کد خبر: ۳۱۲۵۹۹
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۵

کربلا و غدیر در ولایت فقیه به هم رسیدند! (یادداشت روز)

 
 
۱- جایی خوانده بودم، یا شنیده بودم که «‌غدیر، کربلای عوام بود و کربلا، غدیر خواص‌». در غدیر با آن که بیعت کرده بودند، عهد شکستند و «‌‌جفا» کردند ولی در کربلا، با آن که حسین بن علی‌(ع) بیعت برداشته بود، پای پس نکشیدند و ماندند و «‌وفا» کردند... سخن حکیمانه‌ای بود و دلنشین، امروز اما، این گزاره کامل به نظر نمی‌رسد و ادامه‌ای دارد که ناگفته مانده است و آن، این‌که در انقلاب اسلامی، کربلا و غدیر به هم رسیدند و مردم این مرز و بوم بی‌آنکه در غدیر بوده و یا در کربلا حضور داشته باشند، بیعت شکسته شده در غدیر و نابسته در کربلا را به یکدیگر گره زدند و آن عهد که در «الست» با خدای خویش بسته بودند «ارنی گویان» به میقات بردند. پرچم ولایت را که  همیت غدیر بود و بی‌اعتناء به آن بر زمین مانده بود، بر‌افراشتند و اسلام ناب رها شده در غدیر و به غارت رفته در کربلا را برپا داشتند و این‌گونه بود که امام راحل ما می‌فرمود «‌‌من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله -‌صلی‌الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی- صلوات‌الله و سلامه علیهم- می‌باشند‌».
۲- از امام راحل است که می‌فرمود: «‌ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است‌». باز هم از حضرت ایشان است که: « غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر(ع) در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملت‌ها و دست‌‌اندرکاران باشد‌». این سخن هم از بیانات ماندگار حضرت امام است که:«پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد» و از حضرت آقاست که می‌فرمودند:‌
«‌آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصى زندگى افراد و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند جوابشان مسئله‌ غدیر است‌».
۳- کسانی که دین را از حکومت و اسلام را از مسائل سیاسی و اجتماعی جدا می‌دانند باید به این پرسش پاسخ بدهند که در‌باره انبوه احکام و دستورات سیاسی و اجتماعی اسلام که به گواه نص صریح آیات و روایات، ده‌ها برابر بیشتر از احکام مربوط به عبادات شخصی و اعمال فردی است چه نظری دارند؟!
به قول حضرت امام: «از یک دوره کتاب حدیث که حدود پنجاه کتاب است و همه احکام اسلام را در بر دارد، سه، چهار کتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است. مقداری از احکام هم مربوط به اخلاقیات است. بقیه، همه مربوط به اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق و سیاست و تدبیر جامعه است‌». این پرسش، تنها دو پاسخ می‌تواند داشته باشد. 
الف: اگر معتقدند که این احکام و دستورالعمل‌ها نباید پیاده شوند، که اسلام را نفی کرده‌اند و مصداق این کلام خدا هستند که «‌... يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ... و می‌گویند:
به بعضی ایمان می‌آوریم و به برخی کافر می‌شویم و می‌خواهند میان کفر و ایمان راهی برگزینند‌» (۱۵۰ نساء‌) البته و به یقین اکثریت قریب‌به اتفاق آنها دچار کج فهمی هستند و نه - نستجیر بالله- نفی اسلام!
ب: و اما، چنانچه بر این باورند که همه دستورات اسلام برای اجرا و پیاده شدن است. پرسش آن است که چگونه؟ آیا غیر از این است که برای پیاده شدن دستورالعمل‌ها و احکام سیاسی و اجتماعی اسلام راهی جز تشکیل حکومت نیست؟‌... و این همان ماهیت و شناسه واقعی «‌غدیر‌» و هویت و شناسه اصلی «‌ولایت فقیه است ». بخوانید!
۴- آن روز پیامبر خدا‌(ص) در بازگشت از آخرین سفر حج، به محلی معروف به غدیر خُم رسیده بود. جایی که راه اهل مصر و مدینه و عراق و شام از هم جدا می‌شد. رسول خدا‌(ص) به ناگاه ایستاد و جلوتر رفتگان را پیام داد که بازگردند، حاضران را از رفتن بازداشت و همه را فرمود درنگ کنند تا در راه‌ماندگان نیز از راه برسند. رخداد سرنوشت‌‌سازی در میان بود. خداوند تبارک و تعالی از ابلاغ پیامی خبر داده و خطاب به رسول اکرم‌(ص) فرموده بود «‌اگر این پیام را ابلاغ نکنی، رسالت خود را انجام نداده‌ای‌». این پیام چه بود که بی‌ابلاغ آن دین خدا کامل نبود؟... جماعت که گفته‌اند شمارشان چند ده هزار نفر بود گرد آمدند و رسول خدا‌(ص) بر منبری که از جهاز شتران ساخته شده بود ایستاد و درحالی که دست علی‌(ع) را بلند کرده بود‌، او را به عنوان وصی بعد از خود به حاضران معرفی فرمود و تاکید کرد «‌مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ... هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست می‌دارد، و دشمن بدار آن کس که او را دشمن می‌دارد‌». 
