سوباشی تصویر تراژدی پدافند هوایی
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
تراژدی یا غمنامه یا سوگ رنجنامه یا سوگنامه یا سوگنوشت، یکی از شکلها و گونههای نمایشی است. قهرمانان داستانهای تراژدی از اشخاص نامدار و مشهور انتخاب میشوند و حادثۀ مهمی ابداع میگردد که آن حادثه اعم از اینکه عشقی یا جنگی باشد، غالباً دارای نتایج تأثرانگیز و دردناکی است و صحنههای داستان به نحوی طراحی میشود که انعکاس روند شکلگیری آن، روح خواننده را به شدت منقلب میسازد.
ارسطو در کتاب فن شعر در تعریف تراژدی چنین میآورد: «تراژدی تقلید و محاکات است از یک عمل جدی و تمام، دارای اندازهای معلوم و معین که خود به خود کامل باشد و در سخن به وسیلۀ آرایشهای کلام دلپذیر گردد و آن آرایشها به تناسب در اجزای مختلف اثر به کار رود؛ و از آنجا که تراژدی داستانی است که در صحنه به نمایش درمیآید، ناگزیر صحنهآرایی باید نخستین قسمت آن باشد و آواز و گفتار دومین قسمت آن؛ که این دو در تراژدی وسائل تقلیدند.... در گونه تراژدی داستان، معمولاً قهرمان میمیرد و این مرگ دلخراش باعث «کاتارسیس» میشود. «کاتارسیس» را میتوان «سبک شدگی» هم ترجمه کرد؛ زیرا غرض از آن، این است که بیننده بعد از دیدن تراژدی از اینکه خود دچار چنان سرنوشت فجیعی نشده است، احساس سبکی میکند».
امروز ما به هر قیمتی زندهایم و احساس سبکی میکنیم؛ منظور آن است که از کوران داغ یکی از طولانیترین و یا شاید طولانیترین جنگ مسلحانه قرن جان سالم به در بردیم و در روزگاری استنشاق اکسیژن میکنیم که هشت سال مداوم تقریبا هر روز و در هر محله از ایران عزیزی که فردوسی شاعر بلندآوازه آن، در حماسهای معروف جان خویش را نیز به بودن آن گره زده- چو ایران نباشد تن من مباد، بدین بوم و بر زنده یک تن مباد- پیکر قهرمانانمان را تشییع کردیم.
فردوسی شاید آن روز که این ابیات حماسی را سرود اگر هشت سال دفاع مقدس را میدید؛ حماسهای عمیقتر و تاثیرگذارتراز آنچه که سروده است را میسرود. او در آن دوران قهرمانانی را سرود که یل بودند و پهلوان و به زور بازو در نبرد شهرت داشتند. حال اگر زور و بازو نبود و فقط بحث اهدای جان به وطن هم بود، آیا همان حماسهها شکل میگرفت؟ این یک سؤال تاریخی است که قهرمانان هشت سال دفاع مقدس در عصر دانش و تکنولوژی و در عصر فردیت افراد جامعه به آن معنا بخشیدند و آنچه را که غایت تعلق به آن میتوانست وجود داشته باشد؛ یعنی «جان» را به شرف و به میهن و به دین نثار کردند. آنها جان خود را بیآنکه محاسبهای و یا مطالبهای داشته باشند به میهن هبه کردند و نامشان شد قهرمان.
فرجام عروج معنوی همه شهدا دوران دفاع مقدس برای جامعه ما تراژدی بود و این حجم از تکرار تراژدی برای مردمیکه لحظه به لحظه در نبرد برای پیروزی مقاومت داشته و هنوز دارد، تبدیل به بخش مفهومی و هویت زیستنشان شد؛ چه در «اندازه» چه در «گفتار» و چه در «صحنه آرایی» مورد نظر ارسطو، مطابق تعریفی که از یک واقعه یا داستان ترادژیک ارائه کرده است.
