مناصب اجتماعی حق یا تکلیف؟
فرق است بين حق و تكليف، حق يعنى استفاده و بهره؛
تكليف يعنى وظيفه؛
اگر ما سوءاستفادهها را از مناصب اجتماعى بگيريم آنوقت مى بينيم نمىتوانيم عنوان «حق» به آنها بدهيم، بايد عنوان «تكليف» به آنها بدهيم.
براى على(ع) كه هيچگونه سوءاستفادهاى از خلافت نمىكرد، خلافت و حكومت تكليف بود نه حق.
اگر بنا شود از تكليف و وظيفهاى، استفادههاى نامشروع بشود، هر تكليفى را مىشود به غلط نام «حق» رويش گذاشت.
اگر نماز خواندن- كه صد درصد تكليف است- مورد سوءاستفاده واقع شود و منبع درآمد زندگى كسى بشود.
از نظر آن شخص استفادهجو نماز خواندن يا امامت جماعت، حق است نه تكليف، بزرگترين حقها هم ممكن است باشد، اما حقيقت اينطور نيست.
وقتى علىّ مرتضى(ع) را مىبينيم حتى حاضر نيست اينقدر از عنوان خود استفاده كند كه وقتى چيزى مىخواهد بخرد از كسى مىخرد كه او را نشناسد،
مبادا به احترام مقام خلافت به او ارزانتر بفروشد، بايد بگوييم حتى خلافت هم تكليف است نه حق، چه تكليفى كه بالاتر از آن تكليفى نيست! از تكليف هم بالاتر است، رياضت است.
در روزهاى گرم مىآمد بيرون دارالاماره و در سايه مىنشست،
مبادا مراجعهكنندهاى بيايد و در آن هواى گرم به او دسترسى پيدا نكند.
اين در واقع رياضت بود، پرمشقتترين تكليفها بود.
* مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدالت از نظر على(ع) (بيست گفتار)) ج25، صص: 237-236- با تلخیص و ویرایش