یک نیمه جاندار و پرخون!
آرش فهیم
«شماره 10» در نگاه اول فیلمی استاندارد، خوشآب و رنگ و متفاوت در زمینه سینمای دفاع مقدس است که البته این متفاوت بودن را وامدار تقلید است!
«شماره 10» چهارمین أثر سینمایی حمید زرگرنژاد و دومین فیلم دفاع مقدسی او پس از «ماهورا» است. این کارگردان در همان فیلم اولش نشان داده بود که تلاش دارد تا از تکرار و کلیشه در سینمای دفاع مقدس خودداری کند؛ همان طور که در «ماهورا» مکانهای چشم نواز و فضای شاعرانه در پسزمینه روایت اصلی به فیلم، زیبایی بخشیده بود، در «شماره 10» نیز نوعی طراحی متفاوت و شبیه به فیلمهایهالیوودی از اسارتگاههای رژیم بعث عراق و اسرای ایرانی حاضر در این زندانها انجام شده است.
این فیلم ماجرای یکی از رزمندگان جبهه است که اسیر بعثیها میشود، اما این بار اسارتگاه و سرنوشتی دیگر در انتظار اوست. قهرمان فیلم با بازی مجید صالحی، در یک اسارتگاه خاص و پیچیده که در فیلمهای اینچنینی، کمتر دیده شده است، اسیر میشود و با ترفندی خاص، همراه با یکی از دیگر از اسرا، فرار میکنند. در «شماره 10» با أثری قهرمانپرداز مواجه هستیم و تعلیق حاکم بر فیلم، به ویژه در یک دوم ابتدائی، مخاطب را همراه میسازد. با این حال، فیلم «شماره 10» در روایت کلی، به تقلید از آثارهالیوودی با تم فرار از زندان ساخته شده است؛ همان طور که قبلا در این باره گفته شده، این فیلم به طور مشخص، یادآور «پاپیون» است. به همین دلیل هم «شماره 10»
در عین اینکه درباره ماجرایگریختن یک اسیر از زندان است اما خودش اسیر تقلید و درنتیجه کمرنگ شدن هویت گردیده است! یعنی این تقلیدگرایی، علاوهبر داستان از نظر فرهنگی هم بر کار سایه انداخته است، طوری که نشانهها و حال و هوای هویتی دفاع مقدس در فیلم کمتر دیده میشود. مثلا میتوان داستان فیلم را به جنگ جهانی برد، رزمندههای به دام افتاده ایرانی را با اسرای متفقین در زندانهای گشتاپوی آلمان نازی
یکی بپندارید. یکی از مشکلات نسل جدید فیلمسازان سینمای ایران این است که اغلب مقلد هستند و فیلمِ خودشان را نمیسازند. آنچه باعث ارتقاء کار این نسل خواهد شد این است که زبان و سبک و سیاق خاص خودشان را در سینما پیگیری
کنند. در همین سینمای دفاع مقدس اگر شخصیتهایی چون ابراهیم حاتمی کیا، مرحوم رسول ملاقلی پور، احمدرضا درویش و... جایگاه ویژهای یافتند به این دلیل بود که در آثار اولیهشان از تقلید و کپی کاری دور بودند و نگاه بدیع و خلاقانه خودشان را در سینما جاری کردند.
«شماره ۱۰» در طراحی ماجرای فرار دو اسیر ایرانی از یک اسارتگاه مخوف و مرموز رژیم بعث عراق در دوران جنگ تحمیلی، موفق و تأثیرگذار عمل کرده و در نتیجه این فیلم تا اواسط، روایت و ساختاری منسجم و جذاب دارد. ما با فیلمی توأم با تعلیق و هیجان و گاهی هراس مواجه هستیم. اما از زمانگریز زندانیان، داستان فیلم از هم میپاشد و مخاطب دچار سردرگمی میگردد.
مجید صالحی که اغلب او را به عنوان یک کمدین میشناسیم، نقش اصلی و محوری فیلم است که تلاش کرده بازی متفاوتی ارائه دهد و تبدیل به قهرمان شود، اما عدم شخصیتپردازی
این کاراکتر در فیلمنامه که منجر به ایجاد شخصیتی تخت و تکبعدی شده، مانع همذاتپنداری و همدلی عمیق مخاطب میشود و در نتیجه، قهرمان هم ساخته نمیشود. از نقاط ضعف مهم فیلم «شماره ۱۰» این است که به دلیل همان مشکل شخصیتپردازی و فقدان هویت، اتفاقا فرمانده عراقی اسارتگاه و سرکرده منافقین که دکتر نامیده میشود نسبت به اسرای ایرانی و شخصیت محوری فیلم، جاذبه بیشتری دارند!
منافقین در این فیلم، بیش از حد مثبت و نرم به نظر میرسند و فرمانده آنها (دکتر) سمپاتیک است. به همین دلیل هم «شماره ۱۰» به رغم برخورداری از یک نیمه جاندار و پرخون و مملو از ارزشهای سینمایی و همچنین بازتابدهنده رنج اسرا اما در نیمه دوم دچار نقض غرض شده و تلف میشود.