kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۰۲۰۱
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۵

اخبار ویژه

 

لو رفتن برنامه آمریکا در برجام غربگرایان را به مخمصه انداخت
یک دیپلمات سابق و از حامیان برجام که طرفدار توافق به هر قیمت بوده، در واکنش به انتشار فایل صوتی رابرت مالی (نماینده معزول آمریکا در امور ایران) گفت: نباید قضیه تعلیق رابرت مالی را ساده یا یک توطئه بی‌مبنا فرض کرد و احتمال دست داشتن طرف‌های منطقه‌ای در افشای فایل صوتی مالی وجود دارد.
کوروش احمدی در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا، اظهار داشت: در وُیس منتشره که من شنیده‌ام عمده مطالب توسط یک گوینده به زبان فارسی مطرح می‌شود. لذا مادامی که ویس اصلی را نشنوم و در مورد تاریخ و محل طرح آن و برخی جزئیات دیگر اطلاعی حاصل نکنم نمی‌توانم قضاوتی در مورد آن بکنم. به‌طور کلی باید توجه داشت که اولا سخنان دیپلمات‌های باتجربه و باسابقه متوجه مخاطبان متعدد و متنوع است از جمله مخاطبانی در داخل کشور که باید حواس‌شان به آنها نیز باشد.
وی افزود: آنها به علاوه در هر مقطع زمانی ممکن است دست زدن به مانوری را برای منظوری خاص ضروری بیابند گاهی تندروی کنند، گاهی میانه‌روی کنند. ثانیا همیشه این امکان وجود دارد که در منازعه جناح‌های مختلف در داخل کشورها، اقداماتی برای تخریب جناح مقابل و پیشبرد اهداف خاص سیاسی و جناحی صورت گیرد. ثالثا در این قضیه برجام طرف‌های منطقه‌ای متعددی هم فعال هستند و رابرت مالی دشمنان شناخته‌شده‌ای نیز دارد که ممکن است دست آنها در کار به اصطلاح افشای این فایل‌های صوتی نیز باشد. لذا باید به شدت در این رابطه محتاط بود و در دام آنها نیفتاد.
احمدی در پاسخ به این سؤال که چرا با وجود حذف رابرت مالی به‌طور قطره‌چکانی اطلاعات پرونده منتشر می‌شود و چرا تا این اندازه بزرگ جلوه می‌شود، گفت: واقعیت این است که به‌طور قطره‌چکانی هم اطلاعات در این مورد نداده‌اند. همان حرفی را که اول زدند، یعنی سهل‌انگاری در حفظ اسناد محرمانه دارند می‌زنند توضیح اضافه‌ای نداده‌اند. سخنگویان آمریکایی در پاسخ به این سؤال گفته‌اند که محدودیت‌هایی از نظر حفظ حریم خصوصی افراد دارند که حرفی بی‌معنی است چون دلیلی که برای تعلیق او عنوان کرده‌اند، ربطی به حریم خصوصی ندارد.
احمدی در پاسخ به این سؤال که پشت‌پرده انتشار اخبار مربوط به تعلیق رابرت مالی که هر چندوقت یک‌بار نکته تازه‌ای از آن مطرح می‌شود از نظر شما چیست، گفت: «واقعیت این است که رابرت مالی به جناح چپ طیف سیاسی در آمریکا تعلق دارد. او سوابق متعددی در کار با فلسطینی‌ها و حتی حماس داشته است. از یک خانواده چپگرای عرب- فرانسوی بوده و پدر و مادرش سوابق زیادی در حمایت از انقلاب الجزایر و فلسطین داشته‌اند. تا این اواخر نیز او قویا مورد حمایت جناح چپ حزب دموکرات و کسانی مانند برنی سندرز بود و برای تصدی سمت فرستاده ویژه ایران علنا از سوی این طیف و حتی چپ‌های خارج از سیستم حمایت شد. به همین ترتیب لابی اسرائیل در آمریکا و مقامات اسرائیلی و جریان دست راستی در آمریکا سخت منتقد او بودند. این آن چیزی است که در مورد او در لایه بیرونی سیاست همیشه و از حدود ۲۵ سال پیش مطرح بوده است. آیا جریان‌های راست در آمریکا توانستند حربه‌ای برای زدن او پیدا کنند؟ آیا خطایی جدی مرتکب شده است؟ آیا ارتباطاتی داشته و اطلاعاتی از سوی او به کسانی داده شده که نباید داده می‌شد؟ روشن نیست. البته با توجه به حمایت‌هایی که او در داخل دولت بایدن دارد، نباید قضیه را ساده یا یک توطئه بی‌مبنا فرض کرد».
