kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۷۹۹
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۲

قطار اروپا در مسیر تجزیه‌طلبی ایستگاه بعد...کاتالونیا


 سید محمد امین آبادی

 اشاره:
 خطر در کمین اسپانیا قرار دارد. نظر سنجی‌ها نشان می‌دهد که 70 درصد مردم منطقه کاتالونیا به دنبال جدایی از این کشور هستند. دولت محلی کاتالونیا مصمم به برگزاری همه‌پرسی در 18 آبان ماه است ولی دولت و پارلمان اسپانیا به شدت با برگزاری این همه‌پرسی مخالفت کرده‌اند. حتی کار به لیگ فوتبال اسپانیا نیز کشیده شده است و دولت تهدید کرده که در صورت استقلال کاتالونیا تیم «بارسا» از لالیگا اخراج خواهدشد و باید با تیم‌های محلی این منطقه لیگ تشکیل دهد. شاید این‌بار دولت اسپانیا مثل دولت انگلیس چندان خوش شانس نباشد و بخشی از سرزمین خود را از دست بدهد. باید منتظر بود و دید که در 18 آبان ماه اراده کدام سوی این کشمکش بر دیگری پیروز خواهد شد ؛ کاتالان‌ها موفق خواهند شد همه‌پرسی استقلال برگزار کنند یا تحت فشار دولت مرکزی اسپانیا عقب نشینی خواهند کرد؟
 
 همه پرسی 18 سپتامبر(27 شهریور)  استقلال اسکاتلند از انگلیس اگر چه با ناکامی استقلال‌طلبان روبه‌رو شد ولی در سایر نقاط اروپا آتشفشان‌های نیمه فعال جدایی‌طلبی و  استقلال‌خواهی را دوباره فعال کرد تا خاکستر گدازه‌های آن باردیگر  بر پیکر اروپای واحد بنشیند. شاید از این رو بود که خوزه‌مانوئل باروسو رئیس کمیسیون اروپا اعلام کرد که رای منفی به استقلال اسکاتلند اقدامی مثبت در جهت اروپایی قوی‌تر است. نخست وزیر اسپانیا  نیز  از ادامه یکپارچگی اسکاتلند با بریتانیا استقبال کرد و گفت که کشورش از این موضوع خوشحال است.البته خوشحالی بارسو زیاد دوام نیاورد و جنبش  استقلال‌خواهی منطقه کاتالونیای اسپانیا بلافاصله پس از همه‌پرسی استقلال اسکاتلند اعلام کرد قصد دارد جدایی این منطقه را در 18 آبان ماه به همه‌پرسی بگذارد.
 چرا جدایی‌طلبی؟
اتحادیه اروپا در شرایط کنونی شدید‌ترین بحران را از زمان وحدت پولی در سال ۱۹۹۹تجربه می‌کند، از سال ۲۰۰۸بحران مالی از یونان شروع شد و به تدریج به اسپانیا،پرتغال و ایتالیا نیز سرایت کرد هم‌اکنون بحران سرتاسر اروپا را در نوردیده و آمارهای مراکز پولی و مالی معتبر جهانی نشان می‌دهد که چشم انداز روشنی از  خوش‌بینی نسبت به برون رفت از بحران دیده نمی‌شود؛ اجرای برنامه‌های سخت گیرانه ریاضتی توسط کشورهای بحران‌زده  نیز غیر از دامن زدن به شورش‌های اجتماعی، نارضایتی‌های گسترده و  افزایش تورم و بیکاری در سطح کشورهای اتحادیه نتیجه دیگری نداشته است .
در تحلیل رسانه‌ها و کارشناسان اقتصادی اروپا که گزارش‌های مراکز معتبر آماری نیز آن را تائید می‌کند درجه‌ای از خوش‌بینی در خصوص رفع بحران اقتصادی در این مجموعه دیده نمی‌شود. سیاستمداران اروپایی نیز با ارائه بودجه‌های سخت گیرانه  خود را برای ورود به فاز تازه بحران اقتصادی آماده می‌کنند. در چنین شرایطی سخن گفتن از بهبود وضعیت اقتصادی اروپا عملا ممکن نیست. اگرچه کشورهای یونان و اسپانیا در بدترین وضعیت اقتصادی ممکن قرار دارند،اما دیگر کشورهای عضو منطقه یورو نیز از بحران اقتصادی به شدت متضرر شده اند.