در راستای تقویت درک بخش مفهومی و هویتساز جامعه، الگوهای ترادژیک تاریخی و دینی و مذهبی و میهنی و حتی روایی و هنری بیشماری برای مردم ما وجود دارد؛ حمزه سیدالشهداء در جنگ احد، اویس قرنی در صفین، مهدی باکری در عملیات بدر و... و شهدای قهرمان سایت سوباشی بعد از اعلام پایان جنگ در سایت سوباشی.
بهطور مسلم هر نبردی را به قاعده باید پایانی باشد. و نبرد هشت ساله ما نیز چنین شد. با همه اما و اگرها و بایدها و شایدها در نهایت قعطنامه 598 با تعیین متجاوز (صدام) و سایر مفاد آن به نقطه پذیرش ایران رسید و ما شدیم پیروز جنگ.
ما پیروز شدیم. و قعطنامه صادر شد و جنگ باید پایان مییافت. اما نه! صدام با صد- دام و ترفند میخواست حلاوت و شیرینی پیروزی را برای ما تلخ کند. و راندهشدگان میهن(منافقین) را تجهیز و تشویق کرد و شد مرصاد و پایانی که در منطقه غرب با حمایت جنگندههای رژیم بعث عراق آن را خوب میدانیم.
روی کاغذ جنگ پایان یافته بود اما شرط عقل و شرح دفاع میگفت باید آماده باشی. سایت پدافند سوباشی در غرب کشور(همدان) آرزوی دست نیافتنی صدام و طراحان عملیاتهای هوایی رژیم بعث بود. بارها ناجوانمردانه برای انهدام سایت سوباشی خیز برداشته بودند اما هر بار ذکاوت و هوشمندی و شجاعت کارکنان پدافندی سایت در شیفتهای مختلف آنها را در طول جنگ ناکام گذاشته بود و بغضی شدید برای انتقام در نزد صدام جهت نابودی سایت شکل گرفته بود. اصلا یکی از دلایل و انگیزههای شکلگیری تراژدی و یکی از وضعیتهای سی و شش گانه داستانی انتقام است. و صدام سفاک آمده بود انتقام ناکامیهایش در طول جنگ را یکجا از سوباشی بگیرد.
اهمیت این سایت راداری و موقعیت استراتژیک آن موجب شده بود که عراقیها شدیدا در تلاش باشند تا این سایت راداری را مورد حمله مستقیم قرار دهند و اگر موفق به انهدام نباشند حداقل برای مدتی از کار بیندازند.
ژنرال «سعید شعبان» فرمانده وقت نیروی هوایی عراق در مصاحبهای با بخش فارسی رادیو بغداد با عصبانیت گفته بود: «به هر طریق ممکن افتخار نابودی پایگاه سوم شکاری کبودرآهنگ و سایت راداری سوباشی باید نصیب خودم شود.»
مورد اصابت قرار گرفتن ۱۴ فروند از هواپیماهای دشمن بعثی در عملیات مرصاد یکی از شاهکارهای افسران پدافند هوایی حاضر در سایت راداری سوباشی بود که باعث شد هواگردهای دشمن جرات پشتیبانی نزدیک از نیروهای منافقین را به خود راه ندهند؛ این یعنی آسمان منطقه با تدبیر پدافند هوایی و با رشادت کارکنان سایت راداری سوباشی برای دشمن ناامن است و هواگردهای دشمن از ترس رویارویی با پدافند هوایی آسمان منطقه را ترک کردند؛ به نحوی که بالگردهای هوانیروز با فراغ بال به ستونهای زرهی دشمن یورش میبرد.
همین شکست راهبردی نیروی هوایی عراق در قائله منافقین و از دست دادن برتری هوایی در این عملیات و در طول دوران دفاع مقدس باعث شد تا هواپیماهای عراقی تمام تلاش خود را برای از بین بردن این سایت راداری انجام دهند.