تلاش این دیپلمات سابق برای ماستمالی کردن ماجرای اظهارات منتشر شده رابرت مالی در حالی است که مالی هنگام تصدی نمایندگی آمریکا در امور ایران تصریح می‌کند: «ایالات متحده به‌دنبال احیای برجام و سپس استفاده از این توافق به‌عنوان نقطه شروع برای اعمال فشار بیشتر بر ایران است». این واقعیت، چیزی است که از همان دولت اوباما و ریل‌گذاری توافق برجام، مدنظر دولت آمریکا بود اما غربگرایان برعکس، وانمود کردند تحریم‌ها یکجا با برجام لغو خواهد شد و دوره ماه عسل با آمریکا آغاز می‌شود.
نکته دوم اینکه برخلاف فضا‌سازی آقای احمدی، رابرت مالی عنصری به‌شدت ضدایرانی است و سال گذشته پس از وقوع اغتشاشات مهندسی‌شده در ایران، مدعی حمایت از آشوبگران و از اولویت خارج شدن مذاکرات با جمهوری اسلامی شد. منتها تفاوت امثال او با جمهوری‌خواهان این است که موازی با مذاکرات، حمایت از تحریم و بی‌ثبات‌‌سازی سیاسی در داخل ایران را هم پیش می‌برند و بنای حذف جدی تحریم‌ها را ندارند؛ چنان‌که دولت اوباما با تحریم‌های ویزا و آیسا و سیسادا بر گستره تحریم‌ها افزود تا اجرای برجام را گروگان باج‌خواهی‌های بیشتر کند. در هر صورت به نظر می‌رسد لو رفتن اظهارات مالی، برای جریان بزک‌کننده برجام گران تمام شده باشد.

ستیزه جویی با حجاب و عفاف هماهنگ با پروژه عفاف‌زدایی دشمن
خاتمی، الزام شرعی و قانونی حجاب را «اجبار حکومتی در پوشاندن لباسی تنگ بر پیکر واقعیّت اجتماعی متکثر» وانمود کرد.
او در متنی که از سوی روزنامه هم میهن منتشر شده، نوشته است: «امر حجاب زنان دست‌کم در این زمان مسئله‌ای‌ست که نحوه برخورد رسمی با آن در تبدیل مسئله به بحران نقش داشته و دارد. موضوع حجاب اجباری و عدم تمکین به آن از سوی بخشی از جامعه یکی از مسائل پیش روی کشور است که به‌ویژه اخیراً نگرانی‌ها و التهاب‌هایی را در پی داشته است. این مسئله و مسائل مشابه آن نمی‌تواند در سطح نگرش‌ها و راهبرد‌ها و راهکار‌هایی که ناکارآمدی خود را نشان داده‌اند، باقی بماند.
سخن بر سر این نیست که حجاب براساس آموزه‌های دینی و سنت امری واجب است و فرد متدین باید آن را رعایت کند، بلکه سخن بر سر آن است که آیا اجباری کردن آن از سوی حکومت اولاً معقول و نتیجه‌‌بخش است؟ ثانیاً با توجه به همه جهات و با توجه به اینکه چه‌بسا در سایه آن بسیاری از ارزش‌ها که از اهمیت بیشتری برخوردار است، لطمه می‌بیند و نیز آسیبی که به منافع جمعی می‌زند به‌خصوص با شیوه‌ها و برخوردهای ناروا، جایز است؟
ما امروز با جامعه‌ای متکثر و متنوع و متفاوت با گذشته روبه‌رو هستیم که باید به درستی آن را بشناسیم و برای چالش‌ها و مسائل و تنگناهای برآمده از این تحول گسترده و غیرقابل انکار واقع‌بینانه و با افق گشاینده در جست‌وجوی راه‌کار باشیم. درست‌ترین و مؤثرترین راه، مدد گرفتن از نخبگان دلسوز و مجموعه‌های علمی و تخصصی جامعه به‌جای اتخاذ رویکرد‌های تنگ‌نظرانه و اتخاذ روش‌های براندازانه و خودبراندازانه و رفتارهای مخرب است.
به این منظور از جمعی از نخبگان و صاحب‌نظران در حوزه‌های علوم اجتماعی، حقوق و محققان حوزوی درخواست کردم که در پی اعتراض‌های پائیز گذشته به رعایت اجباری حجاب که نمودی از بحرانی فراگیرتر در روابط حکومت و جامعه است، به هم‌اندیشی و چاره‌جویی بپردازند. گفت‌وگوهای ما (این جمع) ناظر به مبانی و چارچوب‌های علمی و راهگشا و اصلاح‌گرانه بوده است و بیش از هر چیز از منظر فهم امر واقع اجتماعی و نیل به حل مسئله تنظیم شده است.