در شروع روند همگرایی در قاره اروپا کشورهای عضو به عنوان واحد‌هایی مجزا که در زیر یک مجموعه جمع شده‌اند برنامه‌های ملی خود را عملی می‌کردند، اما زمانی که یورو در سال ۱۹۹۹ میلادی فراگیر و به عنوان پول واحد پذیرفته شد، همه کشورها موظف شدند جدا از ضوابط بانک‌های ملی خود، ضوابطی را که بانک مرکزی اروپا مطرح می‌کند، اعمال کنند. یکی از این شاخص‌ها این بود که بدهی هیچ یک از کشورهای عضو اتحادیه نباید در هر سال بیش از ۳ درصد تولید ناخالص داخلی باشد و استقراض آنان هم به گونه‌ای باشد که کمتر از ۳ درصد تولید ناخالص ملی باشد. با گذشت زمان، کشور‌های فقیرتر این اصل را نادیده گرفتند و شروع به استقراض از بانک‌های کشورهای غنی مثل آلمان و فرانسه کردند و با انباشت این قرض‌ها با مشکلاتی مبنی بر ناتوانی در بازپرداخت بدهی‌های قبلی مواجه شدند و در نتیجه از استانداردهای بانک مرکزی اروپا عدول کردند.
 این کشورها لازم بود برای حفظ موقعیت خود در حوزه یورو، استانداردها را مراعات کنند، لزوم پایبندی به این امر افزایش مالیات‌ها و کاهش هزینه‌های خدمات اجتماعی و عمومی مانند بیمه و آموزش رایگان بود تا بازپرداخت اوراق قرضه را آسان کنند. این امر از یک سو باعث شد تا دولت‌ها زیر فشار جنبش‌های اجتماعی و نارضایتی عمومی قرار گیرند و از سوی دیگر نیز میزان بدهی برخی دولت‌ها مثل یونان بیشتر از میزان پاسخگویی آنان بود. هم‌اکنون بحران از یونان به ایتالیا، اسپانیا، پرتغال و کشورهای مرکز اروپا نیز کشیده شده است. چنان که آمارها نشان می‌دهد هیچ چشم انداز روشنی از بهبود شرایط دیده نمی‌شود. کم کم زمزمه‌های سقوط یورو در مرحله اول و سقوط اتحادیه در مرحله بعدی بیش از پیش شنیده می‌شود. شورش‌های اجتماعی بیش از پیش سرتاسر اتحادیه را فراگرفته و دولت‌ها یکی پس از دیگری سقوط می‌کنند.
کشورهایی که شدیدترین تاثیرات را از این بحران پذیرا شدند یونان،پرتغال،ایرلند،اسپانیا و ایتالیا بودند و همگی این کشورها با بدهی‌های گسترده و ناتوانی در حفظ ارزش پول ملی خود مواجه شدند. مذاکرات و گفت‌وگوهایی که درباره راه‌های برون رفت از بحران بین کشورهای عضو اتحادیه انجام شده و می‌شود بر شیوه‌های رسیدن به یک وضعیت با ثبات اقتصادی در اقتصادهای پیرامونی اروپا از طریق ایجاد اصلاحات، متمرکز شده است برنامه‌های ریاضتی که کشورهای بحران‌زده  اروپا در پیش گرفته‌اند تاکنون موفق نبوده و بیشتر رکود را تشدید کرده است.
