مقاله وارده
نقش پـــدر در پذیرش هنجارهای اجتماعی
زهرا میرزائی
خانواده کوچکترین نهاد سازنده جامعه و از سویی مهمترین نهاد اجتماعی است. با تغییر جوامع در شکل و تعداد خانواده تغییراتی نیز پدید آمد. در سدهها و یا حتی دهههای گذشته خانواده نوعی نظام اقتصادی و آموزشی و حتی قضائی و کیفری محسوب میشد اما امروزه با تخصصی شدن و توسعه نهادهای اجتماعی و جوامع و نفوذ و ورود دولتها به تمامی ابعاد زندگی بشر این کارکردها تغییر کرده است. امروزه بخش زیادی از آموزش افراد و تعاملات اقتصادی ایشان در فضای خارج از خانواده صورت میپذیرد. اگر در گذشته افراد میراثدار شغل خاندان خود بودند؛ اما بخش قابل توجهی از انسانها امروزه همراه با آموزشهای عمومی و تخصصی توسط نهادهای آموزشی حکومتی، شغل خود را نیز فارغ از شغل والدین خود انجام میدهند. همان طور که امروزه خانواده بیشتر یادآور نهادی شامل والدین و فرزند است، درحالی که در سالهایی نه چندان دور خانواده شامل چندین نسل و طبقه میشد و تعاملات افراد در این مفهوم بسیار پیچیدهتر بود.
با وجود تمام نکات ذکر شده هنوز در بیشتر جوامع و نیز در کشور خودمان، مهمترین نهاد برای جامعهپذیر کردن افراد، خانواده است. در تعریف جامعهپذیری میتوان گفت که جامعه برای بقای خود به اصول و چارچوبی نیازمند است و در مرحله بعدی نیازمند آشنایی و پذیرش این قواعد از سوی اعضای جامعه است. همچنین اعضای جامعه نیز برای رفع نیازهای خود نیازمند یادگیری آداب و مقررات رفتار جامعه هستند. این ارتباط دوطرفه موجب شکلگیری فرآیند جامعهپذیری میشود. (زین آبادی، مرتضی. (1386). جامعهپذیری حجاب. مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، 10(38 (علوم اجتماعی))، 180-218.)
حال با توجه به وضعیت زیستشناسی انسانها و تولد افراد در نهاد خانواده و نیازمندی اساسی فرد به والدین خود، بدیهی است که نقش خانواده و والدین در انتقال ارزشها و قوانین جامعه به فرد بسیار مهم است.
با وجود آموزشهای متنوع و گاه بسیار تخصصی که از سوی نهادهای مختلف اجتماعی به فرد ارائه میشود که میتواند از ابتدای ولادت باشد، وجود پدر و مادر و ارتباط عاطفی والدین با فرزند در کنار بحث آموزش با نوعی اطمینان همراه است. به عبارتی دقیقتر فرزندان در یک خانواده سالم به والدین خود اعتماد دارند که هرگونه آموزهای از سوی ایشان قطعا به نفع فرزند خواهد بود. در کنار نقش مهم مادر و اینکه مادر قطب عاطفه خانواده است؛ نقش پدر به عنوان ستون قانونمندی در خانواده بسیار مهم است.
پدر میتواند زیست اجتماعی فرزندان خود را در خانواده بازسازی کند یا به نوعی با در اختیار داشتن نهاد ریاست خانواده که در قانون مدنی ذکر شده است در کنار حمایت معنوی آنان را با قوانین رفتار آشنا کند. مطابق با ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی، در روابط زوجین، ریاست خانواده از خصایص شوهر است. مرد باید از اختیار خود به منظور حفظ سلامت و استحکام خانواده استفاده کند و نمیتواند آن را به اختیار یا ضمن قرارداد خصوصی واگذار کند؛ زیرا ریاست او بر خانواده از امور مربوط به نظم عمومی بوده و هرگونه توافقی برخلاف آن باطل و بلااثر است. همانطور که ذکر شد خانواده نوعی نهاد اجتماعی است که فرد از ابتدای تولد در آن رشد پیدا میکند و در آغوش محبت خانواده و با اعتماد به پدر به عنوان رئیس نهاد خانواده، بایدها و نبایدهای زندگی خانوادگی را میآموزد. اگر این فرآیند به درستی شکل گیرد و نیز پدر مطابق با مراحل رشد فرزند و البته همراه مادر او را با قوانین آشنا سازد، فرد میپذیرد که حدود و هنجارهای اجتماعی به جهت حفظ منفعت او خواهد بود. اهمیت این امر را امروزه در مورد هنجارهایی مثل پوشش که ممکن است مورد هجمههای رسانهای قرار گیرد میتوان به درستی درک نمود.