یک شهید، یک خاطره
عشقِ به نماز
مریم عرفانیان
برای مسافرت به قم رفته بودیم، به حرم حضرت معصومه(س) که رسیدیم دیگر وقت نماز بود. ما را نزدیک حرم پیاده کرد و گفت: «منتظر بمونید، من ماشین رو پارک کنم و بیام.»
مراجعتش طول کشید. وقتی آمد علت را پرسیدم، گفت: «ماشین رو که در پارکینگ گذاشتم توی مسیر برگشت دیدم صف نماز جماعت بستند؛ نتونستم از جماعت بگذرم. با خودم گفتم: نماز رو به جماعت بخونم بعد بیام این بود که کمی منتظر شدین ببخشید.»
علاقهاش به نماز عجیب بود. گاه میدیدم وقتی نماز میخواند رنگش تغییر میکند.
بر اساس خاطرهای از شهید: حسن انفرادی حسنآباد
راوی: طیبه نجاتیان، همسر شهید