اخبار ویژه
هنگامی که تعهد دادید نیروگاه نسازید، فکر مردم بودید؟
روزنامه زنجیرهای و غربگرای هممیهن، مدعی «ذوب اعتماد در تعطیلات تابستانی» شد.
این روزنامه وابسته به کرباسچی، ضمن جمعزدن بیصداقتیهای دولت روحانی با عملکرد دولت قبل و بعد از آن، وسط دعوا نرخ تعیین کرده و ضمن ستایش از دولت خاتمی، همه دولتهای بعدی را با یک چوب رانده تا بیاعتمادی مردم به نظام را هم نتیجه بگیرد؛ همان کاری که رسانههای بیگانه همسو با امثال هممیهن به شکل بازی توپ و آبشار با جریان غربگرا انجام میدهند.
این روزنامه نوشت: «تعطیلی دوروزه ایران به دلیل گرمای سراسری بیسابقه و حفظ سلامت شهروندان، دلایلی بود که از سوی سخنگوی دولت برای تعطیلی دوروزه کشور اعلام شد؛ دلایلی که مورد قبول بخش قابلتوجهی از مردم قرار نگرفت، آنها این اظهارات را غیرواقعی میدانستند و معتقد به دلایل پشتپردهای بودند. این تعطیلی سراسری در شرایطی بود که همه نقاط کشور، گرمای بیسابقه هوا را تجربه نمیکردند... سرنخهایی که با توجه به سختگیریهای سالهای اخیر دولتیها در اعلام تعطیلی، برای مثال آلودگی هوا و شیوع پاندمی کرونا علت تعطیلی برای حفظ سلامت شهروندان را زیر سؤال میبرد. در سالهای اخیر موضوعاتی مانند خبررسانی درباره کرونا و آمار روزانه ابتلا و مرگ و میر ناشی از آن، یکی دیگر از مواردی بود که بر شکاف بیاعتمادی دامن زد. این سیاست در تمام دوران شیوع پاندمی ادامه یافت و مردم تا مدتها به آمار رسمی دولت با شک و شبهه نگاه میکردند... از دوران ریاست احمدینژاد گرفته تا ریاست روحانی و اکنون، رئیسی، حرفها، نقلقولها، ملاحظهکاریها و تکذیبهای پیدرپی به حدی گسترده و جاری شد که جای اعتماد به مسئولان را روزبهروز کوچکتر و بیاعتبارتر کرد.
وعده مدون صدروزه روحانی برای حل مشکلات اقتصادی، یکی از نخستین وعدههای او بود. اما روحانی چهار سال بعد، این وعده خود را یک دروغ بزرگ نامید وگفت: «من کی گفتم صدروزه من حل میکنم؟». همچنین نیمه دوم سال 98، سال سنگینی برای دولت و حکومت بود. حوادث و اتفاقاتی که شکاف عمیقی ایجاد کرد و آتش خشم مردم را روشن کرد. «من خودم تازه صبح جمعه فهمیدم بنزین گرون شده»، یکی از معروفترین جملههای معروف حسن روحانی است که در ماجرای سه برابر کردن قیمت بنزین، ذهن مردم ایران برای همیشه ماندگار شده است.
ابراهیم رئیسی، هم در زمان تبلیغات انتخابات چند وعده بزرگ و اساسی داد؛ تورم تکرقمی، اینترنت رایگان برای دهکهای پایین، کاهش 50درصدی هزینههای درمان، ریشهکن کردن فقر تا پایان سال 1400 و از بین بردن وابستگی کالاهای اساسی به دلار، چند وعده بزرگ رئیسی بود که مردم آن را انداختن وعدههای بزرگ در زمین مردم با سنگی بزرگ میدانند.
این موارد گوشهای از وقایعی بود که حس بیاعتمادی مردم به دولت را در طی سالهای متوالی، گسترده و عمیقتر کرد؛ و حالا با جامعهای روبهرو هستیم که در پایینترین سطح خوشبینی، اعتماد و اتکا به دولتیها قرار دارند».
