نکته ورزشی
اصرار بر خودزنی در ورزش به نفع کیست؟!
سرویس ورزشی-
برای چرخش صحیح امور در یک مجموعه و رسیدن یک سیستم به هدف و نتایج مورد نظر، «مدیریت» یک سلاح کارآمدِ لازم و یک اصل بیبدیل است، به این معنا که اگر آن مجموعه یا سیستم از حیث اجزاء و عناصر تشکیلدهنده هیچ کم و کسری نداشته و از هر حیث غنی یا کامل اما از عنصر مدیریت بیبهره یا حتی کم بهره باشد، تمام آن عناصر و اجزاء در جهت رسیدن به نتایج تعیین شده و هدف مورد نظر بیفایده و خنثی خواهند بود، سهل است که به «ضد کارکرد» خود تبدیل شده و برخلاف انتظار عمل میکنند.
این اصلی است که چون استثناءپذیر نیست، پس حتما ورزش را هم به عنوان یک مجموعه و سیستم در برمیگیرد. متاسفانه چنانکه بارها نوشته و هشدار دادهایم یکی از بزرگترین اشکالات و کمبودهای ورزش- که خیلی از اشکالات و معضلات دیگر ریشه در آن دارد- موضوع مدیریت است، مدیریتی که یا موضوع را میشناسد اما به هر دلیل قادر به انجام وظایف خود و پاسخگویی به مطالبات به حق نیست، یا اصلا ورزشی و حتی مدیر نیست و با شگردها و اصول مدیریتی بیگانه است اما به دلیل روابط ناسالم فامیلی یا باندی به ورزش تحمیل شده و پستهای حساس و صندلیهای مهم مدیریتی آن را اشغال کرده و یا اینکه اگر هیچکدام از اینها نباشد- یا همه اینها هم نباشد- از ثبات و تداوم لازم برخوردار نیست و فرصت کافی ندارد و لاجرم قادر به انجام برنامههای مورد نظر و اتخاذ تاکتیکها و روشهای کارآمد منتج به هدف نیست. طبیعی است که چنین مدیر و مدیریتی اصلا به نفع ورزش نیست و در چنین آشفته بازاری فقط فرصتطلبها و منفعت جویان و دلالی افسارگسیخته هستند که از قبل ورزش و به اسم آن، جیب خود را پر پول و منافع نامشروع خود را تامین میکنند. در چنین اوضاعی که ورزش یا بخشهای عمدهای از آن سامان و ثبات بایسته را ندارد، خیلی روشن است که بیش از آنکه در خدمت مردم، نشاط و شور اجتماعی و در مسیر پاسخگویی به مطالبات مردمی باشد، به نفع جریانات زالوصفت و عناصر ضد ورزش اما آویزان عمل کند. بنابراین خیلی بدیهی است که از این ضعف یا بیثباتی مدیریتی، فقط همین جریانات ضد ورزش استقبال کنند و برای تداوم آن دست به هر کار و اقدامی بزنند. اوایل هفته گذشته به دنبال استعفای سرپرست مدیرعاملی تیم استقلال، فرد دیگری برای تصدی این پست تعیین شده است! حالا فرد جدید تا کی و چه زمانی دوام بیاورد، سؤالی است که برای رسیدن به پاسخ آن، باید منتظر آینده نزدیک بود اما بحث ما در این مقاله چیز دیگری است. مصداق کامل و مثال روشن برای بحث بیثباتی و تزلزل مدیریتی که بالاتر آوردیم، دو تیم بزرگ و پرطرفدار کشورمان هستند که از این آفت خودخواسته ضربات زیادی بر پیکر آنها، احساسات و عواطف هواداران و بالاخره کلیت فوتبال ایران وارد شده است. همه کم و بیش به این امر واقفند و نیازی به توضیح واضحات نیست، اما سؤال مهم این است که بالاخره تا کی قرار است این خودزنی ادامه پیدا کند و کسانی که درباره این دو تیم مسئولیت دارند و متولی رسمی و قانونی آنها هستند به این روش سراسر غلط مدیریت- که بر تزلزل و بیثباتی استوار است- اصرار بورزند؟! همانطور که بالاتر اشاره کردیم این وضع و تداوم آن به جز ضرر چیز دیگری عاید ورزش ما نمیکند. حالا سؤال این است که از این ضرر، چه کسی یا کسانی سود میکنند و آنقدر هم صاحب نفوذ هستند که سالهاست پا را در یک کفش کرده و مانع از هرگونه تغییر منجر به اصلاح درباره وضعیت متزلزل و ناخوشایند این دو تیم میشوند؟! امروز اگر میشنویم و همه میدانیم که استقلال از حضور در رقابتهای باشگاهی آسیا حذف و در واقع کنار گذاشته شده، این را هم میدانیم که اشکال و دلیل این اتفاق دردناک را باید در «درون» جستوجو کرد و سرآمد همه، وضعیت بلاتکلیف و متزلزل مدیریتی این دو تیم. سازمان خصوصیسازی علت را در هزینههای گزاف و بیجایی میداند که در این تیم صورت گرفته است. سؤال میکنیم که آیا این هزینههای بیحساب و بیجا را به جز مدیران وقت این تیم انجام دادهاند؟ اگر اینطور است (که حتما همینطور است) چرا با این مدیرانی که چنین ضربهای را به پیکر این تیم پرطرفدار وارد و با حیثیت فوتبال ایران در مجامع بینالمللی بازی کردهاند، برخورد نمیشود و حساب پس نمیدهند و مجازات نمیشوند؟
آیا ورزش و مردم و کشور ما به این جماعت خطاکار و خلافکار بدهی دارد که خیلی وقتها به جای اینکه جانب مردم و کشور و ورزش گرفته شود، راههای فرار و ماستمالی را برای این نامدیران خطاکار هموار میکنند؟! این البته اتفاقی است که اصلا هم بعید نیست در آینده یقه پرسپولیس یا دیگر تیمها را بگیرد. بالاخره و سخن آخر اینکه، آیا در ورزش ما و در میان مسئولان آن، کسی پیدا نمیشود که خود را
«عقل کل» و عاشق افکار خود و همپالگیهایش نداند و به این هشدارها و بیدارباشها گوش کند و مانع از تداوم روشهای غلط و خودزنی در ورزش توسط مدیریت آن شود؟!