 اما تداوم بحران اقتصادی در حوزه یورو گرایشات گریز از مرکز را تشدید کرده استنتاج ژئو پلتیک بحران اقتصادی اروپا برای قاره سبز قابل توجه است اگر چه تاریخ نعل به نعل تکرار نمی‌شود و سیر حوادث نشان‌دهنده تکرار دوران وحشتناک رکود دهه ۳۰ میلادی نیست ولی دموکراسی‌های شکننده و ضعیف اروپا ممکن است تحت فشار بحران اقتصادی به سمت و سوی افراط گرایی و ملی گرایی مخرب کشیده شوند.  برنامه‌های سخت گیرانه ریاضتی در کشورهایی مثل اسپانیا، ایتالیا، فرانسه و یونان بیشترین فشارها را بر طبقات متوسط و ضعیف و حاشیه نشین‌ها وارد کرده است و این سؤال را برای بسیاری از قومیت‌ها و اقلیت‌ها در درون کشورهای اروپایی مطرح کرده است که آیا ماندن در زیر پرچم دولت- ملت مفید و منطقی است؟ یا باید خود دولت جدیدی تشکیل دهند و دیگر مالیات‌های بیخودی برای خروج دولت مرکزی از بحران نپردازند؟
جدای از بحران اقتصادی گسترش سریع فرایند جهانی شدن نیز گرایش‌های واگرایانه را در مناطق مختلف جهان و به خصوص در اروپا تقویت کرده است و اقلیت‌ها در جوامع اروپایی به دنبال هویت مستقل و تعریف «خود»  در مقابل «دیگری» هستند. اروپا در چالشی عمیق قرار دارد از یک سو باید به چالش اقتصادی غلبه کند تا اتحادیه از هم نپاشد از سوی دیگر باید از زیر سایه آمریکا خارج شود و بازیگری مستقل در تحولات جهانی شود از سوی دیگر باید با بازیگران جدید الورود جهانی مثل چین، هند و  برزیل برای تقسیم حوزه نفوذ بجنگد و در نهایت نیز جنبش‌های استقلال‌طلبی چالش مهم و جدی دیگری است که تبعات سنگین‌تری را برای ایده اروپا واحد و چشم انداز ایالات متحده اروپا دارد. اما در حالی که خطر استقلال اسکاتلند از بیخ گوش انگلیس و اتحادیه اروپا به تازگی گذشته کاتالان‌های اسپانیا خود را آماده می‌کنند تا همه‌پرسی استقلال برگزار کنند.
کاتالان‌ها به دنبال استقلال
همه پرسی استقلال اسکاتلند از انگلیس اولین منطقه‌ای را که در اروپا به جنب و جوش آورد منطقه کاتالونیا بود که در آن گرایش‌های استقلال‌طلبی از سایر مناطق اروپا شدیدتر است.
رئیس منطقه کاتالونیا طی سخنانی اعلام کرد: ما شکست همه‌پرسی جدایی اسکاتلند از انگلیس را برای خود مثبت ارزیابی می‌کنیم.
کاتالونیا بخشی خودمختار در شمال شرقی کشور اسپانیا است و تقریباً با ناحیه تاریخی کاتالونیا منطبق استکاتالونیا به لحاظ مالی و بانکی و امور بندری مهم‌ترين بخش‌ خودمختار اسپانیابه شمار می‌رود و نزديک به ۲۰ درصد توليد ناخالص ملی اسپانيا در کاتالونیا انجام می‌شود. یکی از خواسته‌های دولت کاتالونیا در سال‌های اخیر پرداخت سهم کمتری از مالیات‌هایی که از مردم این ایالت اخذ می‌شود به دولت مرکزی و تعیین سقف مالیات‌ها توسط دولت محلی بوده است. آنها معتقدند تعهدات مالی این ایالت به دولت مرکزی باعث شده تا کاتالونیا به رغم توان اقتصادی بالایش به مقروض‌ترین ایالت اسپانیا بدل شده و نزدیک به ۴۲ میلیارد یورو بدهی داشته باشد.که خود این مسئله به یکی از انگیزه‌های اصلی استقلال‌طلبی مردم این منطقه تبدیل شده است استقلال‌طلبان کاتالونیا می‌گویند چرا ما باید هزینه خروج اسپانیا از رکود و بحران اقتصادی را بپردازیم. دولت محلي كاتالونيا خواستار اصلاح قانون مالياتها در كشور به منظور استقلال مالياتي خود و در اختيار گرفتن درآمدهاي اين ايالت به جاي پرداخت آن به دولت مركزي است.
