kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۰۷۶
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۸:۵۴

دیداری شگفت‌انگیز در مسجدالحرام (حکایت اهل راز)

 
 
خانم اقبال حسینی که با بعثۀ رهبر معظم انقلاب در حج همکاری دارد، می‌گوید: 
عصر مورخه 22/9/1386 از بالای پشت‌بام مسجدالحرام به کعبه خیره شده بودم که ناگهان دستی با مهربانی بر‌شانه‌ام زد. به سمت او برگشتم. خانمی بود که از من پرسید: ایرانی هستی؟
گفتم بله.
گفت: دوستی ایرانی دارم که چهار سال پیش در روضهًْ‌النبی با او آشنا شدم و مدتی از طریق نامه و تلفن با او ارتباط داشتم. او اهل قم است.
گفتم: من هم قمی هستم. اسمش چیست؟
گفت: خانم اقبال حسینی.
به او گفتم: این اسم من است. چگونه مرا می‌شناسی؟
با بهت و حیرت گفت: من زبیده بوشایش اهل الجزایر هستم. از لحظه‌ای که برای آمدن به حج، سوار هواپیما شدم، از خدا خواستم که با تو ملاقات کنم و گفتم: خدایا! آیا می‌شود بار دیگر او را کنار کعبه ببینم؟! 
ناگهان، او را به یاد آوردم و همدیگر را در آغوش گرفتیم و ‌اشک شوق در چشمانمان حلقه زد. حُجّاجی که در اطراف ما بودند و صحنه را مشاهده کردند می‌گفتند: این معجزه است که در بین این همه جمعیت، شما توانستید همدیگر را پیدا کنید. 
حدود سه ساعت با همدیگر صحبت کردیم. او از مشکلات خانوادگی‌ا‌ش گفت و از من درخواست کرد به او کمک کنم. هیچ کدام از ما باور نمی‌کردیم که با هم صحبت کرده باشیم، هر دو خیال می‌کردیم در رؤیا و خواب به سر می‌بریم. در پایان با خداحافظی گرمی از یکدیگر جدا شدیم.
* کتاب: خاطره‌های آموزنده، نوشته آیت‌الله محمدی ‌ری‌شهری انتشارات دار‌الحديث قم