شهادتطلبی امام حسین(ع)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
طبق نظر برخی مورخان یکی از اهداف امام حسین(ع) از نهضت عاشورا مبارزه با حکومت جور و در نهایت شهادتطلبی بوده است. در اینباره توضیح بیشتر بدهید.
پاسخ:
در دوران معاصر، این مسئله که انگیزه اصلی و اهداف نهضت حسینی چه بوده، به صورت جدی مورد گفتوگو و بحث قرار گرفته و نوشتههای فراوانی در این زمینه به نگارش درآمده و دیدگاهها و اقوال مختلفی در خصوص تبیین اهداف قیام امام حسین(ع) ارائه شده که در مجموع همه آنها به چهار نظر و دیدگاه برمیگردد:
1- شهادتطلبی 2- تشکیل حکومت 3- امر به معروف و نهی از منکر 4- نظر جمع و اهداف چندلایه که ما در اینجا فقط به بررسی دیدگاه اول میپردازیم.
دیدگاه شهادتطلبی
الف) بزرگانی که به این نظر اعتقاد داشتند و در آثار خود از آن دفاع کردهاند عبارتند از: 1- علامه سیدعبدالحسین شرفالدین عاملی که در کتاب المجالس الفاخره، صفحه 94 برای اثبات نظر خود 35 دلیل آورده است. 2- علامه سیدمحسن امین نیز در جلد اول اعیانالشیعه نزدیک به 20 دلیل آورده که امام حسین(ع) گمان میکرده و در برخی مراحل، یقین داشته است که به شهادت میرسد. 3- همچنین آیتالله استادی در کتاب بررسی قسمتی از کتاب شهید جاوید که بعد از آن در کتاب سرگذشت کتاب شهید جاوید منتشر شد، 20 دلیل برای اثبات این موضوع آورده است. 4- مرحوم آیتالله لطفالله صافی نیز در کتاب شهید آگاه، 33 دلیل برای اثبات نظر شهادتطلبی امام حسین(ع) ارائه کرده است.
ب) از دیدگاه شهادتطلبی امام حسین(ع) تا به حال چهار تفسیر مختلف ارائه شده که هر کدام قائلانی دارد:
1- شهادت تکلیفی: منشأ این تفسیر، برخی روایات است که از میان آنها دو روایت از همه مشهورتر است: یکی روایت امام صادق(ع) است که هر امامی وظیفهای دارد و میفرماید: وقتی حسن(ع) درگذشت حسین(ع) مهر سوم را باز کرد، دید که در آن نوشته شده، بجنگ و بکش و کشته میشوی. با گروهی برای شهادت عازم شو، برای آنان شهادتی جز با تو نیست.(الکافی، ج 1، ص 297، ح 1) و دیگری روایتی است که خواب امام حسین(ع) هنگام حرکت از مکه به کوفه را گزارش میکند که در آن آمده است: «یا حسین! اخرج، فانالله قد شاءان یراک قتیلا» ای حسین! عازم شو که خداوند خواسته که تو را کشته ببیند.(بحارالانوار، ج 44، ص 364) برخی با استفاده به این روایات، قیام امام حسین(ع) را تکلیف شخصی براساس دستوری خصوصی از سوی خدا میدانند که طبق برنامهای از پیش تعیین شده، امام مامور به آن بوده، به نظر این عده، قیام امام حسین(ع) طراحی الهی و غیبی داشته است. یعنی دست غیب الهی نمایشنامه عاشورا را نوشته و امام حسین(ع) آن را اجرا کرده است و پس از او، امکان اقتدا به ایشان و تعمیم آن وجود ندارد. براساس این دیدگاه قیام امام حسین(ع) یک استثنا بود. نه یک قاعده و از استثنا نمیتوان قاعده و اصل ساخت. یکی از نویسندگان در این رابطه معتقد است: در زمینه واقعه کربلا، جز تکلیف شخصی، کلام دیگری نمیشود گفت. (مقصدالحسین، ابوالفضل زاهدی قمی، ص 9)
۲) شهادت فدیهای: این نظر به دیدگاه مسیحیان درباره مصلوب شدن عیسی(ع) بیشباهت نیست، یعنی همانگونه که حضرت عیسی(ع) تن به صلیب داد تا فدای گناهان انسانها شود، امام حسین(ع) نیز به شهادت رسید تا گناهان امت خود را بشوید و شفیعشان شود. این تفسیر، صبغه مسیحی از قیام حسین(ع) است و هیچ مستندی در متون دینی ندارد!
۳) شهادت سیاسی: مشهورترین تفسیر از اهداف امام حسین(ع)، شهادتطلبی سیاسی است و امروزه در کتابها و سخنرانیها همواره این تفسیر، تبیین و تبلیغ میشود. تفسیر یاد شده، در واقع، تحلیلی سیاسی از قیام امام حسین(ع) است و برخاسته از اسلام سیاسی. پس از اینکه مسلمانان در عصر حاضر به اسلام سیاسی رسیدند و ابعاد سیاسی و حکومتی دین در نگاه آنان برجسته شد، این تفسیر نیز از درون آن، استخراج شد.
«سید هبهًْالدین شهرستانی» در اینباره میگوید: امام حسین(ع) میدانست که چه بیعت بکند و چه نکند، کشته خواهد شد، با این تفاوت که اگر بیعت نماید، هم او کشته خواهد شد و هم مجد و آثار جد او از بین خواهد رفت، ولی اگر بیعت نکند، تنها او کشته میشود، اما در نتیجه، آرزوهای او برآورده میگردد و شعائر دین و شرف همیشگی به دست خواهد آمد. (نهضتالحسین، ص 31)
بنابراین اگرچه شهادتطلبی امام حسین(ع) یکی از اهداف نهضت امام حسین(ع) بوده است اما به تنهایی نمیتواند تبیینکننده سیره و حرکت جامع امام حسین(ع) در نهضت کربلا بوده باشد و باید لایههای دیگر اهداف امام حسین(ع) را هم مطمح نظر قرار داد که در جای خود باید بررسی شود.