این سازمان نفوذ، حمایتهای آیتالله منتظری از معاندین نظام از جمله منافقین و بدگوییهای علنی و عمومی او علیه نظام و انقلاب ادامه یافت. میتوان گفت تابستان ۱۳۶۷ اوج حمایتهای آیتالله منتظری از منافقین، و زمستان ۱۳۶۷ نیز اوج بدگوییهای وی علیه انقلاب و نظام اسلامی است که به همه امیدها برای حفظ آیتالله منتظری پایان میدهد.
پانوشتها:
1- همان، صص 211-199
2- متن کامل کیفرخواست مهدی هاشمی، در: همان، صص 233-212
3- متن رأی دادگاه سیّدمهدی هاشمی، در: همان، صص 249-244
4- حسینعلی منتظری، پیشین، ص ۱۲۱۵ (این پیام البتّه پس از اجرای حکم اعدام در تاریخ 6/7/1366به حاج احمد خمینی رسید؛ هرچند با توجّه به رویکرد امام(ره) تقریباً محال بود ایشان اجرای حکم را متوقّف سازند.)
5- سیّداحمد خمینی، پیشین
6- سخنرانی آقای مشکینی در مدرسه فیضیّه قم، 29/8/1376، در: روزنامه ایران، 12/3/1389