kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۴۹۳۱
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۵

دلیر؛ فمینیسم جادوگرا

 
 
مسیح عرفان
انیمیشن دلیر، محصول مشترک دیزنی و پیکسار، از انیمیشن‌های مهم و پر فروش است که در تلویزیون ایران نیز دوبله و پخش شده است.
این انیمیشن در قالب یک داستان ساده، زمینه‌ساز فیلم‌های جادوگِرای پس از خود است. در دلیر کُدهای بسیار مهم و اساسی مطرح می‌شود که در ادامه به آنها می‌پردازیم.
اتحاد چهار پادشاهی
یکی از اهداف انیمیشن دلیر، به اتحاد رساندن چهار اقلیم تحت یک پادشاهی است. این چهار اقلیم در دلیر، یادآور چهار بخش از پادشاهی متحد انگلستان است که شامل انگلیس، ولز، ایرلند شمالی و اسکاتلند می‌شود. در انیمیشن «دلیر» تاکید می‌شود که پادشاهی‌ها نباید با همدیگر در ستیز باشند و باید در مقابل دشمن خارجی، اتحاد خود را حفظ کنند.
ادعای وجود داشتن جادو
در سکانس اول انیمیشن که مریدا کودک است، می‌بینیم که وی یک نور آبی می‌بیند و وقتی به مادرش می‌گوید، او می‌پذیرد اما گفته می‌شود پدر مریدا به جادو اعتقاد ندارد. در حالی‌که ما جادو را دیده‌ایم و در انیمیشن هم تاکید بر روی همین قدرت‌های جادویی است. پس پدر مریدا که به جادو اعتقاد ندارد اشتباه می‌کند.
جادوگر مهربانِ انیمیشن دلیر
در انیمیشن دلیر، یک جادوگر پیکرتراش وجود دارد که مهربان و تو دل برو است. برخلاف پیرزن‌های جادوگری که در ذهن ما است که معمولاً دنبال دزدیدن بچه‌ها و سحر و طلسم‌های شیطانی‌ هستند. در انیمیشن دلیر جادوگر با جادوی خود به مریدا و خانواده‌اش(به کل پادشاهی) کمک می‌کند تا واقع‌بین باشند و به هرکس در زندگی خود، آزادی عمل بدهند. در واقع جادوگر با طلسم خود خانواده و پادشاهی را نجات داده و اصلاح می‌کند.
جهان‌های موازی
در کلبه‌ جادوگر، ما با انواع و اقسام مجسمه‌های چوبی طرف هستیم، اما با بستن در و قدرت جادوگر، اتاق عوض می‌شود. یعنی جادوگر در ظاهر یک شغل دارد و برخلاف آنچه که وانمود می‌کند، در باطن، به جادوگری می‌پردازد.
این مخفی کردن هویت جادوگران، ریشه در برخورد ادیان الهی با جادوگری و ارتباط با شیاطین دارد. به همین علت جادوگران هویت خود را مخفی می‌کردند تا در خفا به سحر کردن مردم و بهره‌کشی از آنها مشغول باشند.
البته که تئوری‌هایی در مورد اینکه جادوگر همان شخصیت «بو» در شرکت هیولاها می‌باشد و به دنبال سالی می‌گردد هم وجود دارد. اگر این تئوری درست باشد هم جادوگر در حال تردد در جهان‌های موازی(یا شاید هم زمان) است و هم به دنبال رسیدن به دنیای اجنه.
افسانه‌ها افسانه نیستند، بلکه حقیقت‌اند!
در چند سکانس انیمیشن دلیر، این جمله تکرار می‌شود که افسانه‌ها افسانه نیستند، بلکه واقعیت دارند. یعنی فکر نکنید که افسانه‌های باستانی خرافات و دروغ‌های پیرزن‌هاست، بلکه این افسانه‌ها ریشه در واقعیت دارند. این شعار انیمیشن بسیار مهم است، چرا که فرقه‌های باطنی تاکید زیادی بر تمدن‌های باستانی مشرک و جنّ‌پرست دارند و این تاکید بر میراث باستانی، در این انیمیشن نیز تاکید شده است.