درباره میزان اعتماد مردم به دولت خاتمی همین بس که در انتخابات سال 1384 مطلقا به هیچ یک از چند نامزد اصلاحطلبان (معین و کروبی و مهرعلیزاده و هاشمی) اعتماد نکردند و قبل از آن هم به هنگام غوغای تحصن در مجلس ششم، با بیاعتنایی مطلق مردم رو به رو شدند و حجاریان اذعان کرد این بیمحلی مردم، به خاطر بیمحلی دولت و مجلس اصلاحات به دغدغههای زندگی مردم بوده است.
در موضوع کرونا، مردم قربانی شدن 709 نفر در روز در دولت روحانی و گروکشی بر سر برجام و FATF را با واردات واکسن در دولت رئیسی و ریشهکنی کرونا یکی نمیدانند. در موضوع وعدههای اقتصادی، روشن است که جبران
580 هزار میلیارد تومان کسری به ارث رسیده به علاوه تسویه همین میزان از بدهیها و تعهدات دولت قبل، بخش مهمی از ظرفیتهای بودجه و درآمدی دولت فعلی را مصروف خود کرده است.
در همین حال، محافل رسانهای حامی دولت سابق در حالی دو روز تعطیلی به خاطر شدت گرما و چالش تامین برق را دستمایه یک هفته فضاسازی مسموم و سیاهنمایی کردند که در دولت سابق، نه صدایشان برای تعطیلیها و قطع برقهای پیاپی و بیبرنامه در طول تابستان در میآمد و نه در زمستان! این محافل ضمنا به روی خود نمیآورند که ناترازی تولید و مصرف برق، ارثیه دولتی است که وزیرش با وقاحت ادعا میکرد زیر بار مافیای نیروگاهسازی نمیرود(!) و این در حالی بود که گیر اصلیشان، تعهد به غرب (بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانهای) برای نساختن نیروگاه و کاهش مصرف سوخت فسیلی بود. خانم ابتکار رئیس وقت سازمان محیطزیست درباره تعهد داده شده به غرب گفته بود: «در دولت یازدهم با برنامهریزی انجام شده، حرکت نزولی استفاده از سوختهای فسیلی بهویژه در نیروگاهها آغاز شده است».
با وجود این میراث خسارتبار که موجب قطع طولانیمدت و بیبرنامه برق صنایع و خانهها در سالهای 1398 و 1399 شد، دولت جدید و وزارت نیرو بهواسطه برخی تدابیر توانستهاند ضمن افزایش تولید، میزان مصرف را مدیریت کنند. در همین زمینه وزیر امور اقتصاد دیروز گزارش داد: در حوزه ناترازی در حوزه انرژی و به ویژه برق کشور با مشکلات فراوانی مواجه بود، در تابستان ۲ سال گذشته، برنامهریزی برای قطعی برق هشت ساعته در نظر گرفته شده بود. اگرچه امروز نیز در حوزه تامین برق برای صنایع و در بخشی از خانگی هنوز مشکلاتی وجود دارد، اما عدد ۱۵ هزار مگاوات کسری یا ناترازی، به ۸ هزار مگاوات ناترازی کاهش پیدا کرده است.