سرلشکر وفیق السامرایی از مدیران اصلی استخبارات عراق در آن زمان میگوید: «در عملیات مرصاد مأموریتهای مشخصی برای نیروهای هوایی و هوانیروز عراق به منظور پشتیبانی از عملیات تعیین شد و اهداف از طریق عکسهای هوایی و اطلاعات استخباراتی شناسایی شدند. هواپیماهای جنگنده میگ23 و میراژ-1 عراقی به منظور حفاظت از نیروهای عملکننده در برابر دخالت احتمالی نیروی هوایی ایران، اقدام به پروازهای گشتی مسلحانه و برقراری پشتیبانی هوایی نزدیک کردند.
سایت راداری سوباشی در ارتفاعات روستایی با همین نام از توابع شهرستان کبودرآهنگ در استان همدان قرار دارد، موقعیت راهبردی این سایت در طول جنگ تحمیلی به نحوی بود که اعلام وضعیت خطر قرمز و سفید ۱۳ استان از جمله استانهای تهران، اصفهان و قم توسط این سایت راداری انجام میشد، هدایت تیز پروازان نیروی هوایی برای حمله به مواضع دشمن و درگیری با هواپیماهای مهاجم، هدایت و کنترل صحنه نبرد هوایی و مدیریت ایجاد برتری هوایی در طول جنگ تحمیلی و کنترل آتش سامانههای پدافند هوایی با این سایت راداری حساس بود.
رادار سوباشی با تغذیه چندین سایت راداری، سراچههای موشکی زمین به هوا و سامانههای توپ ضد هوایی، آسمان منطقه غرب و بخشی از منطقه جنوب غرب و شمال غرب را تحت کنترل داشت و به دلیل عملکرد مناسب سایت رادار سوباشی خلبانان عراقی همواره از نزدیک شدن به آن وحشت داشتند تا جایی که حریم دفاعی سایت را دور میزدند.
در واقع ارتش بعث با بمباران سایت رادار سوباشی در پی دستیابی به دو هدف بود؛ نخست با انهدام سایت سوباشی سعی در رفع عقده سالها شکست خود در برابر پدافند جمهوری اسلامی ایران با ناجوانمردانهترین شیوه نبرد بودند و دوم تسخیر آسمان منطقه عمومی نبرد برای تسهیل پیشروی نیروهای سطحی منافقین و پشتیبانی هوایی از مزدوران رجوی.
۲۷ تیر ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران و عراق امضا شد و کشور در حالت نه جنگ و نه صلح بود. تصور این بود که صدام دیگر از مرزهای بینالمللی عبور نمیکند و اخلاقاً به عهدنامه و قطعنامهای که خودش پذیرفته احترام میگذارد و به آن پایبند خواهد بود، اما نه تنها صدام در زمین و هوا به حملاتش ادامه داد، بلکه از منافقین حمایت هوایی کرد در حالی که حدود ۹ روز از پذیرش قطعنامه گذشته بود به صورت کاملاً ناجوانمردانه به سایت سوباشی حمله کرد. حملات هوایی رژیم بعث به سایت راداری سوباشی البته از صبح پنجم مرداد ۶۷ و در چند مرحله آغاز شد. در چند حمله نخست بخشهایی از اتاق عملیات سایت رادار سوباشی آسیب دید و تعدادی از نیروها مجروح شدند که با آتش پدافند مستقر در سایت روبهرو شده و حملاتشان ناکام ماند، اما به دلیل اینکه پدافند نقطهای اطراف سایت بسیار قوی عمل کرد هواپیماهای دشمن نتوانستند سایت را مورد اصابت قرار دهند و از کار بیندازند. صدام و نیروی هوایی عراق که مدتها به دنبال انهدام سوباشی بودند در حالی به هدف خود رسیدند که توسط ۳۴ کشور ابرقدرت دنیا حمایت و پشتیبانی میشدند.