۵-‌ ماجرا بسیار بدیهی و همه فهم بود. اسلام برای تحقق به امام و پیشوا نیاز دارد. امامان‌(ع) که از آنها با عنوان «اولوالامر» نیز یاد شده است باید معصوم و برّی از گناه باشند چرا که به اطاعت از آنها امر شده است. «‌يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... ‌ای اهل ایمان از خدا و رسول و اولو‌الامر پیروی کنید‌». از دیگر سو، خدای سبحان به عدل و داد امر فرموده و به کارهای زشت و نا‌شایست امر نمی‌کند. از این روی در نگاه قرآن به وضوح و بی‌کمترین تردید می‌توان دید که اولاً؛ امت به «‌امام» نیاز دارد و ثانیاً امام باید «معصوم» باشد و اما شناخت امام معصوم برای انسان‌ها امکان‌پذیر نیست و تنها از کسی برمی‌آید که از احوال درون و بیرون و اعمال و رفتار و افکار پنهان و آشکار همگان با خبر باشد. یعنی فقط خدا. نتیجه خالی از ابهام آن که امامان بایستی از جانب خدا معرفی شده باشند. مگر می‌توان این ادعای باطل را پذیرفت که خدا به اطاعت از امام معصوم فرمان داده باشد اما او را به مردم معرفی نکرده باشد؟!...
۶- نیاز به تشکیل حکومت در دوران غیبت حضرت بقیة‌الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) نیز دقیقاً از همین منطق و فرمول بیرون می‌آید، این‌گونه:
 اول آن که، احکام و دستورات اسلام تعطیل شدنی نیست. دوم این که، برای پیاده شدن احکام سیاسی و اجتماعی اسلام نیاز به حکومت است. سوم؛ حاکم اسلامی باید آگاه و خبره در شناخت احکام اسلام باشد (فقیه‌). و چهارم؛ عادل باشد. سپردن حاکمیت در حکومت اسلامی به دست فقیه عادل، همان اصل علمی، حکیمانه و الزامی «‌ولایت فقیه‌» است‌... و اما، پاسخ به یک سؤال. بخوانید!
۷- بارها در صدر ستون «چشم براه سپیده» که همه پنجشنبه‌ها در صفحه سوم روزنامه درج می‌شود، خطاب به مراد غایبمان‌(ع‌) می‌آوردیم: 
«‌تو را غایب نامیده‌اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.«غیبت» به معنای «حاضر نبودن»، تهمت ناروایی است که به تو زده‌اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی‌دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می‌خوانند، ظهورت را از خدا می‌طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می‌شوی، همه انگشت حیرت به دندان می‌گزند و با تعجب می‌گویند که تو را پیش از این هم دیده‌اند. و راست می‌گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی، نام تو که به میان می‌آید، صاحبدلان «دل» از دست می‌دهند، قرار ازکف می‌نهند و قافله دل‌های بی‌قرار روی به قبله می‌کنند و آمدنت را به انتظار می‌نشینند...». 
۸- و این‌گونه است که امت در عصر خمینی، سقف تاریک آسمان ستم را شکافتند و طرحی نو درانداختند و‌... برخی از نکاتی که در پی می‌آید را پیش از این هم نقل کرده‌ایم ولی شاید اشاره به چند نمونه از آن بسیار‌ها، بی‌مناسبت نباشد. 
  ایمانوئل والرشتاین، جامعه‌شناس بلندآوازه آمریکایی با نگرانی می‌گوید؛ «مانع اصلی پیش‌روی ما دکترین ولایت ‌فقیه امام خمینی است... همه نظریه‌ها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ می‌پیوندند، ولی نظریه ولایت ‌فقیه [امام] خمینی هر روز پررنگ‌تر و سرزنده‌تر می‌شود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب می‌کند‌».
  الوین تافلر، استراتژیست‌ معروف آمریکایی و از شخصیت‌های سیاسی نزدیک به کاخ ‌سفید، اعتراف می‌کند؛ «بازی قدرت جهانی در دهه‌های آینده‌ای که پیش‌روی داریم، بدون در نظر گرفتن قدرت روزافزون اسلام قابل درک نیست».
  آنتونی گیدنز، جامعه‌شناس پرآوازه انگلیسی درباره تحولات بنیادین قرن حاضر می‌نویسد؛ «درگذشته، سه غول فکری جامعه‌شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس ‌وبر با‌اندکی اختلاف‌نظر، فرآیند عمومی جهان را به سوی سکولاریزم و در جهت حاشیه‌نشینی دین ارزیابی می‌کردند ولی از سال ۱۹۷۹ و با پیدایش انقلاب اسلامی در ایران، شاهد روند معکوس و متفاوت با این فرضیه هستیم، یعنی فرآیند عمومی جهان، با شتاب به سمت دینی‌شدن پیش می‌رود».
  بارش نور در عید امامت مبارک باد.
حسین شریعتمداری