kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۰۳۲۱
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۱۷
حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۶۲

فعالیت آیت ‌الله مصباح در مدرسه حقانی

 
 
 
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
مدرسه مبارکه حقانی، با آغاز مبارزات نهضت امام، به دلیل پیروی متولیان و اساتید آن از آرمان و‌اندیشه سیاسی امام، به یکی از کانون‌های مبارزاتی قم تبدیل شد و شاگردان این مدرسه در سال‌های استقرار نظام اسلامی، در زمره کارگزاران موفق نظام قرار گرفتند و خیل عظیمی از آنها تا هم‌اکنون در پست‌های مختلف، به خدمتگزاری مشغول‌اند.
آیت ‌الله مصباح علاوه‌بر تدریس، در کادر مدیریت و علمی مدرسه حقانی نیز قرار داشت.1 آیت ‌الله مصباح با تأکید بر خفقان سیاسی پس از تبعید امام و محدودیت شدید در مسیر مبارزات سیاسی، به ضرورت فعالیت‌های فرهنگی و فکری اشاره کرده و به اهمیت ویژه مسائل فرهنگی و کادر‌سازی، به عنوان عقبه و پشتوانه مبارزات سیاسی، می‌پردازد. ایشان در این زمینه چنین می‌گوید:  «بعد از این‌که امام برای دفعه دوم دستگیر شدند و ایشان را به ترکیه تبعید کردند، تدریجاً خفقان خیلی شدیدی حکم‌فرما شد و دیگر هیچ نوع فعالیت سیاسی امکان‌پذیر نبود. من مجدداً به فکر این افتادم که حالا که غیر از اقداماتی محدود، فعالیت‌های سیاسی چشمگیری نمی‌توانم انجام بدهم، در بُعد فرهنگی کار بکنم؛ چون نهضتی که باید انجام می‌گرفت و گرفت، اساساً یک حرکت فرهنگی بود و لو این‌که نوک پیکانش به طرف سیاستمداران و گردانندگان نظام گذشته و مزدوران غرب بود، ولی هدف و انگیزه‌ اصلی این بود که اسلام تحقق پیدا کند و احکام اسلام اجرا و ارزش‌های اسلامی احیا بشود.
 برای این کار می‌بایست تلاش بشود و طبعاً ما نیروهای فرهنگی کارآمدی که بتوانند در این جهت کار بکنند احتیاج داشتیم تا اگر نهضت به نتیجه رسید و انقلابی حاصل شد و نظام عوض شد، ما افراد کارآمدی داشته باشیم تا بتوانیم در جهت پیاده کردن اهداف اسلامی از آنها استفاده کنیم. این نکته از همان اوایل مورد توجه بود، درباره‌اش خیلی فکر می‌کردم. دوستان دیگر یا اصلاً به این مسائل توجه نمی‌کردند و تنها به مسائل سیاسی می‌اندیشیدند یا می‌گفتند که وقتی فعالیت‌های سیاسی به نتیجه رسید و ما توانستیم رژیم را سرنگون کنیم، همه این کارها به راحتی انجام می‌گیرد و لزومی ندارد که از حالا به فکر این چیزها باشیم؛ ولی بنده هرچه فکر می‌کردم به نظر خودم می‌آمد که ما از حالا باید به فکر مهره‌‌سازی و کادر‌سازی باشیم و افرادی را تربیت کنیم... در بین دوستان و کسانی که با آنها کار می‌کردیم، کسی که به حد زیادی به این موضوع توجه داشت مرحوم دکتر بهشتی بود. ایشان در عین حالی که فعالیت‌های سیاسی را خیلی مجدانه پی می‌گرفت، ولی به حرکت فرهنگی در این زمینه هم خیلی بها می‌داد. من با همفکری ایشان تصمیم گرفتم که در یک حرکت فرهنگی در حوزه مشارکت بکنم که جهت آن به سوی تامین کادرهای یک نظام اسلامی باشد. 