پیش از آغاز تجاوز منافقین به خاک کشور، در تاریخ 3/5/1367 بر اثر یکی از تجاوزات هوایی عراقیها در4/5/1367، سایت راداری سوباشی بمباران شد و بر اثر این انفجار، سقف اتاق عملیات دچار ریزش شد. فردای آن روز شرایط منطقه آن چنان حاد بود که تمام مسئولان ستاد پدافند هوایی، در سایت سوباشی حاضر بودند.
پنجم مرداد شرایط منطقه و عملیات مرصاد، موقعیت جنگ را تغییر میدهد و کلیه مسئولان ستاد پدافند هوایی به سایت سوباشی میروند؛ آن روز با توجه به حجم بالای کار، تقریباً هیچ کدام از کارکنان سایت، موفق به صرف نهار نشدند. تعدادی از کارکنان شیفت شبِ سایت هم، داوطلبانه همچنان مشغول انجام وظیفه بودند. جنگندههای عراقی در دستههای پروازی۳۰ تا۴۰ فروندی پیدرپی منطقه عمومی نبرد را بمباران کردند اما مردان پدافندی مردانه ایستادند و جنگیدند.
در ساعت 16 همان روز جنگندههای MiG-25BM عراقی که در دستیابی به اهداف خود در بمباران شهرهای غربی کشور ناتوان مانده بودند، در بازگشت از ماموریت شکست خورده خود، با چند موشک هوا به زمین که از فاصلهای دور شلیک شده بود، اتاق عملیات سایت سوباشی را منهدم کرده و بدینترتیب 19 نفر ازکارکنان این سایت از جمله سرهنگ دستنبو، فرمانده سایت در دم به شهادت میرسند. حضور آگاهانه کارکنان سایت تا آخرین لحظه و با توجه به وجود امکان خروج از سایت و عدم خروج و پایمردی و انجام وظیفه تا آخرین لحظه، منجر به این شد که نام «سایت سوباشی» و «کارکنان فداکار آن» در تاریخ جنگ بهعنوان یک ترازدی بزرگ ثبت شود.
پنجم مرداد ۶۷ یک صحنه عاشورایی در سایت راداری اتفاق افتاد و بدن مطهر ۱۹ گل پدافند هوایی قطعهقطعه شد و سنگربانان بیسنگر آسمانی شدند. اگرچه آن روز سایت سوباشی مورد اصابت قرار گرفت، اما دشمن در رسیدن به هدف دیگرش که تسخیر آسمان منطقه عملیات مرصاد بود ناتوان ماند. دلیرمردان پدافند هوایی دوشادوش هوانیروز و خلبانان نیروی هوایی آنچنان در برابر متجاوزان ظاهر شدند که نیروی هوایی عراق جز فرار و شکست چارهای دیگر نداشت.
رجبعلی جودکی، اسدالله زمانی، مهدی عسکری، نظامعلی ملکی، فرهاد دستنبو، پرویز منصورعلی، اکبر کوهی ورامینی، پرویز نادری، رضا اقبالپور، علی حسین زارعی، علیرضا بهرامی روشن، علینقی فخرالدین، حسنعلی مهدی برازنده، حسن یوسفی صفت، محمدعلی جوینده مهر، حسن مسعودیخرم، محمدرضا مؤمنی، طهماسب جامه شورانی و خسرو پناهی، ۱۹ دلاورمرد پدافند نیروی هوایی ارتش بودند که تا آخرین لحظه ایستادند. سوباشی داستان تراژدیگونه 19 قهرمان پدافند بعد از پایان جنگ بود. دقیقا آنجایی که ما احساس سبکی داشتیم و پایانی را متصور بودیم. سایت راداری سوباشی و کارکنانش به وضوح نشان دادند که رزمندگان ما در هشت سال دفاع مقدس قهرمانانه جان میدهند، اما خاک نه!...