kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۴۳۶۲
تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۴۰۲ - ۲۲:۵۴

اخبار ویژه

 

اکونومیست: در بلبشوی آمریکا کدام دیوانه حاضر است رئیس‌مجلس شود؟!
شدت و ترکیب شدگی بحران‌ها در آمریکا موجب شد تا نشریه اکونومیست در واکنش به برکناری رئیس‌مجلس نمایندگان آن کشور بنویسد آیا هنوز هم انسان دیوانه‌ای هست که بخواهد جانشین «کوین مک کارتی» شود؟
اکونومیست با مرور وضعیت بحران سیاسی در آمریکا می‌نویسد: رئیسِ جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا، اخیرا به شکلی تحقیر‌آمیز، از برکنار شد. برای اولین بار در تاریخ کنگره آمریکا، مجلس نمایندگان شاهد برکناری رئیس‌مجلس، آن هم با همکاری برخی هم حزبی‌های خود بود. با وجود حمایت 210 تن
از 221 عضو جمهوری‌خواهِ مجلس نمایندگان جهت تداوم فعالیت کوین مک کارتی،
8 جمهوری‌خواهِ تندرو با 208 نماینده دموکرات جهت اخراج مک کارتی متحد شدند و کار را یکسره کردند. 
تنها ‌اندکی پس از برکناری کوین مک کارتی، وی اعلام کرد که دیگر هیچ تلاشی جهت بازپس‌گیری کرسی خود نخواهد کرد. در این چهارچوب، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که آمریکا در طی روزها و ماه‌های آتی، شرایط هرج و‌مرج‌گونه و آشفته‌ای را پیش رو خواهد داشت و البته که تبعات برکناری مک‌کارتی، به ورای کنگره آمریکا نیز کشیده خواهد شد. 
باید توجه داشت که حزب جمهوری‌خواه و برخی نمایندگان آن، نقشی کلیدی در برکناری مک کارتی بازی کردند. به بیان ساده‌تر، مک‌کارتی شاهد یک کودتا از سوی هم حزبی‌هایش علیه خود بود. مت گائتس، نماینده جمهوری‌خواهِ عضو کنگره آمریکا از فلوریدا، از مدتی قبل تهدید کرده بود که زمینه را برای برکناری مک‌‌کارتی فراهم خواهد کرد. 
توافق اخیر مک کارتی با دموکرات‌ها جهت جلوگیری از تعطیل شدن دولت آمریکا، تا حد زیادی تندورهای جمهوری‌خواه را تحریک کرد تا علیه هم‌حزبی خود وارد عمل شوند و در نهایت، اخراج وی را رقم بزنند. مک کارتی در ماه‌های گذشته سعی داشت تا بر حاشیه‌های نه‌چندان مهم در حوزه کاری غلبه کند. او در ماه ژوئن، در مورد افزایش سقف بدهی‌های دولت آمریکا همکاری کرد تا از ایجادِ بحران در این کشور جلوگیری کند. وی همچنین در 30 سپتامبر سال جاری تمام تلاش خود را به کار بست تا از تعطیلی پرهزینه دولت آمریکا جلوگیری کند. با این حال، تردیدی نیست که رئیس ‌بعدی مجلس نمایندگان آمریکا، با چالش‌های عدیده‌ای رو به رو است که عملا فضای کاری وی را تا حد زیادی محدود خواهد کرد. 
توجه داشته باشیم که تعطیلی دولت آمریکا، تنها به صورت موقت رفع شده و صرفا 45 روز وقت برای دولت آمریکا خریده شده است. حال اگر قرار باشد طیف افراطی جمهوری‌خواهان، دستورکارهای خود را با اعمال فشار علیه دولت دموکرات به پیش برند، باید انتظار هرج و مرج گسترده و تعطیلی فراگیر دولت را داشته باشیم. اخراج مک‌کارتی نشان می‌دهد که جمهوری‌خواهان در پیشبرد این دستورکار کاملا جدی هستند. در این میان، بسیاری از متحدان خارجی آمریکا، نگران آینده و سرنوشت کمک‌های آمریکا به اوکراین هستند. مسئله‌ای که به طور خاص جمهوری‌خواهان، مخالفت‌های گسترده‌ای را با آن ابراز می‌کنند. جالب است که خودِ مک‌کارتی نیز بارها از گزاره افزایش کمک‌های آمریکا به اوکراین حمایت کرده و حتی از بایدن به دلیل تردیدهای ابتدایی‌اش در تسلیح اوکراین انتقاد کرده است. 
