رهــایمان کنیــد
محمدحسین تیرآور
یک- سال 96 در اینستاگرام کمپینی مجازی راه افتاد با این تیتر: «هنر توقیف شدنی نیست» و بالای این تیتر با اسم بازیگران و هنرمندان جملهای مینوشتند که «من فلانی میخواهم هیچ فیلمی توقیف نباشد». واژه «هیچ» باعث بازخوردهای منفی زیادی از طرف مخاطبین هنرمندان شده بود. پرویز پرستویی یکی از اولین نفرات شروعکننده کمپین، بهدلیل فعالیت زیاد در فضای مجازی شاید بیشترین بازخورد منفی در پایین پست منتشر شده از کمپین را داشت. تعجب اکثریت از واژه «هیچ» بود، که آیا مگر میشود به هر اثر ساخته شده اطلاق هنر را کرد؟!!! و آیا هر فیلمی با هر مضمونی باید نمایش داده شود؟؟!!
دو- این روزها صداوسیما مورد هجمه رسانهای و مجازی قرار گرفته است. دلیل اعتراض، مخالفت سینماگران برای افتادن سکان نظارت و تایید آثار نمایش خانگی به دست «ساترا» (صداوسیما) است.
سه- چالش امروز مدیران صداوسیما، سینماگران و بازیگرانی است که بهعنوان منتقد در مقابل خود دارد. تصور کنید قرار است با کسانی که معتقد هستند «هیچ فیلمی توقیفشدنی نیست» و هر اثر ساخته شده اسمش «هنر» است، در مورد اولویتبندی موضوعی، تنظیم قواعد و اصول محتوای درست و غلط صحبت کنید! چه برای گفتن خواهید داشت؟ وقتی فرد مقابل معتقد است که هرگونه تنظیمگری خطاست! و هنرمند محق و آزاد است هرآنچه را خود میپسندد نمایش دهد و هرگونه قاعده، داس برنده خلاقیت ساقه پاک هنر است.
باید گفت: رحمت بر کسی که به وجود قاعده اعتقاد و به مفاد ایراد میگیرد، لااقل باب گفتوگو چهار قفل نیست؛ جالب آنکه کمپین مذکور در سال 96 در مقابل نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد بوده و نه صداوسیما! یعنی که هنرمند ما اگر دستش برسد صداوسیما و وزارت ارشاد برایش تفاوتی ندارد، او خود را محق برای هر نمایشی میداند و هیچ قاعدهای را برنمیتابد. مدیر خوب هم حتماً آن ساکت کمحرفی است که پول نقد و بموقع میدهد، بدون هیچ توقع و سفارشی، چرا که خود سینماگر خوب میداند پرستوی خیالش را کجا به پرواز درآورد و دست کوچک و بزرگ را بگیرد و به کدام جمع و محفلی در فیلمش ببرد؛ مدیر یک عابر بانک کمحرف و مهربان است؛ ببینید مصاحبه «محسن تنابنده» را در میانه پخش پایتخت 5 به سفارش سازمان رسانهای اوج که با تاکید میگوید: «سازمان اوج هیچ دخالتی در محتوای کار نداشت و صرفاً هزینه فیلم را پرداخت کرده بود (نقل به مضمون)» فارغ از راست یا دروغ این گفته، آقای بازیگر پول گرفتن را حق، و دخالت محتوایی یا سفارش سازمان سرمایهگذار را زشت میداند!
چهار- اگر این چند ماه اخیر، حساب یکی دو تا از پلتفرمهای معروف شبکه خانگی را تهیه میکردید، میتوانستید با حاتم سریال «رهایم کن» همراه شوید، برادر بامعرفت و قرص و محکمی که پای درد همه اعضای خانواده است و دست خیرش به کارگر و... میرسد، آدم لوتیمنشی که نمیتوانید دوستش نداشته باشید، در این هممسیری کنار کار خیر و دفع بلا از خواهر و خانواده، هر از چندگاهی یا به ضیافت خوشحالی آمدن برادر یا رفع کلافگی خطای خواهر، پای میز مشروبش مینشینید، مانند سیاوش باغیرت و عاشق پیشه سریال «جیران» که بعد از ناکامی از وصال یا بهانههای دیگر، در حیاط کافه قجری، برای آرامش خاطر، سفارش مشروب میدهد، آنقدر صحنه خوردن و ریختن پیاله و میز مزه و مشروب میبینید تا چشمتان سیر شود از همه پیاله و پیمانههایی که در همه این سالها صداوسیما نشانتان نداده است، مثل رقص مردانی که اسمش را میگذارند «پرفورمنس» و چشممان از دیدنش در رسانه ملی محروم بوده.
حکمت را از زبان قمارباز کهنهکار «رهایم کن» بشنوید و اگر از کثرت فحش و شوخی جنسی کلافه شدید، بگذارید بر حساب استدلال همیشگی سینماگرهای ایرانی که «سینما آینه جامعه است» و «اینها که چیز جدیدی نیستند، همانی است که در کوچه و خیابان هم وجود دارد»، مثل مصاحبه کارگردان فیلم «هزارپا» که استدلالش برای کثرت شوخیهای جنسی فیلمش این بود: «هزارپا روایت کف خیابان است.»
اگر هنوز چند روزی از مدت استفاده از اکانتتان مانده است میتوانید «قهوه ترک» ببینید تا مثل بسیاری از پدرهای غیرقابل اتکا و نامهربان سینمای ایران، کامتان تلخِ دیدن دختر فراری از پدر و وطن شود...