نمایش استون هنج در انیمیشن دلیر
یکی از مکان‌های بسیار مهم برای نئو پاگانیست‌ها(مشرکین جدید و شیطان‌پرستان) اِستون هِنج است. استون هنج که در انگلستان واقع شده است، یکی از مهم‌ترین مراکز بت‌پرستان جدید و شیطان‌پرستان عصر ماست. تا جایی که اجتماعات چند هزار نفره و مراسمات متعددی توسط مشرکین جدید، در این مکان باستانی، برگزار می‌شود.
در انیمیشن دلیر، مکانی شبیه به استون هنج وجود دارد که مریدا از همین مکان نور جادویی را می‌بیند و به دنبال آن می‌رود. این نورها در تعالیم باستانی اروپا، معمولاً به عنوان گمراه‌کننده‌ مسافران از مسیر خود شناخته می‌شده است. برخی هم آنها را نوعی روح دانسته‌اند. در دلیر خرسی که روح انسانی دارد و می‌میرد، روح او به همان رنگ نورها آبی خارج می‌شود. پس نور آبی در انیمیشن دلیر موجودات روحانی‌ هستند که مریدا را به سمت جادو و ارتباط با جادوگر می‌کشانند.
همچنین وقتی مریدا از کلبه خارج می‌شود، خود را در همان مکان استون هنج و نه بیرون از کلبه، می‌بیند. یعنی اساساً او با راهنمایی همان ارواح به کلبه می‌رسد.
این استفاده از فولکلورها و عقاید جادوگری در انگلستان، ریشه در فرقه‌های مخفی و عقاید آنها دارد. بزرگ‌ترین مراکز فرقه‌های جادوگِرا و بت‌پرست، در انگلستان بوده و هست. به همین دلیل استون هنج، ۴ حکومت تحت یک پادشاهی، جادوگر و انوار روحانی(Will O The Wisps) تماماً بیانگر عقاید مشرکانه‌ اروپای باستان و تبلیغ آیین‌های خرافی است. 
شعار معروف شیطان‌پرستان در انیمیشن دلیر
در تمام انیمیشن دلیر، مریدا به دنبال رها شدن از زیر ظلم خانواده و رسیدن به استقلال کامل در رفتار خود است. تا جایی که حتی مصلحت کشور را به خطر انداخته و حاضر به ازدواج با هیچ یک از پسران ارشد، نیست.
البته فیلمساز با هوشمندی، خواستگاران وی را دست و پا چلفتی نشان می‌دهد تا ما هم با مریدا همراه شده و رفتار وی را تایید کنیم.
در سخنرانی پایانی مریدا، وی با حمایت مادرش تاکید می‌کند که هرکس بایستی خودش تصمیم بگیرد و هیچ‌کس حق دخالت و تحمیل اراده‌ خود را بر دیگری ندارد. یعنی انسان باید به آنچه دلش می‌خواهد و احساسش با آن هماهنگ است، عمل کند. البته مخالفت پدرها که از نسل قبلی هستند را می‌بینیم؛ اما فرزندان آنها کاملاً با این شعار اومانیسم(انسان، محور جهان است) همراه هستند و آن را می‌پذیرند. این شعار که هرکاری می‌خواهی بکن، پایه‌ اصلی تمام آیین‌های شیطان‌پرستی است. بنیان‌گذار شیطان‌پرستی نوین در یکی از آثارش، می‌گوید: هر آنچه می‌خواهی بکن، این تمام قانون است.
یعنی اراده‌ خود را آزاد کن و به هرچه دلت می‌خواهد عمل کن. حتی عشق را نیز تحت اراده‌ خود بیاور! به همین دلیل امروز در غرب مراد از عشق، تمایلات نفسانی و فساد جنسی است، نه علاقه‌ پاک و فطری بین دو انسان. این شعارِ هرچه دلت می‌خواهی بکن، در انیمیشن، حتی هدایت خانواده بر کودکان را نیز برنمی‌تابد و به دنبال محدود کردن پدر و مادر در تربیت فرزندان است. شعار شیطانی اومانیسم که تقریباً در تمام آثار برجسته‌ سینمای هالیوود وجود دارد.
شاهزاده‌ جادوگر آینده
یکی از مضمون‌های پر تکرار در سینمای غرب، از جمله انیمیشن دلیر، قهرمان مونث جادوگر است. در سریال ویچر، استرنجر تینگز، ونزدی و... دقیقاً همراهی یک دختر با جادو و قدرت فوق‌العاده‌ وی را می‌بینیم.