استقلال طلبان  کاتالونیا معتقدند جدایی این ایالت از دولت مرکزی به سود آنان خواهد بود چرا که ۲۷درصد صادرات اسپانیا از این منطقه است و ۲۵درصد توریست‌های اسپانیا نیز مقصدشان کاتالونیا است. همچنین سهمی که کاتالونیا از دولت مرکزی می‌گیرد ۱۵ میلیارد یورو کمتر از سهمی است که کاتالونیا به خزانه مرکزی می‌پردازد. دولت كاتالونيا مي‌گويد تقسيم درآمدهاي مالياتي به ضرر اين ايالت است زيرا اين وضعيت موجب شده است اكنون از كسري مالياتي به ارزش ۱۶ ميليارد يورو در سال رنج ببرد.
جنبش ناسیونالیسم کاتالونیا خواستار به رسمیت شناخته شدن شخصیت سیاسی کاتالونیا با منطقه کاتالونی زبان است. این جنبش در اواسط قرن نوزدهم متولد شد. و به همراه جنبش ناسیونالیسم باسک، از مردمی‌ترین جنبشهای مقاومت در برابر گرایشات مرکز گرایی و همگون‌سازی دولت اسپانیا بود. ناسیونالیسم کاتالونیا بر مبنای قومیت استوار نیست، بلکه براساس زبان، فرهنگ، تاریخ و سرزمین استوار است و از نظر سنتی عمیقاً از مذهب کاتولیک تاثیر پذیرفته است. «والنتی آلمیرال» بنیان گذار ناسیونالیسم کاتالونیایی از سال 1879 تا 1887 بر عرصه کاتالان تسلط داشت و به این جنبش ماهیتی سیاسی بخشید. نظام شبه فدرال اسپانیا در سال 1978، امتیازی بود که در ازای مشارکت ناسیونالیستهای کاتالونیا و باسک، در گذار به دموکراسی به آنها داده شد. کاتالونیا در سال 1979، به جایگاه تازه‌ای دست یافت. «خوردی پوخول»، بنیان گذار و رهبر حزب ناسیونالیست معتدل «همگرایی دموکراتیک کاتالونیا»در تمام انتخابات مستقلی که پس از سال 1980، بر‌گزار شد به پیروزی دست یافت. این حزب خواستار این بود که اسپانیا، کاتالونیا را به عنوان یک ملت برسمیت بشناسد و آرزوی حکومتی چند ملیتی را در سر می‌پروراند. یکی دیگر از پیشنهادات این حزب، این بود که اتحادیه اروپا باید تنوع فرهنگی خود را محترم بشمارد و با پرهیز از اشتباهات تاریخی ملت سازی، پایه‌های خود را بر اساس این تنوع فرهنگی بسازد. طبق آخرین همه‌پرسی در ژوِییه ۲۰۰۶ کاتالونیا به بخشی خودمختارتبدیل شد و از نظر درآمدهای مالیاتی و کنترل بر مرزها و فرودگاه‌ها و قوانین مهاجرتی مستقل‌تر از قبل شد.
در نهایت نیز ایالت کاتالونیا طی رفراندوم سال 2008 با رای 75٪ مردم به خود مختاری بیشتری دست یافت و نام این منطقه به نام کشور کاتالونیا در سازمان ملل ثبت گردید و در  اکثر سازمانهای بین‌المللی دارای نماینده مستقل شد. پس از این رفراندوم رئیس جمهور کاتالونیا «پاسکال ماراگال» گفت: مردم کاتالونیا برگ جدیدی در تاریخ اروپا و جهان نوشتند.
