مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- ۵۱
بحث خبرگان درباره نامه آیتاللّه منتظری
سید یاسر جبرائیلی
علاوه بر گزارش گروه تحقیق، مسئله دیگری که خبرگان با آن مواجه بودند، نامه آیتالله منتظری بود.
ظاهر نامه آیتالله منتظری این بود که ایشان اوّلاً بحث درباره مصداق و ثانیاً انتخاب خود را به صلاح نمیدانند. هرچند آقای مشکینی در پاسخ مبسوط خود به این نامه، استدلالهای متقنی در حمایت از اقدام خبرگان انجام داده بود، ولی به هر صورت، صحن خبرگان نمیتوانست نسبت به نامه بیتفاوت باشد. این بود که بحثها حول نامه آیتالله منتظری شکل گرفت و نهایتاً سمت و سوی
خود را نیز پیدا کرد.
عمده افرادی که درباره نامه آیتالله منتظری بحث کردند، این نامه را اقدامی مورد انتظار و ناشی از بزرگواری و تواضع ایشان دانستند امّا گفتند با این نامه، تکلیف از خبرگان درباره ایشان ساقط نشده است. آقای دستغیب نیز بهعنوان یک مثال مشابه در سیره علما، به رویکرد امام(قدّسسرّه) در قبال مرجعیّت اشاره کرد و گفت امام اجازه نمیداد کسی ایشان را در ردیف مراجع بیاورد و چاپ رساله توضیحالمسائل خود را تحریم کرده بودند.1
امّا آقای احسانبخش، نظر متفاوتی داشت که به نظر آقای مشکینی در پاسخ نامه آیتالله منتظری، یعنی اعلام آمادگی عملی خود آیتالله منتظری برای مرجعیّت، نزدیک بود. ایشان گفت: «عدّهای خودشان را در معرض مرجعیّت قرار میدهند. در معرض مرجعیّت قرار دادن، رسالهای است که از آنها پخش میشود که من در معرض هستم. یکی از آنهایی که الان رسالهاش پخش شده که من در معرض هستم، وجود مبارک آیتاللهالعظمی منتظری است. با پخش رساله، درباره در معرض بودن ایشان جای حرف نیست و الان ایشان میفرماید من در معرض نیستم. امضای ایشان کنار رساله ایشان موجود است، پس در معرض بودن را خودشان تأیید کردهاند و اگر خودشان تأیید کردهاند، چرا ما بایستیم؟...ما ننشینیم که دیگران بیایند فکرهایشان را با مرجعی که خودشان در نظر گرفتهاند پر کنند و بعد بگویند هم شایسته مرجعیّت است و هم رهبری.»2
آقایان ایزدی و حسینی گفتند که خدمت آیتالله منتظری رسیدهاند و درباره این نامه بحث کردهاند. نظرشان این بود که آیتالله منتظری در مخالفت خود جدّی هستند و تواضع نکردهاند. آقای حسینی نقل کرد یکی از اشکالات آیتالله منتظری به اقدام خبرگان، «مسئله امنیّت و این حرفها بود که ممکن است دشمن فکری بکند.» پیشنهاد آقای حسینی برای حلّ این اشکال، این بود که تصمیم خبرگان درباره ایشان کاملاً محرمانه بماند و دست کسی نیفتد.3
آیتالله خامنهای نیز استدلال مطرحشده در نامه آیتالله منتظری درباره اهانت به حضرت امام(قدّسسرّه) را یک استدلال تمام ندانستند و گفتند اقدام خبرگان زمانی میتواند اهانت باشد که فردی در عرض امام یا بدیل امام تعیین شود: «ایشان نوشتهاند اهانت به امام است. چه اهانتی است به امام که ما بیاییم رهبر بعد را تعیین کنیم. اصلاً شائبه اهانت به امام در این وجود ندارد. مگر صحبت این است که ما بخواهیم در عرض امام خداینکرده یا بدیلی برای ایشان در نظر بگیریم؟ اصلاً چنین تصوّری در ذهن کسی نیست. «انّک میّت و انّهم میّتون»4، یک آینده تلخی است، لکن مسلّم پیش میآید؛ یک روزی ممکن است افراد این مجلس هم نباشند، امّا مجلس خبرگان آن روز خواهد بود و مردم انتظار دارند و متوقّعند این مجلس یک کاری بکند.
این مجلس باید کارش را کرده باشد. ما برای آن روز داریم یک فکری میکنیم. این آرزویی که امام تا ظهور حضرت ولیّ عصر(ارواحنافداه) زنده بمانند آرزوی قلبی و عمیق ما است؛ خدای متعال عمر ایشان را زیاد کند، فرج ولیّ عصر را نزدیک و این دو را به هم متّصل کند...
اینکه دعای شبانهروزی ما است... امّا این موجب این نمیشود که ما بهحسب موازین عادی و آنچه عادتاً پیش میآید تصمیمگیری نکنیم و فکری نکنیم.»5
به هر صورت، جمعبندی خبرگان این شد که نامه آیتالله منتظری، تکلیف خبرگان را چه درباره رهبری آینده و چه درباره خود ایشان، ساقط نمیکند.
پانوشتها:
1- همان، ص 471
2- همان، ص 473
3- همان، صص 468 و 469
4- سورهی زمر، آیه 30، ترجمه: «قطعاً تو خواهى مرد و آنان [نیز] خواهند مرد.»
5- همان، ص 486