kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۳۵۳۶
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۷
حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۸۱

تأکید شهید بهشتی بر روشنگری پیرامون نقاط انحرافی

 
 
 
 
به گفته آیت‌الله مصباح، در آن وقت شهید بهشتی و شهید مطهری با التفات به برخی اشکالات جدی شریعتی، یکی از علمای مبارز را واسطه قرار داده بودند که پیام انتقادی آنان به مطالب شریعتی را به حسینیه ارشاد ببرد: «این مسئله بود که چون روحانیت شیعه بزرگ‌ترین دشمن آمریکا است، چرا شریعتی به روحانیت شیعه بدگویی می‌کند؟ او دارد دشمن آمریکا را می‌کوبد.
 باز تکیه آنها روی این مسئله بود که یک جنبه سیاسی داشت. انتقادهای دیگران هم یک جنبه صنفی داشت. چون خودشان روحانی بودند، به آنها برخورده بود که در معرض چنین اتهامی قرار بگیرند. 
البته غرض آنها بیشتر مسئله سیاسی بود؛ ولی باز آن مسائلی که مورد توجه بنده بود، غیر از این‌ها بود. آنها بُعد سیاسی مذهب را نگاه می‌کردند و من توجه به بُعد عقیدتی آن داشتم. 
توجه من به این بود که شریعتی با چیزهایی که می‌گوید، دارد عقاید اولیه مسلمان‌ها و جوان‌ها را تضعیف 
می‌کند. با توجه به این مورد در آن زمان من کسی را که به عمق خطری که در افکار شریعتی بود، توجه کرده باشد، 
نمی‌شناختم.»1
به زعم شهید بهشتی، آیت ‌الله مصباح در نقد شریعتی مسئله را زیاد بزرگ کرده بود. 
شهید بهشتی می‌گوید:«مطلب اساسی جناب آقای مصباح در این گفت‌وگو این است که در این ایام، خطری بزرگ، اسلام و اصالت نهضت‌های اسلامی را تهدید می‌کند، و این خطر عبارت است از تحریف تعالیم اسلام در شکل نوآوری و نوپردازی به منظور قابل قبول کردن اسلام برای کسانی که دست‌خوش افکار مادی شده‌اند؛ یا به منظورهای غرض‌آلود دیگر؛... 
اصل خطر از دیرباز مورد توجه ما بوده و روی آن تکیه داشته‌ایم. 
ولی جناب آقای مصباح در بحث خودشان، علاوه‌بر اصل مطلب، این خطر را اصولاً به این شکل مطرح کرده‌اند که خطر مربوط است به نوشته‌های مرحوم آقای دکتر علی شریعتی.»2
در بازکاوی دیدگاه‌های متفاوت علما، تفاوت رویکردها روشن خواهد شد. 
رویکرد آیت ‌الله مصباح با سایر بزرگانی که در مسئله شریعتی اظهارنظر نموده‌اند، تفاوت‌هایی دارد.3 
آقای حاج شیخ علی عراقچی در مورد موضع محکم و متفاوت آیت ‌الله مصباح در برابر شریعتی می‌گوید: «آقای مصباح در برابر اشتباهات علمی او خوب مقاومت می‌کرد و به این افکار روشنفکری خیلی بدبین بود. 
افکاری که به قول ایشان از اروپا سرازیر می‌شود. آن هم از زبان بعضی فلاسفه که در واقع فیلسوف نیستند ولی مانند روغن نباتی که به جای روغن حیوانی جایگزین و تبلیغ می‌کنند، این‌ها را هم به عنوان فیلسوف ترویج می‌کنند. 
مرحوم شهید مطهری در یکی از آثارش در مورد راسل نوشتند: او یک شارلاتان سیاسی بود ولی در دنیا به عنوان فیلسوف معرفی می‌شود. آقای مصباح تعصب خاص و حساسیتی ویژه در این خصوص داشت و در مسائلی که یک مقدار به دین و مذهب برخورد می‌کرد سازش نمی‌کرد، البته آقایان دیگر هم حرف‌های دکتر را نمی‌پسندیدند، بلکه آنها می‌گفتند: فعلاً صلاح نیست اوضاع را به هم بزنیم، حالا او عده‌ای را دور خودش جمع کرده است، بعداً ما تفهیمش می‌کنیم.»4
 شهید بهشتی می‌گوید:  «سال 1325 که من به قم آمدم (یعنی سی و یک سال قبل) با کمال تأسف به چشم خودم می‌دیدم در قم کوچک آن روز که محدوده مرکزی شهری‌اش از بازار تا فلکه ارم بود و در آن موقع فقط یک دبیرستان در آن وجود داشت (دبیرستان حکیم نظامی)، معلم و محصّل مدرسه از یک پیاده‌رو خیابان می‌رود و معمم از پیاده‌رو دیگر، و به راستی از هم پرهیز می‌کردند. 
آیا قرار است بار دیگر به چنین وضع شومی برگردیم؟ 
آیا نمی‌خواهیم مطالعه کنیم و ببینیم این وضع شوم از کجا ناشی شده بود؟ 
آیا نمی‌خواهیم تلاش‌های‌مان را در زمان خودمان هدایت و رهبری کنیم؟... چه کسی گفته است اگر ما با بیان روشنگر، نقطه‌های انحرافی را بیان کنیم کافی نیست؟ طول می‌کشد؟ طول بکشد! کار مفید طولانی بهتر است یا کار پرخطر فوری؟ کدام ‌یک؟ به ایشان(آقای مصباح) گفتم، من از اول که کتاب‌های مرحوم دکتر شریعتی مطرح بوده همین موضع را داشتم که الان دارم. 
گفتم دکتر شریعتی از دید من یک محقق جامع‌الشرایط و جامع‌الاطراف در زمینه مسائل اسلامی که دارای صلاحیت‌های فنی لازم برای اظهار نظر درباره مسائل اسلامی و فهم صحیح کتاب و سنت باشد نیست. 
او آشنا به معارف زمان و زبانِ زمان هست، ولی آشنایی‌اش با معارف اسلام در حد یک جست‌وجوگری است که خواسته به اسلام بازگردد. با سرمایه‌ای غیرکافی از نظر معارف تحقیقی اسلامی؛ از نظر صلاحیت‌های لازم برای یک نوآور اسلامی.»5
پانوشت‌ها:
1- ذوالشهادتین امام، صص155-169.
2- دکتر شریعتی جست‌وجوگری در مسیر شدن، صص71-72.
3- به عنوان نمونه، به نظر می‌رسد رویکرد آیت‌الله مصباح در نقد شریعتی، با رویکرد شهیدان مطهری و بهشتی (که یکی منتقد سرسخت و دیگری مدافع صریح شریعتی بودند) در انتقاد از شریعتی کاملاً متفاوت بود؛ آنان بنا به دلائلی بیشتر به اشکالات و اغلاطِ مرتبط با ابعاد سیاسی اسلام توجه داشتند و آن را مورد بحث قرار داده‌اند اما آیت ‌الله مصباح بر این باور بود که در افکار و آثار شریعتی، اصول عقیدتی شیعه مورد خدشه و هجمه قرار گرفته است لذا تمرکز نقدهای ایشان بیشتر بر مسائل عقیدتی بود. 
این مسئله نیازمند تبیین تفصیلی است که خارج از حوصله این نوشتار است.
4- پرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت ‌الله حاج شیخ علی عراقچی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران: عروج (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی«ره»)، 1389، ص325.
5- دکتر شریعتی: جست‌وجوگری در مسیر شدن، صص81-82.