kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۰۹۳۳
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۸

ناگفته‌های آرمیتا رضایی‌نژاد از شهادت پدرش

 
 
12 سال قبل، چند مهاجم موتور سوار که در واقع نیروهای وابسته به آژانس جاسوسی رژیم صهیونیستی بودند، داریوش رضایی‌نژاد را با 6 گلوله در تهران و در مقابل چشمان همسر و دخترش هدف قرار دادند. 
داریوش رضایی‌نژاد چهارمین دانشمند هسته‌ای ایران بود که ترور شد. پیش از وی، «اردشیر حسین‌پور» (15 ژانویه 2007)، «مسعود علی‌محمدی» (12 ژانویه 2010)، و مجید شهریاری (29 نوامبر 2010) ترور شده بودند. تروریست‌هایی که به شهید رضایی‌نژاد حمله کردند، پس از آنکه با اقدام همسر این شهید در دنبال کردن خود رو‌به‌رو شدند، به سمت وی نیز شلیک کردند. مسئله‌ای که موجب جراحت همسر شهید رضایی‌نژاد شد. 
دختر شهید رضایی‌نژاد با نام «آرمیتا» در زمان وقوع این حادثه دردناک، تنها چهار و نیم سال داشت که دنیای زیبای وی در کنار پدر و مادرش با 6 گلوله هدف قرار گرفت. با این همه وی به دلیل سن کم خود نمی‌توانست وسعت فاجعه رخ داده را به خوبی درک کند. اکنون وی 16 ساله است و به یک زن جوان متفکر تبدیل شده است. 
آرمیتا رضایی‌نژاد در گفت‌و‌گو با برنامه رو در روی شبکه پرس تی وی، به حادثه تروریستی شهادت پدرش و برخی مسائل و موضوعات دیگر پرداخت. 
فرزند شهید داریوش رضایی‌نژاد در ابتدا به این مسئله اشاره کرد که حادثه تروریستی ترور شهید رضایی‌نژاد که خود وی نیز در آن لحظه در کنار پدرش حضور داشته، آسیب‌های جدی را برای وی ایجاد کرده است اما به عنوان یک کودک، شاید وی به خوبی ابعاد این ماجرا را در لحظه درک نکرده است. با این همه، صدای جیغ و فریادها و شیون‌ها هنوز در گوش اوست و بدون تردید از دست دادن پدرش برای وی بسیار سخت بوده است. با این همه، گذشتِ زمان، چالش از دست دادن پدر را برای وی برجسته و برجسته‌تر کرده و جای خالی او را پررنگ‌تر کرده است. با این همه، اگرچه پدر اکنون با او نیست، اما وی حضورش را حس می‌کند و البته که توکل بر خدا نیز بسیاری از سختی‌ها را برایش آسان می‌کند. در این میان، این حس که پدر وی یک قهرمان است نیز بسیار برایش غرور‌آفرین است. فردی که برای کشور خود و پیشرفت آن کارهای زیادی را انجام داده است. 
آرمیتا رضایی‌نژاد در بخش دیگری از این برنامه حمایت‌های مادر از خودش را نیز مورد اشاره قرار داد و تاکید کرد، این حمایت‌ها نقش قابل ملاحظه‌ای را برای پیشرفت وی و رشد شخصیتی اش و تحمل دشواری‌ها بازی کرده‌اند. فردی که حقیقتا نمونه یک مادر کامل و مقاوم است. مسئله‌ای که البته تا حد زیادی متاثر از اعتقاد عمیق و زیاد وی به خداست. 
در ادامه آرمیتا رضایی‌نژاد با اشاره به سخنرانی خود در مقابل «رافائل گروسی» در جریان سفر وی به تهران به طور خاص به این مسئله اشاره کرد که یکی از مهم‌ترین مسائلی که در این رابطه به وی کمکی زیادی کرد تا کار خود را به خوبی انجام دهد، این موضوع بود که اگر وی می‌خواهد صدای پدرش و حقانیت وی شنیده شود، بایستی رویکردی فعال را اتخاذ کند و قدرتمندانه وارد میدان شود. 
آرمیتا رضایی‌نژاد در مورد دیدار اخیر خود با مقام معظم رهبری و احساس خود در این رابطه نیز گفت: من بی‌صبرانه منتظر ملاقات با مقام معظم رهبری بودم و در جریان این دیدار نیز احساساتی شدم. این دیدار حقیقتا برای من آرامش بخش بود و آن را دوست داشتم. البته که احساسات من در جریان دیدار با مقام معظم رهبری به اوج خود رسید و من حقیقتا از این رویداد خوشحال هستم. 
وی در ادامه تصریح کرد: وظیفه هر ایرانی است که با تمام قدرت برای پیشرفت و توسعه کشور خود تلاش کند. همان کاری که شهدای هسته‌ای و شهدای کشورمان نیز انجام دادند و حتی در این راه خون دادند. هر کسی در هر بخش و حوزه‌ای کاری کند باید بهبود وضعیت کشور و مردم ایران را در نظر داشته باشد. این همان مسئولیت واقعی ما در قبال کشورمان است. به طور خاص بهائی که من و خانواده‌ام با شهادت پدرم در راه رشد و توسعه ایران پرداختیم، اگرچه سخت بود اما به نظرم ارزشش را داشت و البته که هدف اصلی پدر من نیز اعتلای نام ایران و ایرانی بوده است. چیزی که به نظرم برای همیشه در دل تاریخ باقی خواهد ماند. 
آرمیتا رضایی‌نژاد در پایان با اشاره به تحریم‌های کشورهای غربی و به طور خاص آمریکا علیه کشورمان که موجب 
آسیب رسیدن به کودکان بیمار و ایجاد موانع زیادی در تامین نیازهای دارویی آنها شده، به طور خاص بر این مسئله تاکید کرد که 
آسیب رسیدن به یک کودک، جدای از اینکه رنج فراوانی را به وی به دلیل مشکلات سلامتی ‌اش تحمیل می‌کند در عین حال انسان‌های زیادی را نیز که جز نزدیکان وی هستند هم آزار می‌دهد. 
او در ادامه عنوان کرد: مسئله‌ای که حقیقتا ناراحت‌کننده و غیرانسانی است، این است که انسان‌ها به دلیل تحریم‌های تحمیلی علیه کشورمان باید در تامین داروهای خود که یک مسئله کاملا بشردوستانه است با چالش رو به رو شوند. البته که خود من هم تجربه مشاهده افراد این‌چنینی که به من نزدیک بوده‌اند را نیز داشته ام و این موضوع واقعا برای من نیز سخت بوده است.