kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۲۵۱۴
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۵
رژیم صهیونیستی به روایت صهیونیست‌ها

دکمه نابودی اسرائیل فشرده شده است / در شدیدترین بحران از سال 1948 هستیم

 

سرویس خارجی-
رسانه‌های صهیونیستی بالاتفاق می‌گویند، وضعیتی که رژیم اسرائیل چند ماهی است دچارش شده، «بی‌سابقه» است و عامل این وضع، نه دشمن بیرونی که خود صهیونیست‌ها هستند. یکی از نویسندگان صهیونیست در «هاآرتص» با اشاره به بلایی که نتانیاهو بر سر این رژیم آورده، نوشته است، «خودمان دکمه نابودی اسرائیل را فشرده‌ایم.»
نزدیک به سی‌وپنج هفته پی‌در‌پی است که سرزمین‌های اشغالی فلسطین شاهد تجمعات منظم در روزهای شنبه علیه افراطی‌ترین و عقب‌مانده‌ترین دولت صهیونیستی است. صهیونیست‌ها تحت بدترین شرایط نیز روزهای شنبه خود را به مراکز برخی شهرها به‌ویژه تل‌آویو می‌رسانند و خواستار برکناری نتانیاهو و کابینه فوق‌افراطی‌اش می‌شوند. معمولا این تجمعات با زد و خوردهای عادی پایان می‌یابد اما طولانی شدن این اعتراض‌ها و از آن‌سو، پیوستن نظامیان و خلبانان و درجه‌داران به اعتصاب‌ها، این رژیم را در وضعیت خطرناکی قرار داده است طوری که ژنرال‌های همین رژیم می‌گویند، حداقل 25 درصد توان جنگی ارتش تحت تاثیر این اعتصاب‌ها و تمردها، از دست رفته است.
با اضافه شدن تظاهرات سیاه‌پوستان به این وضع، اوضاع در این سرزمین، پیچیده‌تر هم شده است. سیاه‌پوستان که از «شهروند درجه دو بودن» به‌شدت خشمگین هستند، طی 24 ساعت تل‌آویو را به میدان جنگ تبدیل کردند. نوع برخورد پلیس رژیم صهیونیستی با این سیاه‌پوستان نیز نشان داد، آنها درست می‌گویند و رژیم صهیونیستی حتی بین صهیونیست‌ها نیز، بسته به رنگ پوست‌شان، تبعیض غائل است. بیش از 170 نفر طی همین یک روز اعتراض خیابانی، زخمی شدند و این شکل سرکوب، در جریان آن 35 تظاهرات هفتگی، هرگز رخ نداد چراکه، آنها سیاه‌پوست نیستند! حالا در میانه این وضع، کارشناس صهیونیست در روزنامه هاآرتص نوشته است، ما خودمان در حال نابودی اسرائیل هستیم. اشاره این روزنامه‌نگار صهیونیست، به همین برخوردهای نژادپرستانه است که راجع به اعراب ساکن این سرزمین نیز می‌شود. به گزارش وب‌سایت «الجزیره»، «یوسی کلاین» در‌ هاآرتص مقاله‌ای در مورد تبعیض آشکاری که توسط کابینه نتانیاهو علیه اعراب اعمال می‌شود، نوشته و در آن به صهیونیست‌ها یادآوری کرده است که آنچه امروز با اعراب می‌کنند همان کاری است که ما می‌گوییم آلمان نازی با یهودیان کرد و به گواهی تاریخ، اعراب انتقام خواهند گرفت. این روزنامه‌نگار صهیونیست در ادامه هشدار داده است که «اسرائیل در حال فشار دادن دکمه نابودی خود است.» کلاین، «اسرائیلی‌ها» را خانواده‌ای ناکارآمد توصیف کرده که در دوران سختی زندگی می‌کنند و همه اعضای آن می‌دانند که «فرزند بد خانواده» در میان آنها کیست، اما هیچ‌کدام از آنها در مورد آن صحبت نمی‌کنند، زیرا این یک راز خانوادگی است، و اسرائیلی‌ها همگی در «توطئه سکوت» شرکت می‌کنند. این نویسنده در مقاله خود خاطرنشان کرده اسرائیلی‌ها دوران سختی را سپری می‌کنند و در نتیجه «بدرفتاری ما با اعراب که یک غده بدخیم به وجود آمده که همچنان در حال رشد است.» به اعتقاد «یوسی کلاین» اسرائیلی‌ها می‌دانند که در حال نابودی هستند، اما امیدوارند که ویرانی بیرونی مقدم بر ویرانی داخلی باشد.
به سمت آپارتاید می‌رویم
او اضافه کرد که همه می‌دانند که اسرائیل به سمت «آپارتاید یهودی» در حال حرکت است. اما آیا حکومت بدون در نظر گرفتن اعراب، ممکن است؟ وی با اشاره به دیدگاه کابینه نتانیاهو نوشت: اعضای آن شجاعت ندارند و پشت جنایتکارانی که برای غارت و کشتن فرستاده می‌شوند، پنهان شده‌اند. اما شجاعت ندارند به صراحت به دنیا بگویند: «بله، ما کره‌شمالی هستیم، ما آفریقای‌جنوبی هستیم،‌ ای اهالی دنیا! به‌خاطر اقدامات ما، شما چه خواهید کرد؟ ما را تحریم می‌کنید؟ ما را بیرون می‌کنید؟ مسلماً نه.» این نویسنده خاطرنشان کرد که روح تبعیض نژادی عمیقاً در وجود اسرائیلی‌ها ریشه دوانده است و افراط‌گرایان اسرائیلی همه جامعه را به ورطه سقوط می‌کشانند؛ شبانه‌روز آپارتاید خود را آشکارا به همه اعلام می‌کنند و هر کسی که پول و اسلحه دارد از آن دفاع می‌کند.»
