kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۰۲۱۵
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۴۶
قیام عاشورا درس‌ها و عبرت‌ها- بخش دوم

لزوم توجه به عبرت‌های اقتصادی عـاشـورا

 
 
 
در بخش پیشین گزارش به این پرداختیم که برای شناخت شخصیت عظیم حضرت سیدالشهدا‌(ع) و قیام جاودان وی، علاوه‌بر خواندن لهوف و دیگر مقاتل، نیازمند خواندن خطبه منا و دعای عرفه آن امام همام خواهیم بود. وانگهی، زمینه‌های شکل‌گیری واقعه عاشورا را باید در شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دوره پس از رحلت رسول گرامی اسلام (ص) تا سال 61 هجری جست‌وجو کرد. تغییر ریل اقتصادی جامعه در دوره خلفای سه‌گانه، یکی از مهم‌ترین زمینه‌های خلق حادثه عاشورا در سال 61 هجری بود. بازگشت به اقتصاد اسلامی مدنظر پیامبر (ص) و تأکید بر عدالت اقتصادی در دوره کوتاه حکومت امیرالمؤمنین‌(ع)، توانست عدالت را در مرکز اهداف اقتصادی حکومت اسلامی قرار دهد و مناسبات خانوادگی، قبیله‌ای و جاهلی بازتولید شده را موقتاً دگرگون کند. حاکمیت معاویه بر سرنوشت امت اسلامی اما این بار اقتصاد جامعه را با شدت بیشتری در مسیر انحراف از سیره نبوی قرارداد.
سیوطی درباره خلفا بسیار غلو کرده است؛ تاحدی‌که ابوبکر را شجاع‌ترین و عالم‌ترین مردم قلمداد کرده و در فضائل خلفا سخنان بسیاری گفته است، اما از وقتی به معاویه می‌رسد، اول نکته‌ای که تذکر می‌دهد آن است که بنی‌امیه جزو خلفا نبودند، بلکه از پادشاهان به شمار می‌آمدند و اولین این پادشاهان معاویه است! حاکمیت چنین تفکری بر اقتصاد، طبعاً فرهنگ خاص خود را هم در پی خواهد داشت. فرهنگی که در آن، اساساً گناهان، گناه شمرده نمی‌شوند و زشتی‌ها، به ارزش‌های قابل افتخار تبدیل می‌شود. 
تأثیر ناگزیر رویکردهای اقتصادی 
بر فرهنگ جامعه
باید توجه کرد زمانی که سیدالشهدا‌(ع) می‌خواهد قیام کند، ۲۰ سال بوده که  معاویه برنامه‌ریزی کرده است. حال شما نگاه کنید موانع فرهنگی که معاویه ایجاد کرده این است که به‌راحتی در «شام» گناهان آشکار رخ می‌دهد و کسی نمی‌تواند حرف بزند، رباخواری رسمی است و کسی نمی‌تواند جلویش را بگیرد. این به چه معنا است؟
حجت‌الاسلام حامد کاشانی یک کارشناس تاریخ اسلام ضمن بیان مطالب بالا می‌گوید: «این یعنی ضد فرهنگ جای فرهنگ اسلامی را گرفته و مصداقش رواج حرام‌خواری و گناهانی است که در عرصه‌های مختلف انجام می‌شود؛ این‌که نمازجمعه چهارشنبه خوانده می‌شود، برای بریدن سر کدوتنبل و خربزه باید رو به ‌قبله آب بپاشید و ذبحشان کنید! و...  این‌ها مثلا کارهای فرهنگی است که معاویه انجام داده، برای این‌که بگوید: ببینید چقدر جامعه از او دارد تبعیت می‌کند، لذا شما می‌بینید قربتا الی الله این‌ها ربا می‌خورند. این‌ها از مظاهر فسق و بلکه گناهان عظیم‌تر از کلیات فسق وجود دارد؛ اما جامعه برایش اهمیتی قائل نیست، یعنی این‌قدر کار فرهنگی 
(ضد فرهنگی) کرده است! 
در چنین فضایی که تغییر فرهنگی در سطوح مختلف جامعه رخ‌داده، طبعاً همراهی با یزید بیش از همراهی با امام حسین‌(ع) خواهد بود و در نتیجه، امام به مسلخ خواهد رفت. توجه به این مهم که فرهنگ و اقتصاد جامعه، جدای از هم نیست و هر نوع اقتصادی، طبعاً فرهنگ خاص خود را هم بازتولید خواهد کرد؛ شاخصی بسیار کلیدی در فهم تحولات اجتماعی منجر به شکل‌گیری عاشورا به شمار می‌آید. شاخصی که می‌تواند به ما در فهم تحولات اجتماعی پس از انقلاب نیز مدد برساند.»