نکته آخری که نشریات غربگرا مامور به کتمان آن هستند، بحران جهانی آب و هوایی، و شرایطی به مراتب سختتر از ایران در آمریکا و اروپاست. به عنوان مثال غالبا این اخبار رسانههای جهانی را در نشریات غربزده ایرانی پیدا نمیکنید: «سازمان ملل: ماه جاری، گرمترین ماه ثبت شده در جهان است./ رکورد دمای ثبت شده در ماه اخیر، در تاریخ چند صد ساله جهان بیسابقه است./ اعلام وضعیت قرمز گرمای مرگبار در اروپا./ شبکه CNN: تابستان سال گذشته،۶۲ هزار نفر در اروپا در اثر گرما جان باختند؛ بیشتر از قربانیان کرونا / گرما در آلمان جان ۸ هزار و ۱۷۰ نفر را گرفت./ سازمان بهداشت فرانسه: دست کم ۸۰ نفر در فرانسه در اثر گرما جان خود را از دست دادند./ بنیاد لاین لایف آمریکا: ۸۲۲ هزار مشترک برق در پنج ایالت آمریکا پس از طوفان ۵ روز پیش همچنان برق ندارند/ بزرگترین شبکه توزیع برق آمریکا که ۱۳ ایالت و ۶۵ میلیون نفر را تحت پوشش دارد، در کلیه خطوط، وضعیت اضطراری اعلام کرد./ مقامات آمریکایی نسبت به قطع برق دو سوم آمریکاییها به دلیل شدت گرما هشدار دادند./ در ایالت آریزونا، ۲۵ نفر بر اثر گرما مُردند. ۴۲۵ مورد مرگ ناشی از گرما در ایالت کالیفرنیا به ثبت رسید».
مقام صهیونیست: دیگر هیچ چیزی جز اراده خود ایرانیها آنها را محدود نمیکند
مدیر موسسه تحقیقات امنیت ملی گفت: امروز هیچ چیزی جز اراده خود ایرانیها آنها را محدود نمیکند، آنها بدون سلاح هستهای به بازدارندگی رسیدهاند.
شبکه المیادین در گزارشی نوشت: «تامیر هیمن» مدیر موسسه تحقیقات امنیت ملی اسرائیل در حالی از وخامت «امنیت ملی» کشورش در پرتو چالشهای فزاینده پیرامون آن صحبت میکند که اغلب رسانههای اسرائیل نیز این امنیت را بسیار در خطر توصیف میکنند.رسانههای اسرائیل با اعلام اینکه «امنیت ملی اسرائیل در یک مسیر منفی و بسیار خطرناک قرار گرفته است» نوشتند؛ «وضعیت امروز در رابطه با برنامه هستهای ایران خطرناکترین وضعیتی است که اسرائیل با آن مواجه شده است».
هیمن، مدیر موسسه تحقیقات امنیت ملی و رئیس سابق AMAN در اینباره به روزنامه «اسرائیل هیوم» گفت: «هیچ چیز جز اراده خود ایرانیها آنها را محدود نمیکند. در واقع، آنها بدون داشتن بمب هستهای نیز توانستهاند به بازدارندگی هستهای برسند و این یعنی همان وضعیت عالی از دیدگاه ولیفقیه.
وی با تاکید بر اینکه حزبالله لبنان در وضعیت برتر و افزایش اعتماد به نفس خوبی قرار دارد، افزود: همه اینها در شرایطی اتفاق افتاده که ما در انفجاریترین عرصه در صحنه فلسطین قرار داریم، زیرا اوضاع در میدان بهشدت حساس است. این در حالی است که باید شکاف اسرائیل که تا عمق نهادهای امنیتی و نظامی نفوذ کرده را نیز به این وضعیت حساس اضافه کرد.
هیمن در این زمینه تاکید کرد: ما نیاز فوری به توقف تلاطم اصلاحات قضایی داریم که امنیت اسرائیل را تضعیف میکند، چون با توجه به این چالشها با یک خطر بزرگ مواجه هستیم و این آشفتگی با اظهارات غیرمسئولانه نسبت به مقامات ارشد در نهادهای امنیتی و نظامی تشدید میشود.
وی با اشاره به اینکه قیمتها هر روز بالاتر میرود و همهچیز گرانتر میشود. روند سلامتی و درمان پیچیدهتر و پیچیدهتر میشود، افزود: ممکن است قانون نظام وظیفه هم همهچیز را منفجر کند و این حتی به فروپاشی ارتش فعلی نیز منجر شود.
