کد خبر: ۲۷۳۱۰۳
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۶
نگاهی به فیلم «آنجل»

جاسوس خوب ، جاسوس بد

 
 
 
محمّدصادق رحیمی
عالم معنا را با مفاهیم خوب و بدش می‌شناسیم و برای بسیاری از واژگان، مفاهیم و رفتارها حسن یا قبح ذاتی قائل هستیم. اما در دوره مدرن شاهد پدیده‌های نوظهور خاکستری هستیم. در زمانه ما هیچ‌کس نه خیلی سفید است و نه خیلی سیاه، در زمانه ما هیچ‌کس نه خیلی خوب و نه خیلی بد؛ حتی قهرمانان و الگوهای ما نیز از این قاعده مستثنی نیستند. عصر مدرن مفتخر است که از مفهوم الگو و قهرمان شخصیت‌زدایی کرده و دوگانه‌ها یا چندگانه‌ها را در قالب پلورالیسم نوین ارائه کرده است.
الگو‌سازی غربی و‌ هالیوودی مثل همیشه در فیلم «آنجل» تولید مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی محصول 2018 نیز به دنبال آن است که یک شخصیت خاکستری با نواقص زیاد شخصیتی از جمله قماربازی، ارتباطات نامشروع و تحصیلات علمی ضعیف را به عنوان یک نجات‌دهنده، الهام‌بخش و قهرمان محبوب معرفی کند! در فیلم «آنجل» یا همان «فرشته» که از نام اثر هم مشخص است، به خوبی می‌توان دوگانه جاسوس خوب و بد را مشاهده کرد. تعریف و القای این دوگانه برای سازندگان «آنجل» خیلی ساده است، جاسوس خوب کسی است که به نفع ما باشد و جاسوس بد کسی‌ است که علیه ما کاری انجام دهد. در فیلم به روشنی از شخص «عمر» دفاع تمام قدی صورت می‌گیرد تا نشان دهد که اساسا یک جاسوس در چه شرایط سخت و طاقت‌فرسایی حضور دارد تا جایی که به بیننده القا کند که بپذیرد که اگر هر کس دیگری نیز در جایگاه این شخصیت بود قطعا این رفتارها و کنش‌ها را انجام می‌داد. از طرفی دیگر آنچه «عمر» در واقعیت رقم می‌زند بیشتر به نفع رژیم صهیونیستی است و کمتر در جهت منافع جمهوری مصر است ولی فیلم به دنبال ساخت یک قهرمان دوطرفه و دوجانبه است.
نکته قابل تأمل دیگر عدم پرداخت مناسب به شخصیت جمال عبدالناصر، مردم ملی‌گرای مصر و ارتش بسیار وفادار مصری است که به شدت سیاه و تاریک معرفی می‌شوند. به گونه‌ای که هیچ ‌اشاره‌ای به آرمان مقدس مبارزه علیه ظلم و اجماع نسبتا زیاد اعراب علیه رژیم صهیونیستی نمی‌شود و تنها جنگ را یک درگیری ساده از نوع ایدئولوژیک میان مصر و رژیم صهیونیستی معرفی می‌کند. از نگاهی دیگر این فیلم به دنبال آن است که جاسوسی، خیانت و ضعف شخصیتی را برای رسیدن به هدفی بزرگ‌تر که صلح و جلوگیری از تلفات انسانی بیشتر در جنگ معرفی می‌شود، توجیه کند. در واقع به سادگی هدف، وسیله را توجیه می‌کند.
در پایان می‌توان ایده کلی و حاکم بر فیلم را شکست رادیکالیسم و تندروی و پیروزی مذاکره و صلح دانست. به تعبیری دیگر چیزی که به روشنی مطرح می‌شود حرکت به سمت کسب نتیجه برد- برد از بازی سیاست جهانی است. با همین مبنا شخصیت عمر به عنوان قهرمان ملی هر دو کشور معرفی می‌شود و سعی در آن است که گفته شود می‌توان به صورت عملی و قابل دستیابی به یک نتیجه مطلوب برای همه بازیگران عرصه بین‌الملل رسید. در حقیقت بار دیگر هنرمندی رسانه موجب می‌شود تا از سقوط یک جاسوس، پرده‌ای باشکوه بسازد و جاسوسی که حتی در جاسوسی خود شکست خورده و تبدیل به یک جاسوس دوطرفه و واداده شده است را به عنوان یک منجی برای جهان امروز معرفی کند.