وی در ادامه می‌افزاید: «حاکمیت اقتصاد سرمایه‌داری بر ارکان کشور و تبعیت از دستورالعمل‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول به‌عنوان مروجان این نوع از اقتصاد، واقعیت تلخی است که از دوره پس از جنگ تحمیلی و با حمایت‌های مرحوم‌ هاشمی رفسنجانی در سطح کشور کلید زده شد. رویکردی که در آن، سرمایه و سرمایه‌داری تقدیس شد و موجبات ایجاد مسابقه دنیاخواهی در جامعه گردید و تدریجاً تبعات فرهنگی خاص خود را نیز در جامعه مسلمان ایران بروز داد. تغییر فضای معنوی جامعه پس از جنگ به سمت تقدیس پول و سرمایه، تغییر ریلی بود که تبعات فرهنگی گسترده‌ای را به دنبال داشت و موجبات در حاشیه قرارگرفتن عدالت اجتماعی شد. خبر اولین فسادهای کلان اقتصادی در همین دوره، گوش مردم را آزار داد.»
اقتصاد دولت‌های ما چقدر اسلامی بوده است؟
آیت‌الله سید محمدمهدی باقری استاد حوزه می‌گوید: «دوره سازندگی در کشور، دوره لیبرالیسم اقتصادی بود. این نگاه، عامیانه است که بگویید: من اقتصاد سرمایه‌داری و لیبرالیستی را می‌آورم، ولی فرهنگ لیبرال را قبول ندارم! لذا یکی از مشاورین همین دولت- دولت روحانی- که حوزه تخصصش، توسعه است، صریحاً می‌گوید: مشکل شما این است که می‌خواهید اقتصاد غرب را بیاورید، ولی بنیان‌های فلسفی آن را قبول نمی‌کنید.»
یک نظریه‌پرداز در حوزه علوم‌انسانی نیز می‌افزاید: «در دوره اصلاحات همین آقایانی که می‌گویند ما از اصلاحاتی‌ها هستیم و شعار اصلاحات سیاسی سر می‌دادند، حرفشان همین بود؛ می‌گفتند اگر شما اقتصاد سرمایه‌داری می‌خواهید باید نظام سیاسی متناسب با آن باشد؛ لذا به سمت تغییر فرهنگ رفتند. در مباحث اعتقادی آن دوره، از دین حداقلی و نظریه قبض و بسط صحبت کردند؛ نهضت ترجمه تفکرات غربی در کشور و فراگیر کردن آن نسبت به فضای نخبگانی و فضای فرهنگ عمومی، برای همین بود که می‌گفتند ما اگر دنبال مدرنیزاسیون هستیم مدرن‌‌سازی اقتصاد، مستلزم مدرن‌‌سازی فرهنگ است؛ لذا می‌گفتند مدرنیزاسیون یک پروسه فراگیر است که فرهنگ و اقتصاد را با هم در برمی‌گیرد؛ باید سیاستتان را هم مدرن کنید و بخش‌هایی از قانون اساسی که غیردموکراتیک است را حذف کنید؛ باید در حوزه فرهنگ هم قرائت دینی را به نفع توسعه اقتصادی اصلاح کنید. طبيعی است که این مسیر در درازمدت، به استحاله انقلاب اسلامی در تمدن رقیب منتهی می‌شود.»
سؤال این است که جهت‌گیری اقتصاد کشور پس از دوره سازندگی، چقدر تغییر کرده و دولت‌های مختلف، چقدر خود را ملزم به تبعیت از دستورالعمل‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی دانسته‌اند و چقدر به اقتصاد اسلامی معتقد بوده‌اند؟! آیا می‌توان مدعی بود که چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم و همزمان مدعی اداره دولت اسلامی شد؟! رویکردهای اقتصادی دولت فعلی چقدر با بینات اقتصاد اسلامی هماهنگ است؟ 
لزوم عدم تبعیت از اقتصاد لیبرال
و برخورد با مفاسد اقتصادی
باید توجه به این واقعیت داشت که انتخاب یک مسیر اقتصادی خاص، طبعاً فرهنگ متناسب با خود را در جامعه بازتولید خواهد کرد و اگر چنان مسیری مبتنی بر بینات اقتصاد اسلامی نباشد، به گسترش فرهنگ اموی در سطح جامعه منجر خواهد شد. 
یک کارشناس اقتصاد اسلامی در همین زمینه می‌گوید: «بنا بر گزارشی که اخیراً منتشر شده است، بانک‌ها به طور متوسط به هر کارمند خود یک میلیارد تومان وام داده‌اند یا بانک آینده، ایران مال را در تهران می‌سازد و گزارش عجیبی که برنامه ثریا درباره این بانک پخش کرده است را بروید ببینید تا بفهمید چه فاجعه‌ای رخ‌داده است. 
