kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۱۲۷۵
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۹

رنگ‌آميزى با خون

 
 
امام حسين‌(ع) پيام خود را نه روى سنگى نوشت و نه حجّارى كرد. آنچه او گفت، در هواى لرزان و در گوش افراد طنين ‌انداخت اما در دل‌ها ثبت شد، به طورى كه از دل‌ها گرفتنى نيست و خودش كاملًا به اين حقيقت آگاه بود؛ آينده را درست مى‏ديد كه بعد از اين، حسين كشته شدنى نيست و هرگز كشته نخواهد شد. 
شما ببينيد آيا اين‌ها مى‌‏تواند تصادف باشد؟ 
ابا‌عبد‌الله در روز عاشورا در آن ساعات و لحظات آخر استنصار مى‏كرد، باز هم ياور مى‏خواست، ياورهايى كه بيايند كشته بشوند نه‏ ياورهايى كه بيايند نجاتش بدهند. 
امام حسين، ديگر بعد از كشته شدن اصحاب و برادران و فرزندانش بدون شك نمى‏خواهد زنده بماند ولى ياور مى‌خواست كه باز هم بيايد كشته بشود. 
طفل شيرخوارشان را به دست ايشان مى‌دهند. اين طفل در بغل عمه‌‏اش زينب، خواهر مقدس ابا‌عبدالله است. حضرت اين طفل را در بغل مى‌گيرد. 
ابا‌عبدالله نفرمود خواهر جان! چرا در ميان اين بلوا، در فضايى كه هيچ امنيتى ندارد و از آن طرف تير پرتاب مى‏شود و دشمن كمين كرده، اين طفل را آوردى، بلكه او را در بغل گرفت و در همين حال تيرى از سوى دشمن مى‌‏آيد و به گلوى طفل مقدس اصابت مى‌كند. 
ابا‌عبدالله چه مى‌كند؟ببينيد رنگ‌‏آميزى چگونه است؟ تا اين طفل اين چنين شهيد مى‏شود، دست مى‏برد و يك مشت خون پر مى‏كند و به طرف آسمان مى‏پاشد كه اى آسمان، ببين و شاهد باش!
* مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17 
صص373-370- با تلخیص و ویرایش