یادی از شهید صبرعلی لطفیمقدم
نورباران شب تار مظلومان
شهید صبرعلی لطفیمقدم دهم تير ۱۳۴۱، در شهرستان هشترود چشم به جهان گشود. همچون پدرش، به شغل شریف کارگری مشغول شد. از همان نوجوانی عاشق امام خمینی(ره) شد و به مطالعه کتابهای مذهبی رو آورد. نهجالبلاغه را سرمشق زندگی خودش قرار داده بود. زمستان سال 57 صبرعلی نیز ازجمله جوانانی بود که به صفوف مبارزان انقلاب پیوست و این راه سرخ را بعد از انقلاب، با حضور در جبهه ادامه داد. آرزوی شهادت داشت. از خانوادهاش نقل شده که در آخرین سفرش به مشهد، به پابوس امام هشتم(ع) رفت و از حضرتش طلب کرد تا واسطه درگاه الهی شود تا آرزویش برآورده گردد. خواسته او از امام رضا(ع) خیلی زود برآورده شد و سرانجام 31 مرداد ۱۳۶۱، در كوشك بر اثر اصابت تركش خمپاره، شهد شهادت را نوشید. پيكر وي در گلزار شهدای بهشتزهرا(س) در تهران به خاك سپرده شده است.
در وصیتنامه شهید صبرعلی لطفیمقدم، میخوانیم: «اگر با مرگ من شب تار مظلومی پر نور میگردد پس هزاران بار مرا بمیرانید. اگر دوری من از خانوادهام دلهایی را به یاد خدا خاشع میگرداند پس ای بهترین کسانم از من دوری جویید. اگر با ریخته شدن خونم انسانی آگاه میگردد پس بهای آگاهی تمام انسانها را با قطرات خونم بپردازید... ما با خون خود راه کربلا را جارو کردیم تا شما مردم بتوانید بهراحتی در جاده و حریم سیدالشهداء امام حسین علیهالسلام حرکت کنید و برای همیشه آمر به معروف و ناهی از منکر و قیامکننده برای خدا باشید.»