خب این ویژه خواری توسط یک گروه خاص است و از مختصات اقتصاد اموی است. نمی‌شود ما فقط حسین، حسین بگوییم و در جامعه یک دهک سه یا چهاردرصدی آن‌قدر بخورند که از پرخوری بترکند و در حاشیه شهرهای تهران و قم و... هم کسانی باشند که در تأمین اولویات زندگی دچار مشکل هستند.»
به گزارش رسانه‌ها، بانک آینده به‌عنوان یکی از ناسالم‌ترین بانک‌های کشور، سال گذشته با اضافه برداشت ۵۷ هزار میلیارد تومانی از بانک مرکزی، عملاً ۲۵ درصد از رشد پایه پولی را به خود اختصاص داده است. به‌عبارت‌دیگر، یک‌چهارم از کل پولی که در سال ۱۴۰۱ چاپ شده، برای سرپا ماندن بانک آینده بوده و کل اقتصاد ایران ۷۵ درصد دیگر را تشکیل داده‌اند! 
این بانک به دلیل تخلفات عمده مدیرانش در ادوار گذشته، روزانه ۱۶۰ میلیارد تومان یعنی ماهانه حدود ۴۸۰۰ میلیارد تومان زیان جدید خلق می‌کند. 
بانک آینده و شرکت‌های زیرمجموعه‌اش سال گذشته ۶۳. هزار میلیارد تومان زیان جدید ایجاد کردند؛ یعنی ۳.۶ برابر زیان گروه خودرو‌سازی ایران‌خودرو و  ۲.۸ برابر زیان گروه سایپا! همچنین بانک آینده طی سال‌های گذشته ۷۵ درصد از کل تسهیلات خود یعنی ۱۲۹ هزار میلیارد تومان را به شرکت‌ها و اشخاص مرتبط با خودش پرداخت کرده است. 
آمار و ارقام مؤید آن است که این بانک با هدف تأمین مالی شرکت‌ها و اشخاص مرتبط با خود تشکیل شده است؛ اما هزینه ناترازی آن به کل اقتصاد ایران و مردم تحمیل می‌شود!
اقتصاد لیبرال، جامعه اموی تولید می‌کند
همه اینها در حالی است که رهبر فرزانه انقلاب پیش‌ازاین به عقب‌ماندگی در حوزه عدالت و لزوم تلاش بیشتر مسئولین برای جبران این نقیصه و برخورد قاطع با مفاسد اقتصادی، بارها تصریح کرده‌اند: «در مورد عدالت ما عقب‌مانده هستیم. در دهه‌ پیشرفت و عدالت واقعاً پیشرفت کردیم، اما در زمینه‌ عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم. باید اذعان کنیم که در دهه‌ پیشرفت و عدالت، نمره‌ مطلوبی در باب عدالت به ‌دست نیاورده‌ایم.» معظم‌له در جایی دیگر می‌فرمایند: «اسلامی که امام خمینی(ره) به آن معتقد است اسلام ضدفساد است، ضد ویژه خواری است و این چیزهایی که مشخص می‌شود در ‌زمینه‌های حضور فساد در بعضی از بخش‌ها، قطعاً اینها نقطه‌ مقابل اسلام است. اسلام، اسلامی است که با فساد مبارزه کند؛ دولت ‌اسلامی آن دولتی است که با فساد مبارزه کند‌. 
مبارزه‌ با فساد خیلی مسئله‌ مهمی است که بایستی کانال‌های فساد و مجاری فساد بسته بشود که این در واقع به معنای اصلاح‌کردن نظام بانکی و اصلاح‌کردن گمرک و امثال اینها است که بایستی راه فساد به‌کلی بسته بشود‌.‌» 
بر این ‌اساس، حفاظت از ذائقه فرهنگی جامعه، در گرو پیمودن راه صحیح در حوزه اقتصاد و مبارزه بی‌امان با مفسدین در هر سطحی خواهد بود. رویکرد اموی در حوزه اقتصاد، جامعه و فرهنگی را تولید می‌کند که دنیا و برخورداری هر چه بیشتر از مواهب آن به هر طریق و وسیله‌ای، تبدیل به اولویت نخست افراد شود. به تعبیر آن فیلسوف غربی، در چنان جامعه‌ای، انسان، گرگ انسان خواهد بود. 
در مقابل، اقتصاد اسلامی، بخشش به دیگران را مبنای اعتلا و رشد شخصیت انسانی می‌داند و بر مبنای همین بینش است که رفتار اقتصادی خاصی مانند آنچه در اربعین می‌بینیم، شکل می‌گیرد.