باوری که در بخش‌های مختلف آن مورد تاکید قرار گرفته است، واقعیت داشتن کثرت و تنوع علائق و منافع و سلیقه‌ها در جامعه ایران است نه ایستادن در این سو یا آن سوی سیاست‌های هویتی و منازعاتی که این نوع سیاست‌ها بر می‌انگیزد.
باورها و رفتارهای دینی که با صورت‌ها و شکل‌های متنوع در تجربه زیسته متدینان جامعه ایران امروز بروز و ظهور می‌یابد، بخشی از واقعیت انکارناپذیر جامعه ما است؛ آنچه مناقشه‌برانگیز است بهره‌گیری از اجبار حکومتی در پوشاندن لباسی تنگ بر پیکر واقعیّت اجتماعی متکثر است.
اعتراض به اجباری بودن حجاب شرعی، نمودی از امری بنیادی‌تر در رابطه حکومت-دولت و جامعه در ساحت‌های متفاوت زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. اگر دولت در معنای عام آن متولی نفع جمعی و تسهیل‌کننده نیل به کامروایی مشترک همه یا لااقل اکثریت شهروندان تصور نشود یا اگر سیاست‌های دولت در نظر اکثریت جامعه به برخورداری و قدرتمند شدن اقلیتی از جمعیت تصور شود درحالی‌که نسبت گروه‌های کم‌برخوردار و فقیر (نسبی و مطلق) در جامعه، در دوره‌ای نسبتاً طولانی افزایش یافته است، کل قرارداد اجتماعی و سیاست‌های دولت و حکومت به موضوع اعتراض تبدیل می‌شود.».
درباره این نوشته گفتنی است: موضوع الزام حجاب همچنان که الزام قانونی است، الزام شرعی است؛ بنابراین بر خلاف تظاهر خاتمی به مخالفت با اقدام امروز حکومت، او با اصل الزام شرعی حجاب (حکم الهی) مخالفت می‌کند و نعوذبالله حکم الهی را خلاف عقل و مصلحت می‌شمارد. خاتمی همچنین مطلع است که الزام قانونی حجاب نه مربوط به امروز بلکه مطالبه حضرت امام در همان ماه‌های اول پیروزی انقلاب می‌باشد و جالب این که همان زمان، عده‌ای در مخالفت با الزام حجاب، راهپیمایی کردند و طبیعتا عده‌ای به سیاق تربیت قبل از انقلاب کلا فاقد حجاب بودند. اما این تنوع و تکثر تلقی‌ها هرگز بهانه‌ای برای مخالفت برای اجرای احکام اسلامی از سوی خاتمی و هم‌طیفان وی نشد. بلکه متقابلا بر سختگیری در این باره و ارتکاب برخی رفتار‌های تند مورد مخالفت حضرت امام هم اصرار داشتند!
موضوع مهم این است که فارغ از الزامات و احکام لازم‌الاجرای شرعی، هر الزام قانونی دیگر در موضوعات مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی اقتصادی، موافق و مخالفانی دارد و به صرف تفاوت نظرات کسی نمی‌تواند بگوید که فلان مصلحت عمومی به صرف عدم اتفاق نظر که هرگز در هیچ مسئله‌ای پدید نمی‌آید، تبدیل به قانون الزام‌آور نشود. این بهانه و توجیه نه در نظام‌های غربی و نه در نظام‌های دیگر سیاسی پذیرفته نیست.
دیگر این که حجاب، لازمه لاینفک صیانت از حریم عمومی عفاف و امنیت اخلاقی جامعه است و در مقابل، مورد هجمه شدید دشمنان تاریخی اسلام و ایران قرار دارد، دشمنانی که عفاف و حجاب را رکن اقتدار و انسجام جامعه ایران می‌دانند. در چنین مصاف غیرقابل انکاری، عجیب است که یک فرد ملبس به لباس روحانیت، همان سخنی را طوطی‌وار تکرار می‌کند که مطلوب و مطالبه و آماج حمله دشمن است! ادعای «بهره‌گیری از اجبار حکومتی در پوشاندن لباسی تنگ بر پیکر واقعیّت اجتماعی متکثر است»، برخلاف واقعیت موجود و مقارن با اجرای برنامه دشمن برای برهنه‌‌سازی زنان و ربودن گوهر عفاف و حیاست. بدگمانی هنگامی تقویت می‌شود که توجه کنیم خاتمی در فتنه سال 88 و اغتشاشات سال گذشته، همچون مهره‌ای بی‌اختیار، از عناصر شبهه‌پراکن و نقش‌آفرین در آشوب‌افکنی نیابتی دشمن بود.