برای این هدف بهترین جا را همان مدرسه حقانی تشخیص دادم که برای این هدف می‌شد از آن استفاده کرد. آن روز خوشبختانه مسئولیت مدرسه به عهده مرحوم شهید قدوسی بود؛ از یک طرف من با مرحوم بهشتی در رابطه با هیئت‌های موتلفه همکاری می‌کردم و از طرف دیگر هم در آن هیئت یازده نفری مشارکت داشتم.»2
ایشان در تشریح ورود خود به کادر مدرسه حقانی، ضمن اشاره به سوابق همکاری خود با شهید قدوسی در گروه مخفی یازده نفره، علت ورود به مدرسه حقانی را دعوت و اصرار آن شهید، عنوان می‌کند: «آقای قدوسی هم جزء همان هیئت یازده نفری بود. چون در آن جریان با ایشان روابط نزدیک‌تری برقرار کرده بودم و بیشتر همکاری داشتیم. ایشان اصرار کردند که بیا در مدرسه [حقانی] یک مسئولیتی قبول کن و درسی بگو. البته درس‌هایی پیشنهاد کردند که راستای اهداف من نبود. من روی مطالعاتی که کرده بودم، تشخیص داده بودم که ما برای آینده باید حتماً نیروهایی را با ویژگی‌ها و معلومات خاصی بسازیم که این معلومات از منابع اصیل اسلام سرچشمه بگیرد و من روی مباحث قرآنی و مباحث عقلی بیشتر تکیه می‌کردم.... من قبول کردم که برای کلاس‌های مختلف چند تا درس تفسیر بگویم و بعد از مدتی هم یک درس فلسفتنا را پیشنهاد کردم که در مدرسه باشد و تدریس آن را هم خودم متقبل شدم؛... بالأخره بعد از مدتی ایشان پیشنهاد کردند که مدیریت آن‌جا به صورت شورایی باشد و چند نفر از اساتید باید در امور اداری و سیاست‌گذاری مدرسه به کمک ایشان بیایند. بنا شد بنده و آقای جنتی و مرحوم شهید بهشتی با ایشان در کارهای مدرسه مشارکت داشته باشیم و جلسات هفتگی برای رسیدگی به کارهای مدرسه برقرار شد. من هم چند سال به این صورت عضو هیئت علمی مدرسه بودم.»3
برخلاف نظر آیت ‌الله مصباح در مورد شهید قدوسی در مورد همراهی نمودن شهید قدوسی در فعالیت‌های انقلابی در مدرسه حقانی، متأسفانه برخی مانند آقای منتظری در خاطرات خود سعی دارند بگویند که مدرسه حقانی تا سال‌های نخست دهه50، خصوصاً در دوره مدیریت شهید قدوسی فعالیت سیاسی نداشته است و تمام تکیه‌اش روی تحصیل و انضباط بود. آقای منتظری می‌گوید: «... آقای قدوسی از طرح مسائل انقلاب در مدرسه حقانی که یک مدرسه با برنامه محسوب می‌شد و مسئولیتش به عهده ایشان بود به شدت پرهیز می‌کرد و اجازه نمی‌داد مسائل انقلاب و حرف‌های آقای خمینی به آن‌جا راه پیدا کند و این‌ها را به ضرر مدرسه می‌دانست و گاهی حتی از تدریس رساله آیت ‌الله خمینی و نقل فتواهای ایشان در مدرسه جلوگیری می‌شد و این از چیزهایی بود که ما را زجر می‌داد.»4 
تاریخ نگار پیشتاز انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی در واکنش به این مطلب می‌نویسد: «داوری آقای منتظری درباره آقای قدوسی و مدرسه حقانی، زنده‌ترین و آشکارترین گواه بر بی‌خبری و ناآگاهی نامبرده از چگونگی مبارزاتی است که در حوزه قم دنبال می‌شد و نیز عدم شناخت او را از مجاهدان و مبارزان راستین حوزه قم و مجامع علمی و روحانی به نمایش می‌گذارد... باید از او پرسید اگر آقای قدوسی از طرح مسائل انقلاب در مدرسه حقانی به شدت پرهیز می‌کرد و اجازه نمی‌داد مسائل انقلاب و حرف‌های آقای خمینی به آن‌جا راه پیدا کند، چگونه طلاب مدرسه حقانی در تظاهرات و درگیری‌های حوزه قم با رژیم شاه، همیشه حضور داشتند و جان‌فشانی می‌کردند؟ در قیام 17 خرداد 54، شماری از طلاب مدرسه حقانی بودند که در مدرسه فیضیه در تحصن و اعتصاب حضور داشتند و حماسه‌آفرینی کردند، در قیام 19 دی 56، این طلاب مدرسه حقانی بودند که در درگیری با پلیس کشته و زخمی دادند، محمدرضا انصاری از شهدای 19 دی از طلاب مدرسه حقانی بود.
