کد خبر: ۲۷۶۰۰۱
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۵
نگاهی به فیلم «حرف‌های زنانه»

زنان در بند سیاست‌های ضد زن

 

فاطمه قاسم‌آبادی
در بین آثار فمنیستی چند سال اخیر‌هالیوود، تعداد زیادی فیلم و سریال وجود دارد که موضوعش تجاوز و آزار جنسی زنان است.
البته که نگاه کلی به موضوع تجاوز از زاویه دید نویسندگان غربی، طوری در این ساخته‌ها نمود دارد که زن، به نوعی یا قربانی بی‌دست و پایی است که غافلگیر شده و یا با میل و خواست خودش به سمت این سرنوشت شوم قدم برداشته است. به همین دلیل می‌توان گفت، کم پیش آمده فیلمی ساخته شود که به‌دور از افاضات
روشن فکرانه، بتواند حس همذات‌پنداری مخاطبین را برانگیزد و واقعا از دل جامعه و زنان، این موضوع را بررسی کند.
فیلم «حرف‌های زنانه» محصول سال 2022 آمریکا است، به نویسندگی و کارگردانی «سارا پلی» که مخاطب ایرانی او را با بازی در سریال قدیمی و معروف قصه‌های جزیره می‌شناسد.
داستان زنان قربانی
داستان فیلم «حرف‌های زنانه»، در سال 2010 اتفاق می‌افتد، هشت زن از فرقه «منونایت»(شاخه‌ای از مسیحیت که مانند فرقه آمیش‌ها و مورمون‌ها، خیلی با دنیای مدرن رابطه ندارند و روش‌ها و آداب و رسوم خاص خودشان را برای زندگی دارند)، به خاطر یک مشکل مشترک دور هم جمع می‌شوند و می‌خواهند تصمیم مهمی بگیرند... آنها بعد از این‌که فاش شد مردان جامعه‌شان، سال‌هاست که شبانه به آنها مواد مخدر داده‌اند و بعد به این زنان تجاوز جنسی کرده‌اند، عصبانی و خشمگین می‌شوند و می‌خواهند تا این تجاوزها را که بقیه مردم به ارواح شیطانی و تخیلات زنانه ربطش می‌دهند، تمام کنند.
آن‌ها راه‌حل‌های زیادی در پیش رو ندارند...یا باید این اتفاقات شوم را نادیده بگیرند و به زندگی عادی برگردند و احتمال تجاوز دوباره را به جان بخرند، یا باید در همان جامعه بمانند و بجنگند و یا از آن جامعه جدا شوند و بروند به دنیایی که تا به‌حال با آن هیچ رابطه مستقیمی نداشته‌اند و نمی‌دانند چه چیز آن بیرون انتظارشان را می‌کشد....
نقش مادران و سیاست‌ها
در فیلم حرف‌های زنانه، مخاطبین زنانی را می‌بینند که هیچ اثری از مادر بودن و تاثیرگذاری در آنها نیست. این زنان به شدت ناراحتند که به عنوان یک جنس به آنها نگاه شده و هیچ ارزش بیشتری برای‌شان قائل نشده‌اند ولی در صحبت‌های‌شان، تنها چیزی که وجود ندارد دغدغه‌های مادرانه، برای تربیت پسران این جامعه است و دلیلی که چرا نگاه مردان به زنان چنین تربیت شده است.
فیلم «صحبت‌های زنانه» با اقتباس از کتابی به همین نام نوشته «میریام توئز» ساخته شده است و داستان کتاب در طی سال‌های 2005 تا 2009، اتفاق می‌افتد و در آن‌، زنان و دختران جوان که عضو مسیحیان منونیت بولیوی بودند، صبح‌ها با احساس درد و بدن‌هایی زخم شده، کبود و غرق در خون بیدار می‌‌شدند. آنها چیزی از شب گذشته به یاد نمی‌آوردند و تنها مشخص بود که شب گذشته به طرز فجیعی به آنها تجاوز شده است و... جالب است که سارا پلی، با اقتباسش، زنان بیسواد چنین جامعه بسته‌ای در بولیوی را، نه تنها با تغییر رنگ پوست و جغرافیای زندگی عوض می‌کند که آنها را از زنانی بیسواد که به خاطر فقر فرهنگی جامعه‌شان دچار مشکل شده‌اند، به زنانی تبدیل می‌کند که اتفاقا هیچ شباهتی به زنان بی‌سر و زبان یک جامعه بسته ندارند و می‌توانند هر یک به تنهائی، بیانیه فمینیستی بدهند!
