kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۵۲۸۶
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۸

القُدس لَنا (چشم به راه سپیده)

 
 
وقت است دگر مُشت کنی دست دعا را
فریاد کنی نغمه «اَلقُدسُ لَنا» را
آيینه حق شو که ببینند و بمیرند
این لشکرِ خفّاش‌صفت، نور خدا را
زان خون که شتک می‌زند از سینه سرخت
تطهیر بده زخم دل سبزه‌قبا را
شب خیمه برافراشته در غربت غزّه
آواره هر کوی و گذر کرده صبا را
وقت است به دریا بزند سینۀ سینا
دل‌های به تنگ آمده از جور و جفا را
هم سوکِ پسر دارد و هم داغ برادر
ای خلق! ببینید عیان کرب‌وبلا را
جولان بده، ‌ای سعیِ عطشناک در این خاک
تا گم نکند تشنه‌لبی سمت صفا را
وقت است که یک‌بار دگر سنگ ابابیل
در هم شکند لشکر ظلم خلفا را
یک دستِ تو گل، دست دگر سنگ، بشوران
آن خوی اَشِدّائیِ قوم ِرُحَما را
روزی برسد باز مگر دخترِ غزّه
در باد به رقص آوَرَد، آن زلف رها را
علی فردوسی 
دنیا با فلسطین است 
غزه تنها نیست، دنیا با فلسطین است
هرچه پیش آید، دل ما با فلسطین است
حق‌کشی‌های شما حق را نخواهد کشت
حق در این پیکار تنها با فلسطین است
گوش کن: قرآن چه خواند و با که نجوا کرد؟
سوره‌ نصر است، گویا با فلسطین است
صبح نزدیک است اگرچه سرخ می‌آید
فتح، آسان نیست اما با فلسطین است 
دست روی دست بسیار است و این نوبت
دست خون شد؛ دست بالا با فلسطین است
در گلو خشکیده بغض کربلا، این بار
امتحان تشنگی‌ها با فلسطین است
موج‌ها دستی برآوردند و می‌گویند
آب را بستند؟ دریا با فلسطین است
نرم می‌تابد به نعش کودکان، خورشید
صبح نزدیک است و فردا با فلسطین است
میلاد عرفان‌پور
اندکی صبر سحر نزدیک است 
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
قدس از سیطره کفر رها می‌گردد
عاقبت حاجت مظلوم روا می‌گردد
آفتاب از پس این ابر برون می‌آید
نوبت عاشقی و فصل جنون می‌آید
قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد
«نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد»
خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست
قبله  اول عشق است که در بند شماست
بهراسید که مهدی ز سفر می‌آید
صبر ایوبی این قوم به سر می‌آید
خالی از عاطفه‌اید و تهی از احساسید
بهراسید شمایی که خدانشناسید
بهراسید از این آه که دامنگیر است
به خود آیید که فردای قیامت دیر است
به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست
آتش دوزخ در دیده  دجال شماست
نحس در طالعتان است که قابیل شوید
حقتان است گرفتار ابابیل شوید
گرچه ابری‌ست هوا و شبمان تاریک است
اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است
می‌رسد جمعه موعود و سواری از راه
«هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله»
رضا نیکوکار
تو ‌ای مسجدُ الأقدس سرفراز 
تو را اهرمن‌های خونخوار و دون
 ربوده ز ما با فریب و فسون 
تو را بی‌خدایان دزد و دغل
 غنیمت گرفتند با بس حِیَل
تو را دست صهیونیان پَلید
به زنجیر و بند اسارت کشید
تو مظلوم دام جفاپیشه‌ها 
تو در محبس تلخ بی‌ریشه‌ها
تو در کین صهیونیان شعله‌ور
 تو در  مَسلَخ ِ دشمنان بشر
تو در شیون از داغ مردان مرد 
تو در تاب و تب از لهیب نبرد
تو در آرزوی رهایی ز بند
و ما با رهایی تو سربلند
رهایی تو قوّت دین ماست
رهایی تو حکم آیین ماست
رهایی تو بگسلد بندها
شود موسم خوب پیوندها
به یادت تپد قلب تبدار ما
به عشق‌ات زند نبض بیدار ما
به جان شریفت رهایت کنیم
به لطف خدا جان فدایت کنیم
چنان دشمنت را بکوبیم پوز
که  یکریز جانش دراُفتد به سوز
به دزدان صهیونی بی‌حیا
زنیم دشنه‌ها دشنه‌ها دشنه‌ها
رهایی‌ات‌ ای بیتُ الأقدس کنون
کُند تخت صهیونیان واژگون
سیاوش امیری 
فلسطین آزاد 
شود محو از جهان، بیداد یک روز
شود نابود استبداد، یک روز
به امداد «امیدِ خلق عالم»
فلسطین می‌شود آزاد یک روز
رضا فلاح