این در حالی است که شماری از هم حزبی‌های مک کارتی با این مسئله مخالفت‌های جدی دارند. در این میان، دموکرات‌ها سعی دارند با موقعیت برتر خود در نهادهای قانونی آمریکا، دستورکارهایشان را بدون امتیاز دادن به جمهوری‌خواهان به پیش برند.  مسئله‌ای که عملا آمریکا را وارد دوره‌ای از لج و لجبازی‌های سیاسی کرده است. اکنون جمهوری‌خواهان، ترتیبات لازم را جهت انتخاب رئیس‌جدید مجلس نمایندگان به پیش می‌برند. اما سؤال مهم و محوری که مطرح شده، این است: چه کسی از آمادگی ذهنی کافی جهت تصدی سِمت مذکور برخوردار است؟ آیا این‌که هنوز انسان دیوانه‌ای وجود دارد که بخواهد این سِمت را برعهده بگیرد؟ 
هیچ‌کس انتظار ندارد مجلس نمایندگان شاهد رئیسی باشد که مورد اجماع جمهوری‌خواهان است. در این راستا، باید پذیرفت که هرج و مرج و آشوبِ فراگیر را بایستی جدیدترین قسمت از معادلات جاری در آمریکای آشفته دانست. این مسئله حامل چالش‌هایی جدی برای شهروندان است و البته که تبعات و پیامدهای منفی را برای برای اوکراینی‌ها دارد.

موشک‌های ایران فتوشاپ نیست خیلی هم دقیق و نقطه‌زن است
کارشناس نظامی آمریکایی به مجله نیوزویک گفت: موشک‌های هدایت شونده ایران موسوم به «فاتح-110»، نقطه‌زن و بسیار بسیار خوب هستند.
نیوزویک در گزارشی نوشت: ‌اندیشکده موسسه مطالعات جنگ گزارش کرده که مقامات ارشد نظامی روسیه و ایران در ماه‌های آگوست و سپتامبر امسال تسلیحات پیشرفته ایرانی را در نمایشگاه‌هایی در پایتخت‌های هر دو  کشور بررسی کردند و ممکن است توافقنامه فروش پهپاد و موشک ایرانی به روسیه را در چند هفته آینده، زمانی که محدودیت‌های فعلی تحمیل‌شده توسط سازمان ملل منقضی می‌شود، منعقد کنند.  محدودیت‌های موشکی سازمان ملل در 18 اکتبر امسال (16 روز دیگر) به پایان می‌رسد.
یکی از گزینه‌هایی که احتمالا در دسترس روسیه است می‌تواند موشک ایرانی کوتاه‌بُرد فاتح 110 و همچنین دیگر موشک‌های دوربرد طراحی شده توسط ایران باشد که در چند دهه گذشته توسعه یافته‌اند.
فاتح-110 در اواخر دهه 1990  ساخته شد و در ابتدا موشک دقیقی نبود، اما به گفته «فابیان هینز» پژوهشگر دفاعی و نظامی در‌اندیشکده «مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک»، ایران در سال‌های بعد، نسخه‌های جدید و بهبود یافته‌ای از این نوع موشک را توسعه داد.
وی گفت که فاتح-110، موشکی است که رویکرد ایران در توسعه موشکی را به نمایش می‌گذارد. تهران، بسیار تدریجی توانایی‌های خود را افزایش می‌دهد تا هر نسل جدید از موشک‌های فاتح-110 اولیه را موثرتر و دقیق‌تر کند.
هینز گفت: مدرن‌ترین تکرارهای فاتح-110، اکنون موشک‌های هدایت شونده دقیق و «بسیار بسیار خوب» هستند. این موشک به یک سیستم بسیار همه‌کاره، موثر و آسان برای استفاده تبدیل شده و احتمالا طراحی اصلی موشک‌های سوخت جامد ایران است.