ما شکنجه‌گریم
وی با بیان اینکه همین روند در تاریخ با لجاجت تکرار می‌شود، خاطرنشان کرد: «ما کودکان فلسطینی را شکنجه و ستاره داوود را بر گونه یک جوان فلسطینی حک کرده‌ایم؛ حتی مدارس ما مشتاق آموزش حقوق بشر نیستند.» او در پایان مقاله خود به این نتیجه رسیده که «ما اسرائیلی‌ها نمی‌توانیم خود را از شر شباهت‌هایمان با نازی‌ها خلاص کنیم.»
شدیدترین بحران از سال 194۸
از آن‌سو یک پژوهشگر اسرائیلی دیگر نیز از زاویه‌ای متفاوت به بحرانی که صهیونیست‌ها در آن گرفتار آمده‌اند پرداخته است. «لیؤور آکرمان»، پژوهشگر ارشد مرکز سیاست و استراتژیک در دانشگاه رایخمن در مقاله‌ای برای روزنامه معاریو نوشت: «تل‌آویو در شدیدترین بحران از سال ۱۹۴۸ به سر می‌برد. دیگر صحبت درباره جنجال سیاسی یا نزاع بین ائتلاف حاکم و مخالفان نیست بلکه صحبت درباره یک بحران اجتماعی و مدنی عمیق است که شکاف اجتماعی، انزجار و کشمکش را افزایش داده و وحدت مردم را از بین می‌برد. این بحران در فقدان قدرت استراتژیک تل‌آویو دیده می‌شود. نبود قدرت استراتژیک موجب کاهش آزادی عمل امنیتی علیه ایران، حزب‌الله و سوریه و از بین رفتن روابط میان آمریکا و کابینه تل‌آویو و بحران اقتصادی می‌شود. این بحران اقتصادی شامل تضعیف ارز و خروج سرمایه‌گذاران خارجی خواهد بود.» وی گفت: «اصلاحات قضایی یک کودتاست که می‌تواند یک بحران کامل قانون اساسی و درگیری میان دادگاه عالی و کابینه و رؤسای نهادهای امنیتی و وزارتخانه‌ها را به وجود آورده و موجب وخامت اوضاع و حتی تا حد وقوع یک جنگ داخلی شود... اعضای کابینه مثل بتسلئیل اسموتریچ، وزیر دارایی، ایتامار بن‌گویر، وزیر امنیت داخلی، یاریو لوین، وزیر دادگستری، سیمحا روتمن، رئیس کمیته قانون اساسی کنست و برخی اعضای احزاب تندرو حریدی از رویکرد فروپاشی اسرائیل مدرن و فروپاشی کامل تشکیلات خودگردان فلسطین و از بین بردن جایگاه شهروندان آن پیروی می‌کنند و به‌دنبال ایجاد اسرائیلی هستند که کاملاً از تورات و قوانین شریعت یهود و برتری یهودیان بر اعراب پیروی کند. به‌دنبال این وضعیت ما با چهار گزینه بد و بدتر مواجه هستیم که احتمالا منجر به نابودی اسرائیل شود. گزینه اول این است که هیچ کاری انجام ندهیم و اعتراضات ادامه داشته باشد و امید داشته باشیم که در آینده اوضاع تغییر کند یا چه‌بسا شاهد سقوط دولت یا توقف اقدامات آن باشیم.» وی گفت: «گزینه دوم که شبیه گزینه اول است، افزایش مداخله طرف‌های افراطی و اعتراضات مردمی و شکاف‌های اجتماعی و افزایش جنجال‌ها درباره جایگاه ارتش و توقف خدمت نظامی است که احتمالا اسرائیل را به سمت یک جنگ داخلی واقعی می‌برد. گزینه سوم که یک گزینه تقریباً غیرواقعی است این است که اسرائیل به «مناطق خودمختار مختلف» تبدیل شود. با اینکه گزینه سوم اتفاق نمی‌افتد اما احتمالا بخش عظیمی از اسرائیلی‌ها سرزمین خود را ترک کرده و به کشورهای غربی مهاجرت کنند و اینها احتمالا کسانی هستند که از نظر علمی و مالی در سطح بالایی هستند. در نتیجه در اسرائیل تنها کسانی می‌مانند که تندروتر هستند. گزینه چهارم که بیشتر واقعی به نظر می‌رسد وقوع یک انقلاب یا کودتای نظامی یا غیرنظامی یا درگیری مستقیم میان نهادهای امنیتی و در رأس آن ارتش است تا حدی که ممکن است یک بحران قانون اساسی رخ بدهد. گزینه چهارم برای تمام اسرائیلی‌ها بدتر است چرا که به فروپاشی اسرائیل و به وجود آمدن ائتلاف‌های مختلف و از بین رفتن وحدت و یک آشوب کامل حداقل در مرحله اول منجر می‌شود.»