وبسایت شبکه المیادین با مرور مواضع صهیونیستها نوشت: به همین دلیل هم هست که اخیرا رسانههای اسرائیلی با توجه به بحرانهای پیدرپی داخلی بهطور قابلتوجهی سعی میکنند به افزایش توان نظامی حزبالله، ترس از هرگونه جنگ در آینده و عدم آمادگی اسرائیل برای آن بپردازند. مثلا پیش از این روزنامه اسرائیلی «ماکور ریشون» در گزارشی آشکارا به ترس اسرائیل از تشدید توانمندیهای ایران و حزبالله، در ازای فرسایش بازدارندگی اسرائیل پرداخته بود. در این گزارش آمده است: «اگرچه شاید اشتباه نباشد که ادعا کنیم که اسرائیل در صورت تشدید تنش با لبنان بخواهد با قدرت کامل به آن پاسخ دهد، اما پاسخ راهبردی آن ضعیف و نامناسب خواهد بود.
در این زمینه، فرمانده سابق نیروی زمینی، سرلشکر «گای تزور» معتقد است که «بزرگترین مشکل پیش روی اسرائیل، ساختار اجتماعی در حال فروپاشی از جمله در ارتش اسرائیل است.»
اسحاق هرتزوگ نیز تأیید کرد که بحران داخلی که «اسرائیل» در آن قرار دارد «یکی از جدیترین بحرانهای داخلی است و بر تعدادی از بخشهای دیگر نیز تأثیر خواهد گذاشت». «هرزی هالوی» رئیس ستاد ارتش اسرائیل نیز به نوبه خود نسبت به پیشرفت ایران در زمینه هستهای، و تواناییهای رو به رشد حزبالله در لبنان پرداخته و هشدارهای او نشاندهنده «چالش اصلی پیش روی اسرائیل» است.
اندیشکده آمریکایی: قاطعیت ایران روسیه را وادار به اصلاح موضع کرد
سرعتی که کرملین از موضع مشترکش با شورای همکاری خلیجفارس درباره جزایر سهگانه ایرانی پا پس کشید، نشان میدهد مسکو به وضوح احساس میکند که نیازش به ایران، بیش از نیازی است که ایران به روسیه دارد.
این ارزیابی را اندیشکده آمریکایی جیمز تاون منتشر کرده و نوشت: اهمیت روزافزون ایران برای روسیه و تغییر در قدرت نسبی بین دو کشور، در یک زنجیره بگومگوی قابل توجه میان تهران و مسکو برجسته شده. ماه گذشته، مسکو پای یک بیانیه کشورهای عربی خلیجفارس امضا گذاشت که در آن اعلام شده بود اختلاف امارات با تهران درباره جزایر تنگه هرمز باید از طریق مذاکرات یا ارجاع به محاکم بینالمللی حل و فصل شود. روز بعد، تهران موضع روسیه را محکوم کرد و سفیر روسیه در تهران را به دلیل اقدامات مسکو فراخواند و خواهان توضیح در این زمینه شد. وزارت امور خارجه ایران گفت: «سه جزیره برای همیشه متعلق به ایران است و صدور چنین بیانیههایی با روابط دوستانه ایران با همسایگانش در تناقض است»، موضعی که بلافاصله توسط دیگر مقامات و تحلیلگران ایرانی هم تکرار شد.
دو روز پس از آن، در تاریخ 14 ژوئیه، نماینده ویژه کرملین برای خاورمیانه، به سفیر ایران در مسکو گفت که روسیه به حمایت بیقید و شرط از یکپارچگی سرزمینی ایران ادامه میدهد. با این حال، تهران واکنش نشان داد و گفت که این سخنان کافی نیست. روز بعد، وزیر امور خارجه روسیه، با همتای ایرانی خود، تماس گرفت و گفت که مسکو درباره یکپارچگی سرزمینی ایران، از جمله احتمالاً کنترل سه جزیره کوچک در تنگه هرمز، «هیچ تردیدی» ندارد با این حال، هنوز نشانههایی وجود دارد که این ماجرا پایان نیافته، زیرا تهران از مسکو خواسته است که موضعگیریاش بر سر جزایر ایران را جبران کند.