به گفته مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی، فاتح-110 یک موشک بالستیک سوخت جامد کوتاه بُرد است که می‌تواند تا 500 کیلوگرم محموله انفجاری را حمل کند.  به احتمال زیاد این موشک با هدف حمل یک کلاهک با مواد منفجره قوی، شیمیایی، یا مهمات فرعی طراحی شده است. 
برخی از نسخه‌های این موشک ایرانی تا 500 کیلومتر یا 300 مایل برد دارند. این آنها را با سیستم موشکی تاکتیکی ارتش ایالات متحده (ATACMS) یا موشک کروز دوربرد Taurus ساخت آلمان همتراز می‌کند.
هینز گفت که به طور کلی موشک‌های فاتح با برد 300 مایلی با موشک‌های ATACMS  آمریکایی قابل مقایسه هستند. هر دوی آنها از ناوبری مشابهی استفاده می‌کنند، اگرچه فاتح بزرگ‌تر و سنگین‌تر است و ATACMS  احتمالا دقیق‌تر و قابل اعتمادتر اما گران‌تر است.
هینز افزود که سیستم‌های دفاع هوایی پاتریوت ساخت ایالات متحده می‌توانند موشک‌های فاتح را رهگیری کنند، اما محافظت از هر هدف احتمالی غیرممکن است. ایران فاتح-110 را با در نظر گرفتن سیستم‌های  پاتریوت طراحی کرده است.
اگرچه هنوز مشخص نیست که ایران مایل است چه چیزی به روسیه بفروشد، اما بسیاری از موشک‌های این کشور- مانند فاتح-110، موشک دوربردتر فاتح-313 و موشک ذوالفقار با برد 435 مایلی- دارای نام صادراتی هستند.
گزارش اخیر مجله آمریکا درباره نقطه‌زنی و کیفیت بسیار خوب موشک‌های ایرانی در حالی است که رسانه‌های آمریکایی تا همین چند سال قبل می‌گفتند ایران موشکی نساخته و تصاویر منتشره، فتوشاپ است.

مرگ سه هزار آلمانی در «تابستان داغ اروپا»
بیش از سه هزار آلمانی ظرف ۹ ماه گذشته بر اثر گرما جان باختند. «موسسه روبرت کخ» آلمان مرگ و میر ناشی از گرما در آلمان طی ۹ ماه گذشته را بیش از سه‌هزار مورد برآورد کرد که درصد زنان جان‌باخته به‌مراتب بیشتر از مردان بوده است.
براساس برآوردهای موسسه روبرت کخ در سال جاری میلادی در آلمان، سه‌هزار و ۱۰۰ نفر بر اثر گرما جان خود را از دست داده‌اند. یک سخنگوی موسسه روبرت کخ به روزنامه آلمانی «راینیشه پست» گفت: «هفته آینده این موسسه تازه‌ترین گزارش هفتگی سال ۲۰۲۳ را منتشر خواهد کرد. در این گزارش شرح کامل مرگ و میر ناشی از گرما آمده است. احتمالا  نسخه خلاصه شده‌ای از گزارش مربوط به موج گرمای تابستان ۲۰۲۳ در پائیز امسال ارائه خواهد شد.»
بر اساس داده‌های موسسه روبرت کخ، در بیشتر موارد ترکیبی از گرما و بیماری‌های پیش‌زمینه‌ای منجر به مرگ افراد می‌شود اما به طور معمول، در گواهی فوت آنها، گرما به عنوان عامل اصلی مرگ قید نمی‌شود. موسسه روبرت کخ میزان مرگ و میرهای مرتبط با گرما را با استفاده از روش‌های آماری که در آنها دمای هوا و جزئیات بیماری درگذشتگان ثبت شده، برآورد می‌کند.
