نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
بانیان 8 سال ناکارآمدی از حاکمیت امتیاز میخواهند!
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «و بپرسیم چه باید کرد» نوشت: «جمع بزرگي از اصلاحطلبان و سياسيون و مديران پيشين و عقلا و دانشمندان و اساتيد دانشگاه و عالمان ديني وجود دارند كه نبض تند جامعه را حس ميكنند و متوجه التهاب مردم هستند و روندها را نزولي مييابند ولي نه از نصيحت و خيرخواهي و توجه دادن به مسئولان طرفي ميبندند و نه قدرتي دارند كه دستي برآورند و كاري بكنند. درواقع اين سؤال براي مخالفان وضع موجود كه نسبت به كيان كشور هم احساس مسئوليت ميكنند بزرگتر و گزندهتر است. در حال حاضر حاكميت با احساس اقتداري كه دارد نيازي به تغيير مسير نميبيند و اصلا احساس خطر نميكند كه بخواهد تاثيرپذير آراي مخالفان خود باشد. لذا خيلي بعيد است كه به اصلاحطلبان امتيازي بدهد يا حتي با آنها به گفتوگو بنشيند.»
این اظهارات در حالی بیان میشود که مدعیان اصلاحات با هشت سال دربست در اختیار داشتن قوه مجریه به هیچیک از انتقادات و خیرخواهیهای دیگران توجه نکردند و منتقدین را کمسواد، بیدین، کاسب تحریم، بیشناسنامه، جیب بر، دنیا ندیده، مستضعف فکری، دارای خطای دید، تخریبگر، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، تازه انقلابی شده، هوچیباز و عصر حجری خواندند. حال که چند صباحی از قدرت فاصله گرفتهاند، از حاکمیت توقع دارند به آنها «امتیاز بدهد» تا به هر قیمتی شده به قدرت بازگردند. بدون آنکه حتی از کارنامه سیاه خود اظهار پشیمانی کرده و از ملت عذرخواهی کرده باشند یا طرح و برنامه موجهی برای اداره کشور داشته باشند.
آنچه نور امید در آن نیست، روایت دروغ شماست!
روزنامه سازندگی روز گذشته در سرمقاله خود نوشت: «مدیریت مستأصل دولت سیزدهم که نابرخورداری از سیاستهای کلان در عرصه اقتصاد و روابط بینالملل، ناتوانی در اجرا، بیتجربگی و ندانمکاری، تقدم منافع جناحی بر منافع ملی و ... از شاخصترین آنهاست، هیچ نور امیدی را نشان نمیدهد.»
باید گفت در حقیقت آنچه هیچ نور امیدی در آن مشاهده نمیشود و سراسر سیاهی و تاریکی است، روایت جریان غربگرای داخلی از اوضاع کشور است که در عین انزوای سیاسی، با استفاده از آزادی که در رسانه به آنها داده شده است، ضمن چشم بستن عامدانه بر موفقیتها و پیشرفتهای کشور، بهگونهای وضع موجود را توصیف میکنند که گویی در دنیای دیگری زندگی میکنند! آنها چون دستی بر استدلال و منطق ندارند، راهبرد اصلیشان، تکرار مکرر گزارههای نادرست است تا بهتدریج در ذهن مخاطب رسوخ کند و آنها را صحیح و موجه پندارد.
نگارنده این مطلب همچنین نوشته است: «رایدهندهای که میبیند یک جریان سیاسی داخلی با همدستی دشمن خارجی بر آینده روشن کشورش، قیر نومیدی میپاشد، بیهودگی حضورش در صحنه را با تمام وجود حس میکند.»
آری، همدستی یک جریان سیاسی داخلی با دشمن خارجی برای نومیدسازی مردم کاملا صحیح است ولی چه کسی است که با نگاهی کوتاه به عملکرد روزنامههایی از قبیل سازندگی در سانسور اخبار مثبت و بزرگنمایی اخبار منفی، نفهمد که این جریان در حقیقت مدعیان اصلاحات هستند!