شدت ناخرسندی ایرانیان از بیانیه مسکو در تفاسیر روزنامههای تهران بازتاب یافت که عنوان کردهاند روابط با مسکو میتواند آسیب ببیند چرا که طرف روسی از خط قرمز ایران عبور کرده است. برخی از ایرانیها حتی گفتند که اگر مسکو از حمایتش از گفت وگو درباره سرزمینهایی که ایران جزوی از قلمروی خود میداند، عقب نکشد، دوستی و همکاری تهران با روسیه به پایان خواهد رسید.
چند عنصر مهم در این چالش دیپلماتیک، نیازمند توجه است. مسکو از هر جهت میدانست که اگر از ایده مذاکرات درباره جزایری که مورد ادعای ایران است، حمایت کند، با مشکلاتی روبه رو میشود مشابه آنچه چینیها اخیرا با اقدامی مشابه با آن روبه رو شدند. علاوهبر این، مقامات روسیه باید آگاه باشند که چنین اقدامی الزاما، موقعیت مسکو درباره کریمه و همچنین ارتباطات روزافزون آن با تهران را تحت تاثیر قرار میدهد. کارشناسان در مسکو درباره این ریسکها به کرملین هشدار داده بودند. یکی از این کارشناسان، خانم کارینه گِوورگیان بود که صراحتا گفت آنچه روسیه ظاهرا با تمایل به زیر سؤال بردن تمامیت اراضی ایران انجام داد، چیزی «بیش از یک جرم بلکه یک خطا بود». او افزود که اکنون احتمالاً تهران موضع خود را درباره کریمه و دیگر مسائل سختتر خواهد کرد، چیزی که دولت روسیه خواهان آن نیست.
سیر این مجادلات نشان میدهد که نه تنها در تصمیمگیریهای سیاست خارجی روسیه مشکلات جدی وجود دارد بلکه سرعتی که کرملین علناً پا پس کشید، نشان میدهد مسکو به وضوح احساس میکند که نیازش به ایران، بیش از نیازی است که ایران به روسیه دارد. این نوعی وارونگی در وضعیتی است که بسیاری تصور میکردند که پیشران روابط دوجانبه است، یعنی شرایطی که احتمالا ایران از اکنون به بعد از آن بهرهبرداری میکند و خواهان حمایت روسیه از مواضعش میشود بیآنکه لزوما خود را مجبور به حمایت از همه اقدامات مسکو بداند، بهویژه در زمینه جنگ اوکراین. در واقع تحلیلگران روسی حتی میگویند که چه بسا تهران آماده محکوم کردن اقدامات نظامی روسیه در اوکراین باشد که یک وارونگی واقعی اقبال برای روسیه است (نزاویسیمایا گازتا).
شدت واکنش ایران و آمادگی مسکو برای عقبنشینی نیز نشان میدهد که هنگامی که تهران علاقه خود به توسعه روابط با روسیه را از دست بدهد، احتمالاً چیزی در آینده تغییر خواهد کرد، حال یا به دلیل انزوای روزافزون روسیه به خاطر جنگش علیه اوکراین، یا به دلیل خطاکاریهای مسکو. در حال حاضر، احتمال تحولاتی مانند به هم خوردن روابط کمرنگ بهنظر میرسد اما اگر روسیه در آینده، بازهم به دیپلماسی بیتدبیر رو آورد، آنگاه این احتمال تقریبا قطعی خواهد شد (نزاویسیمایا گازتا).
سرعتی که لاوروف و وزارت امور خارجه روسیه عمل کردند تا اشتباه نمایندگانشان را اصلاح کنند – جزایری که برای ایرانیان هم از حیث نمادین و هم از جهت نظامی اهمیت دارد و نماد قدرت کشورشان است – نشان میدهد که رهبری ارشد روسیه نگران است که هر آسیبی به نفوذش در تهران میتواند برای دستاوردهای اخیرش هزینهساز شود. احتمالاً مسکو این جنبهها را هم در ذهن دارد و به همین دلیل است که لاوروف با چنان سرعتی عمل کرد.