در دلیر نیز مریدا طبیعتاً پس از این ماجراها، به دنبال جادوگر می‌رود و با کمک نورهای روحانی، به جادوگری راه پیدا می‌کند. دقت شود که موهای قرمز مریدا اتفاقی نیست. در آیین‌های شیطان‌پرستی، پرستش موجودی مونث با موهای قرمز(لیلیث یا بابالون) کاملاً ترویج شده است.
این مضمون قهرمان مونث جادوگر نیز ریشه در عقائد فرقه‌ای دارد. بعضی از آیین‌های شیطان‌گِرا در غرب، تاکید بر پرستش شیاطین مونث دارند و در دوره‌ معاصر، بر پرستش جنس مونث از شیاطین تاکید می‌کنند. به همین دلیل ما در فیلم‌های متعددی شاهد قهرمان مونث جادوگر هستیم.
دقت شود که این مساله ناشی از اعتقادات فمینیستی نیست؛ بلکه فمینیسم خودش در بعضی شاخه‌ها، تحت تاثیر آیین‌های شیطان‌گرا بوده است. در دلیر هم می‌بینیم که مادر مریدا که یک زن است قهرمان نیست، بلکه مریدای جادوگر قهرمانِ دلیر این انیمیشن به حساب می‌آید.
اینکه مریدا اهل جادو، شاهزاده و مونث است اشاره به تاج‌گذاری ملکه‌ شیطانی موقرمز، یعنی لیلیث در عقائد خرافی فرقه‌ها دارد. در واقع این تسلط جنس زن بر مرد و برتری مریدا بر خواستگارانش، مروج گفتمان فمینیسم افراطی است که حتی ازدواج با مردان را نیز برنمی‌تابد. اما این فمینیسم برخواسته از مکتب جادوگری جدید است و درواقع این زن‌گرایی، حاصل باورهای فرقه‌ای است؛ نه اینکه گفتمان حاکم بر انیمیشن دلیر، فمینیسم باشد. بلکه فمینیسمِ جادوگِرا در انیمیشن تبلیغ می‌شود.
گفتمان زن‌گرای افراطی انیمیشن دلیر هم بسیار واضح است. مردان خوش‌گذران بی‌عرضه و تو سری خور بوده، قهرمان مریدا و مادرش هستند و علناً حکومت نیز با نفوذ مادر مریدا اداره می‌شود. این نگاه قرین به تحقیر به مردان، بیان‌گر افراط انیمیشن در زن‌گرایی است.
نتیجه‌گیری 
در جهان امروز، کودکان ما بیشتر با انیمیشن و گیم و... در ارتباط‌اند تا پدر و مادر خودشان. به همین دلیل تربیت بعضی کودکان بیش از آنکه تحت تاثیر والدین باشد، با رسانه‌ها پیش می‌رود.
لذا ضروری است که والدین گرامی حتما انیمیشن‌هایی را که برای کودکانشان در نظر می‌گیرند، بررسی کنند. اگر هم مجبور شدند انیمیشنی که محصول دیزنی است را برای کودکانشان پخش کنند، حتما پس از تماشا، بر روی محتوای فیلم و نقد آن گفت‌وگو کنند تا حداقل نگاه انتقادی در کودکان ایجاد شود. هرچند بهتر است این آثار از اول دیده نشود؛ چرا که اثر منفی آن با گفت‌‌وگو نیز کاملاً محو نخواهد شد.
پس باید دقت کنیم تا نسل‌‌های آینده‌ در کشور ما، تحت تاثیر انیمیشن‌های این چنینی، به سمت سحر و جادو و فرقه‌های نهان کشیده نشده و جذابیت‌های دروغین جادو در این دست آثار، باعث گم‌راهی و پشیمانی کودکان ما نشوند.
در دلیر هم این گسست بین نسلی را می‌بینیم و نسل جدید علی‌رغم مخالفت پدرها، به دنبال اومانیسم و حاکمیت نفس اماره بر جهان هستند. حتماً با چنین انیمیشن‌هایی مخاطبین کودک هالیوود در آینده‌ای نه‌چندان دور، خرافاتی، علاقمند به فرقه و ضد خانواده خواهند شد. انیمیشن‌های پخش شده در سیمای کشورمان نیز مورد اطمینان کامل نیست و والدین حتماً باید بر غذای روحی فرزندانشان، دقت کافی را داشته باشند.