... آیا شهید بهشتی و آقای جنتی که از مسئولان آن روز مدرسه حقانی بودند از مخالفان امام بودند؟ ثانیاً آیا در میان اساتید و فضلای آن روز حوزه قم یک نفر را می‌توان یافت که این ادعای دروغ را تایید کند و...»5
در یک جمع‌بندی به نظر می‌رسد با توجه به برخی شواهد از جمله مدیریت آقای قدوسی در سال 45، آیت ‌الله مصباح هم در حدود همین سال به مدرسه حقانی وارد شده است، یعنی همان زمانی که شهید بهشتی به آلمان رفت. چنان‌که در برخی منابع چنین آمده است: «بهشتی کمتر از دو سال پس از پایه‌گذاری مدرسه حقانی که آن را با چشم‌اندازی بلندمدت بنا گذاشته بود. ناگزیر از ایران رفت و در‌هامبورگ آلمان اقامت کرد. در‌هامبورگ از مسیر نامه‌نگاری در جریان امور مدرسه بود و خودش هم نظر می‌داد. از سال 45 همراه نزدیکش، قدوسی مدیر مدرسه شد و آقایان جنتی و مصباح به مدرسه آمدند و به نوعی در مدیریت مدرسه شریک شدند.»6
آقای محمدرضا حائری تهرانی(فرزند آیت الله شیخ مهدی حائری تهرانی) در مورد فعالیت آیت ‌الله مصباح در مدرسه حقانی این مطالب را بیان کرده است: «این مدرسه یکی از بنیادهای اصلی ایشان[= شیخ مهدی حائری تهرانی] در قم بود. آن‌جا یک هیئت موسس وجود داشت که ابوی به عنوان رئیس‌هیئت‌مدیره آن‌جا بود. آیت ‌الله مشکینی، آیت ‌الله مصباح یزدی، آیت ‌الله جوادی آملی و آیت ‌الله جنتی، عضو شورای مدیریت بودند. مسئول دفتر هم برای حضور و غیاب طلاب وجود داشت و اداره مدرسه به دست شهید قدوسی بود.»7 اساتید مدرسه حقانی8 و درس‌هایی که آموزش می‌دادند عبارت بود از: « آيت‌اللّه بهشتى افزون بر زبان انگليسى، فلسفه غرب (فلسفه هگل، کانت، دکارت) را تدريس مى‌نمود. کتاب فلسفه هگل، تأليف «استين» و تاريخ فلسفه، (فردريک کاپلستون) از جمله منابع مطالب فلسفه غرب بودند. دکتر احمدى نيز فلسفه غرب را تدريس مى‌کرد. آيت‌اللّه مصباح يزدى کتاب «فلسفتنا» از آيت اللّه محمد باقر صدر، و آيت‌اللّه جوادى آملى، متون فلسفه اسلامى مثل اسفار، بداية الحکمه و نهاية الحکمه9 اثر مرحوم علامه طباطبايى را تدريس مى‌کردند.... شهيد قدوسى، خودشان، در مدرسه گلستان سعدى (به عنوان ادبیات فارسی) تدريس مى‌کردند....»10
پانوشت‌ها:
1- ر.ک: جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ص 463. و «زندگینامه حضرت آیت ‌الله محمد تقی مصباح یزدی» و زندگینامه حضرت آیت ‌الله محمد تقی مصباح یزدی، ص241.
2- ذوالشهادتین امام، ص 129-132.
3- همان، ص214.
4- خاطرات آیت ‌الله منتظری، ص211.
5- سید حمید روحانی، «تاملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری- 4»، فصلنامه 15 خرداد، دوره سوم، سال دوم، شماره 4، تابستان 1384، صص291-305.
6- روایتی از زندگی و زمانه آیت ‌الله بهشتی، ص 47. کما این‌که در ویژه نامه «حکیم جریان ساز...» که در اسفند 99 توسط مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمه‌الله نیز منتشر شده است به این جمع‌بندی رسیده‌اند که آیت ‌الله مصباح از سال 45 تا 56 در مدرسه حقانی فعالیت داشته‌اند: ر.ک: حکیم جریان ساز: آیت ‌الله مصباح از نهضت اسلامی تا تمدن ‌سازی اسلامی، گروه تاریخ‌اندیشه معاصر، قم: مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی؟ره؟، 1399، ص21.
7- تاریخ شفاهی زندگانی و خدمات اجتماعی فرهنگی 
آیت ‌الله حائری تهرانی، ص169.
8- اساتید مدرسه حقانی در یک نگاه عبارتند از آقایان«دکتر 
سيد محمد حسينی بهشتى- على قدوسى-مصباح يزدى-صانعى-آذرى قمى-مفتح-جنتى-خزعلى-يزدى-مقتدايى-جوادى آملى-انصارى شيرازى-احمدى ميانجى-حرم پناهى-حاج حسين آقا تهرانى-حائرى تهرانى-محسن مجتهد شبسترى-محمد مجتهد شبسترى-دکتر احمدى ملايرى-محى الدين حائرى شيرازى-گرامى-موسى شبيرى زنجانى-اراکى-محمدى گيلانى-مظاهرى-امينى-دکتر احمد بهشتى-رضوانى-دکتر خالقى-دکتر نمازى(وزير سابق اقتصاد)-دکتر توانايان فرد-اسدى-آيت اللّه حسن زاده آملى-قارايى-على حجتى کرمانى-صالحى نجف آبادى-عيسى شبيرى خاقانى-آل عصفور (اهل بحرين)-سالارى (از اساتيد دانشگاه مشهد)-نحوى-امينى-بهجتى(امام جمعه اردکان)-مشکينى-معرفت-مومن-سيد على محقق داماد-امين -نورى همدانى- -آئينه وند-دکتر شريعتمدارى-نوراللهى» ر.ک: نشریه حوزه، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ج 146، ص3 http://lib.eshia.ir/.
9- علامه طباطبائی این دو کتاب را برای برنامه درسی آن مدرسه نگاشته است.
10- همان.