این عدم تطابق شخصیت‌ها و سبک زندگی‌شان، باعث می‌شود که مخاطبین نتوانند با آنها ارتباط بر قرار کنند و مطالبه آنها را عمیقا درک کنند، مخصوصا اینکه سازنده سعی کرده در انتهای فیلم، طبق رسم پایان خوشِ بیشتر فیلم‌های‌هالیوودی، این زنان را به سمت آینده‌ای روشن ببرد در حالی که با توجه به حجم تجاوزات و نگاه جنسی که در غرب، نسبت به زنان هر روز اضافه می‌شود، مشخص نیست که این مثلا رستگاری و آینده زیبا، چطور قرار است نصیب زنان بی‌سواد و بدون سرمایه‌ای بشود که از جامعه خود جدا شده‌اند و قدم در دنیای سرمایه‌داری گذاشته‌اند.
یکی از نکات جالب توجه فیلم در این مسئله است که دولت آمریکا و کانادا، به هیچ وجه از فرقه‌هایی مانند آمیش‌ها و مورمون‌ها و... که سبک زندگی منزوی دارند، خوشش نمی‌آید چرا که مردم این فرقه‌ها، به مهم‌ترین قانون این کشورهای سرمایه‌داری، یعنی مالیات دادن، بی‌توجه هستند و تا جایی که بتوانند از دادن مالیات اجتناب می‌کنند و اکثرا به سربازی هم نمی‌روند و برای مداوای خود، بیمارستان‌های دولتی را هم قبول ندارند.
به خاطر همین هم در چند سال اخیر، کتاب‌ها و فیلم و سریال‌هایی که با دید منفی به این فرقه‌های قانون شکن
نگاه کرده، مورد توجه و تقدیر قرار گرفته است و منطقی است که فیلم حرف‌های زنانه که هم موضوع روز تجاوز به زنان را در خود دارد و هم ضد فرقه‌های مذهبی ایزوله است، به شدت مورد تقدیر قرار بگیرد.
الگوی طلایی که تو زرد از آب در آمد!
یکی از مهم‌ترین تبلیغات فرهنگ و سبک زندگی غربی، از طریق فیلم‌ها و سریال‌های‌شان بود که به‌راحتی وارد زندگی مردم جهان شد. مردم دنیا برای سال‌های متمادی، قهرمانان این فیلم‌ها و سریال‌ها را الگوی خود قرار دادند و تصاویر زیبای زندگی آنها را برای خود، نمادی از پیشرفت و زندگی ایده آل تصور کردند.
در سریال قصه‌های جزیره با نام واقعی «جاده‌ای به اوِنلی» که برای اولین بار در دهه 70 از تلویزیون ایران پخش شد، دقیقا همین اتفاق افتاد. مردم عاشق دنیای زیبا و جذاب این جزیره کانادایی شدند و دختر بچه‌ها هم در تصورات خودشان، سارای این سریال را، دختری مو طلایی و چشم آبی دیدند که برای‌شان، نماد خوشبختی و زندگی ایده آل بود.
حجم تاثیر این سریال به قدری بر ذهن مخاطبین ایرانی و به ویژه دهه شصتی‌ها زیاد بود که بیشتر کسانی که بعدها به کانادا مهاجرت کردند در تصور بقیه مردم به جزیره رؤیایی پرنس ادوارد رفته بودند!
اگر از این مطلب بگذریم که آب و هوای به شدت سرد کشوری مانند کانادا به هیچ وجه مورد پسند مردمی که در آب و هوای معتدل و رو به گرمی زندگی کرده‌اند نیست، مسئله الگو کردن سبک زندگی و مهم‌تر از آن، آرزوی زندگی دیگر، تاثیرات بسیار بدی بر زندگی مردم ما گذاشت.
سارا پلی، به عنوان دختر خوشبختی که در کودکی به شهرت رسید، سال‌ها بین مردم دنیا مورد توجه بود، از همان زمان به خاطر زحمات پدرش که مدیر برنامه‌های او هم بود، راه شهرت و موفقیت را پشت سر هم طی کرد ولی این الگوی خوشبختی، به گفته خودش در سال 2007 و زمانی که 28 سال داشت، فهمید که پدرش مایکل پلی،
پدر واقعی‌اش نیست و او فرزند شخص دیگری است!
