عوامل هلاکت و نابودی جوامع (۲)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی قرآن کریم، چه عوامل و اسبابی موجبات هلاکت و نابودی اقوام، حکومتها و امتها را فراهم میآورد؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال به دو عامل از چهار عامل عمده هلاکت و نابودی جوامع شامل: 1- ظلم و بیعدالتی 2- فسق و فجور و فساد اخلاق اشاره کردیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم:
3- تفرقه و تشتت
عامل سوم هلاکت و نابودی اقوام و حکومتها از منظر قرآن تفرقه و تشتت است. یعنی دسته دسته شدن، فرقه فرقه شدن، دو قبیله شدن، هر دستهای یک فکری، عقیدهای و مسلکی داشتن، هر دستهای در گوشهای یک کشور تشکیل دادن. نقطه مقابل تفرق و تشتت اتحاد و وحدت از مسائلی است که قرآن روی آن خیلی تکیه میکند. زیرا اسلام دین وحدت و اتفاق است. «از خدا و رسولش اطاعت کنید و با هم نزاع و مخاصمه نکنید که سست شوید و هیبت و وجهه شما از بین میرود (انفال- 46) و همانند کسانی نباشید که پس از آمدن دلایل روشن برای ایشان، پراکنده شدند و اختلاف کردند (آلعمران - 105) و همگی به رشته الهی درآویزید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را برخود یاد کنید که دشمن یکدیگر بودید، پس او میان دلهای شما الفت داد (آل عمران- 103)
آری یک جمعیتی که وحدت و اتحاد نداشته باشد و اختلاف،تضاد و تفرقه در میان آنها حاکم باشد بنیانهای آن سست و شکننده است. امام علی(ع) در وصیتنامه خود که مجموعاً بیست ماده است در یکی از آنها به موضوع وحدت و اتفاق نظر تأکید میفرماید. در این زمینه هم از داخل جهان اسلام برخی عوامل تأثیرگذار بوده و هم عوامل خارجی و نقش استعمار و مسیحیت دخیل میباشد. در جنگهای صلیبی دویست سال مسلمانان با مسیحیان جنگیدند و آخرش مسیحیان شکست خوردند و بعد شروع کردند به نیرنگزدن و از داخل تفرقه ایجاد کردن که محققین امروزه به این مطلب پیبردهاند که بسیاری از حوادثی که در دنیای اسلام بعد از جنگهای صلیبی رخ داده به تحریک همان صلیبیها بوده که وقتی از مواجهه مستقیم و رویارویی با مسلمانان مأیوس شدند با راهبرد ایجاد اختلاف و تفرقه در درون مسلمانان و با شعارهای مختلف قبیلهای، نژادی، فرهنگی و فرقهای و حزبی و... «فرق تسد» تفرقه بینداز و حکومت کن کشورهای مسلمان را در نقطه مقابل هم قرار دادهاند!
4- ترک امر به معروف و نهی از منکر
شکی نیست که امر به معروف و نهی از منکر یکی از عوامل پیشرفت و تکامل و تعالی جوامع انسانی است و در نقطه مقابل آن ترک این فریضه اجتماعی کارآمد، عامل فنا، هلاکت و اضمحلال و انحطاط جوامع خواهد شد. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: چرا در میان این امتهای هلاک شده یک عده امر به معروف و ناهی از منکر نبودند که با فسادها مبارزه کنند تا کار به هلاکت و نابودی نکشد؟! یا درجای دیگر میفرماید: شما مسلمانان وظیفهشناس بهترین گروهی هستید که برای خدمت به مردم آفریده شدهاند، چون امر به معروف و نهی از منکر میکنید و خدا را باور دارید (آل عمران- 110) «از میان شما باید گروهی باشند که به نیکی فرمان دهند و از کار ناشایسته باز دارند (آل عمران- 104) بنابراین وقتی در یک جامعهای این فریضه کاربردی و راهبردی مورد غفلت و ترک واقع شود آن جامعه در روند انحطاطی و سقوط خود سرعت گرفته و در نهایت فروپاشی،اضمحلال و هلاکت خود را به همراه خواهد داشت.
جایگاه عوامل چهارگانه
از این عوامل چهارگانه، عامل اخلاق نقش اساسی و کلیدی دارد، زیرا بنیانهای یک جامعه و استحکام مناسبات اجتماعی آن را تشکیل میدهد که به طور طبیعی فاسد شدن اخلاق در یک جامعه به فاسد شدن تمامی اجزای تشکیل دهنده آن منجر خواهد شد. عامل دیگر عدالت اجتماعی است که در واقع فرمول تشکیلدهنده روابط اجتماعی سالم و پایدار میباشد. در صورت فقدان عدالت اجتماعی و گسترش ظلم و ستم، اختلاف، تضاد و شکافهای اجتماعی و طبقاتی در جامعه شکل میگیرد و در نهایت چنین جامعهای رو به هلاکت و نابودی خواهد رفت و بالاخره امر به معروف و نهی از منکر است که جوامع انسانی را در مسیر رشد و تعالی قرار داده و کمالات فردی و اجتماعی را در جامعه به ارمغان خواهد آورد و ترک آن حاکمیت اشرار و فاسدین را در جامعه تقویت میکند که سرانجام منجر به هلاکت و نابودی خواهد شد.