در همین حال، گزارش‌ها حاکی است که آلمان گرم‌ترین ماه سپتامبر
(۱۰ شهریور تا ۸ مهر ۱۴۰۲) را تجربه کرد. به گزارش دویچه وله، در برخی نقاط این کشور برای اولین بار گرما از ۳۰ درجه گذشت و کل کشور دومین سپتامبر پرآفتاب‌ را تجربه کرد. متوسط گرما در سپتامبر امسال ۱۷.۲ درجه سانتیگراد بوده است.
توبیاس فوکس، مدیر امور اجرایی بخش اقلیمی و محیط زیست اداره هواشناسی آلمان می‌گوید که «دمای بی‌سابقه سپتامبر نشانه دیگری از این است که ما در بحبوبه تغییرات غیرمتعارف اقلیمی قرار داریم».
گرمای بالای سپتامبر از جمله به خاطر روزهای متعددی بوده است که درجه گرما در بسیاری از نقاط آلمان از ۲۵ درجه فراتر رفته است. در برخی نقاط این کشور برای اولین‌بار در سپتامبر، درجه هوا از ۳۰ درجه سانتیگراد فراتر رفت.
انتشار خبر مرگ سه هزار آلمانی در اثر گرما در حالی است که طبق گزارش شبکه CNN: «تابستان سال گذشته،۶۲ هزار نفر در اروپا در اثر گرما جان باختند».
همچنین نشریه اکونومیست چند ماه قبل نوشت: «زمستان گذشته،
۶۸ هزار اروپایی به خاطر سهمیه‌بندی برق یا ناتوانی در پرداخت هزینه‌های گرمایش، جان خود را از دست دادند. بیشتر از تلفاتِ ۵۹ هزار نفر کرونا در اروپا. این، گزارش نشریه Economist چاپ لندن بود».
به عبارت دیگر، «زمستان سخت» و «تابستان داغ اروپا» طی سال گذشته، مجموعا ۱۳۰ هزار نفر قربانی بر جای گذاشت که در مقام مقایسه، بیش از یک سوم شمار کشته‌های اوکراین، در جنگ با روسیه است.

آقای فریدمن! همه این آتش‌ها از گور خود آمریکا برمی‌خیزد
تحلیلگر روزنامه نیویورک معتقد است وضعیت آشفته جهان، چیزی نیست که قرار و برنامه‌شان باشد.
توماس فریدمن در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: اکنون که دوران پسا جنگ سرد به پایان رسیده دوره «پس از پسا – جنگ سرد» آغاز شده و ما وارد آن شده‌ایم و صرفا التماس می‌کنیم که نام آن فاش شود. بنابراین، در این‌جا می‌توانم بگویم: «عصر این قرار و برنامه‌مان نبود» است. سه سال قبل، جوانان اوکراینی از دسترسی آسان‌تر به اتحادیه اروپا لذت می‌بردند، استارت آپ‌های حوزه فناوری را راه‌اندازی می‌کردند، به این فکر می‌کردند که کجا به دانشگاه بروند و به این فکر می‌کردند که تعطیلات را در ایتالیا یا اسپانیا بگذرانند. سپس مانند یک شهاب سنگ حمله روس‌ها از راه رسید و یک شبه زندگی آنان را زیر و رو کرد.
جوانان اوکراینی تنها نیستند. برنامه بسیاری از مردم در کشور‌های مختلف جهان این نبود و اخیرا کاملا ویران شده است. وارد دوران پس از پسا – جنگ سرد شده‌ایم که نوید ‌اندکی از رونق، پیش‌بینی‌پذیری و امکانات تازه دوران پسا جنگ سرد در سه دهه گذشته پس از فروپاشی دیوار برلین را می‌دهد. دلایل زیادی برای وضعیت ایجاد شده وجود دارد، اما هیچ یک مهم‌تر از نقش چهار رهبر کلیدی نیستند که در یک نکته مشترک می‌باشند: هر یک معتقدند رهبری آنان ضروری است و آماده هستند تا نهایت تلاش خود را برای حفظ قدرت تا زمانی که می‌توانند انجام دهند. من در مورد ولادیمیر پوتین، شی جین پینگ، دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو صحبت می‌کنم.