جالب است که سارا پلی پنج سال بعد، داستان زندگی‌اش، به همراه چگونگی فهمیدن مسئله حرامزاده بودنش را، به صورت مستندی با عنوان «داستانی که می‌گوییم» در آورد و این فیلم جوایز بسیار زیادی را هم از آن خود کرد و مورد پسند منتقدین غربی قرار گرفت!
سال‌هاست که غرب و به خصوص‌ هالیوود، با نشان دادن الگوهای بی‌سر و ته، به عنوان نمونه انسان‌های خوشبخت و شاد، قناری‌ها را رنگ کرده و به عنوان طوطی به مخاطبینش قالب کرده است. این مسئله جدیدی نیست ولی قسمت بد ماجرا آنجاست که بعد از مدتی این الگوها رنگ واقعی خود را نشان دادند ولی مخاطبینی که غرق در زندگی پوشالی آنها بودند، حتی بی‌اخلاقی‌ها و بی‌دین و ایمان بودن سبک زندگی آنها را هم جزوی از دلایل خوشبختی‌شان دانستند....
ژست‌های ضدآمریکایی
تا به‌حال برنامه‌سازان زیادی در غرب و از همان جامعه، به سمت مخالفت با آرمان‌های دنیای سرمایه‌داری و نوع نگاه ‌هالیوودی رفته‌اند.
جالب است که بیشتر این برنامه سازان، از طرفی با آمریکا و نگاه سینمایش مخالفند و ژست‌های ضدآمریکایی می‌گیرند و از طرف دیگر یا تهیه کنندگان برنامه‌های‌شان، از همان‌هالیوود بر روی کارهای‌شان سرمایه‌گذاری می‌کند و همان اهداف را با لحنی دیگر دنبال می‌کنند و یا بعد از مدتی مخالفت برای‌هالیوود، فیلم سریال می‌سازند!
سارا پلی که از همان ابتدای شهرتش حاشیه‌های متفاوتی داشت. در مصاحبه‌هایش دلیل جدا شدنش از سریال جاده‌ای به آونلی را، ورود تیم آمریکایی به این پروژه عنوان کرد و بعدها هم گفت که از کودکی کارتون‌های والت دیزنی را نگاه نمی‌کرده و از آنها متنفر بوده است وبا این صحبت‌ها، عملا شمشیر را برای آمریکا از رو بست...
ولی نکته عجیب ماجرا این جاست که طی دو دهه بعد، همین سلبریتی که روزگاری مثلا از مخالفان دو آتشه آمریکا بود و دخالت‌های این کشور را برای فرهنگ کانادایی مضر می‌دانست، امروز برای آمریکا و با سرمایه‌گذاری تهیه کنندگان آمریکایی، فیلم می‌سازد و الان هم شایعاتی مبنی بر احتمال همکاری سارا پلی برای ساخت نسخه لایو اکشنِ انیمیشن «بامبی» برای والت دیزنی، بر سر زبان‌هاست!
به‌دور از خلاقیت و هوشمندی
برخی منتقدین اعتقاد داشتند که «حرف‌های زنانه»، سعی کرده در قالبی زنانه و مدرن، از آثار موفق و کلاسیک سینمای ‌هالیوود تقلید کند. این حرف با توجه به عدم هوشمندی دیالوگ‌ها و بازی‌های سطحی بازیگران فیلم، کاملا غلط است و به جرات می‌توان گفت، «حرف‌های زنانه» به هیچ وجه، حتی نتوانسته به یک اثر قدرتمند و تاثیرگذار امروزی نزدیک شود، چه برسد به شاهکار‌های کلاسیک سینما.
با این وجود فیلم «حرف‌های زنانه، به خاطر موضوعش و سیاست‌های ‌هالیوودی، در بین منتقدین غربی، نمرات قابل قبولی را کسب کرد و نامزدی‌ها و جوایز زیادی را از آن خود و تیم سازنده‌اش کرد ولی این فیلم با توجه به ستاره‌های مشهورش نتوانست در گیشه فروش چندانی داشته باشد و مخاطبین عام از آن استقبالی نکردند و در سایت‌های مخصوص فیلم و سریال هم حرف‌های زنانه، نمرات پایینی از مخاطبین دریافت کرد.