هر یک از آنان به شیوه خاص خود اختلالات گسترده‌ای را در داخل و خارج از کشورشان براساس منافع شخصی و نه منافع مردم‌شان ایجاد کرده‌اند و کار را برای ملت‌هایشان در حال حاضر و به منظور برنامه‌ریزی عاقلانه برای آینده دشوارتر ساخته‌اند. پوتین را در نظر بگیرید. پوتین روسیه را به یک قلعه محاصره شده تبدیل کرد. حمله او به اوکراین برای باز‌سازی سرزمین مادری یک اسطوره روسی اجتناب‌ناپذیر قلمداد شد.
رویداد‌های چین در سالیان اخیر نیز به شکلی کاملا غیرمنتظره رخ داده‌اند. چین پس از بازکردن در‌ها و کاهش کنترل‌های داخلی از سال ۱۹۷۸ میلادی پیش‌بینی‌پذیر‌تر، باثبات‌تر و مرفه‌تر از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر خود شد. با این وجود، چین چرخشی تقریبا ۱۸۰ درجه‌ای را در دوران ریاست جمهوری شی تجربه کرد. چین امروز از زمان مائو به این سو بیش از هر زمان دیگری بسته‌تر شده است.
علاوه‌بر آن، می‌توانم به وضعیت اسرائیل ‌اشاره کنم. نوشتن آن برایم راحت نیست، اما واقعیت آن است که امروز بزرگ‌ترین تهدید برای اسرائیل، دشمن درونی است: کودتای قضایی تحت رهبری نتانیاهو که جامعه و ارتش اسرائیل را متلاشی می‌سازد. «دن‌هارل» مدیرکل سابق وزارت دفاع اسرائیل هفته گذشته در یک گردهمایی در تل‌آویو گفت: «من هرگز امنیت ملی اسرائیل را در وضعیت بدتر از وضعیت فعلی ندیده بودم.». این مشکل کوچکی برای ایالات متحده نیست. در ۵۰ سال گذشته اسرائیل هم متحدی حیاتی و هم در واقع پایگاهی پیشرو برای آمریکا در منطقه بوده است. دولت یهودی اسرائیل می‌تواند به منبع اصلی بی‌ثباتی در منطقه تبدیل شود.
نیازی به گفتن نیست که در آمریکا در حال تماشای تلاش دونالد ترامپ برای براندازی انتخابات ۲۰۲۰ و الهام‌بخش بودن او برای گروه حمله‌کننده به ساختمان کنگره در تاریخ ۶ ژانویه ۲۰۲۰ میلادی بود و سپس در حال تماشای همین مرد به عنوان نامزد اصلی جمهوری‌خواهان برای ریاست جمهوری در ۲۰۲۴ میلادی هستیم؛ امری که انتخابات بعدی ما را به مهم‌ترین انتخابات تاریخ تبدیل می‌کند. واقعیت آن است که قرار و برنامه ما این نبود!
آنچه در تحلیل فریدمن مغفول است، نقش منحصر به فرد چند دولت آمریکا در دهه‌های اخیر در به همریختگی محاسبات محافل آمریکایی است. چه آنجا که یاغیگری کردند و کشورهایی مانند چین و روسیه را علیه خود شوراندند، چه زمانی که خواستند روسیه را -ولو با قربانی کردن چند صد هزار اوکراینی اوکراین به تعبیر جان مرشایمر و رابرت کندی و دیگران- به باتلاق جنگ بکشانند، و چه هنگامی که با حمایت از ‌اشغالگری فزاینده صهیونیست‌ها، سرزمین فلسطین را به یک
دیگ جوشان و در حال انفجار تبدیل کردند که فشار این وضعیت، شکافی عمیق را در عمق رژیم صهیونیستی موجب شد. در عین حال فرسودگی سیستم سیاسی آمریکا موجب شده تا دو نامزد اصلی انتخابات آمریکا، یکی دیوانه دارای مشکلات حاد روانی به تصریح روانپزشکان، و دیگری فردی آلزایمری و از کار افتاده که با آدم‌های خیالی دست می‌دهد و نام‌ها را جا به جا می‌گوید باشد، و از آن سو، دنیا ماجرای برکناری بی‌سابقه رئیس‌ مجلس نمایندگان را به چشم تعجب نظاره‌گر باشد.