از سال 2008 تا کنون روزبه‌روز جنبش استقلال‌خواهی در کاتالونیا گسترده‌تر شده و  ابعاد وسیع‌تری پیدا کرده است شاید بتوان اوج نمایش این استقلال‌طلبی را در تظاهرات روز ملی کاتالونیا در سال 2013 مشاهده کرد.جدایی‌طالبان منطقه کاتالونیای اسپانیا در این روز با تشکیل یک زنجیره انسانی 400کیلومتری در طول ساحل دریای مدیترانه خواهان استقلال از اسپانیا شدند. اين زنجيره انساني كه در آن كاتالان‌ها با پوشيدن لباس زرد و نارنجي به شكل پرچم ايالتي خود، دست در دست يكديگر گذاشته بودند، از مناطق مختلف شهر بارسلونا مركز ايالت كاتالونيا از جمله ورزشگاه نوكمپ نيز گذشت. هدف اصلي اين برنامه فشار بر «آرتور ماس» رئيس دولت محلي ايالت كاتالونيا براي تحقق وعده خود مبني بر انجام همه پرسي در باره استقلال كاتالونيا در سال  جاری میلادی بود که سرانجام با شدت گرفتن در خواست‌ها وی به این کار تن داد.
18 آبان ماه روز برگزاری همه پرسی
در حالی که نظر سنجی‌های اخیر نشان می‌دهد که 71 درصد مردم منطقه کاتالونیا خواهان استقلال هستند نمایندگان پارلمان این منطقه، روز ۱۸ سپتامبر(27 شهریور) همزمان با برگزاری همه‌پرسی استقلال در اسکاتلند در پی بحثی ۷ ساعته موافقت خود را با برگزاری همه‌پرسی استقلال اعلام کردند. سپس«آرتور ماس»، رئیس‌جمهور کاتالونیا، روز شنبه (۲۷ سپتامبر/۵ مهر) حکم اجرای همه‌پرسی جدایی از اسپانیا را در کاخ دولتی شهر بارسلون، مرکز کاتالونیا امضا کرد.که براساس آن رفراندوم استقلال این منطقه از پادشاهی اسپانیا 9 نوامبر (18 آبان) برگزار خواهد شد.
اما دادگاه قانون اساسی  اسپانیا تنها چند ساعت پس از دریافت شکایت دولت مرکزی این فرمان را به تعلیق درآورد. ماریانو راخوی، نخست‌وزیر اسپانیا در این خصوص ابراز داشت: این‌گونه تلاش‌ها خوب نیستند؛ هم برای این منطقه، هم برای این کشور و هم برای اروپا. آنها با اینکار به اشتغال و دوران بازنشستگی و حتی به اتحادیه اروپا لطمه وارد می‌کنند و هیچ چیز نمی‌تواند مانع حاکمیت اسپانیا بر منطقه کاتالونیا شود
نمایندگان پارلمان اسپانیا نیز به اتفاق آرا درخواست منطقه کاتالونیا در شمال این کشور را برای برگزاری همه‌پرسی استقلال رد کردند. نمایندگان پارلمان اسپانیا بعد از مناظره‌ای هفت ‌ساعته با 299 رای مخالف در برابر 47 رای موافق و یک رای ممتنع این تقاضا را رد کردند. حتی رئیس کمیته برگزاری لالیگا   نیز اعلام کرد  اگر موضوع استقلال کاتالونیا از کشور اسپانیا مطرح شود، بارسلونا و اسپانیول از چرخه لالیگا کنار زده خواهند شد
اما مخالفت دولت، مجلس و دادگاه قانون اساسی اسپانیا با همه‌پرسی استقلال کاتالونیا تمام ماجرا نبود و مردم این منطقه با برگزاری تظاهرات اعلام کردند که همچنان بر خواسته خود برای استقلال مصر هستند. دولت محلی کاتالونیا نیز با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد «آرتور ماس» رئیس منطقه کاتالونیای اسپانیا کمیته‌ای هفت نفره به منظور نظارت بر همه‌پرسی استقلال از اسپانیا تشکیل داده است و اصرار دارد که همه‌پرسی را در 18 آبان برگزار کند.
نخست وزیر اسپانیا  در واکنش به پافشاری مقامات کاتالونیا بر برگزاری همه‌پرسی استقلال این منطقه در روز نهم نوامبر (هجدهم آبان) اظهار داشت: می‌خواهم در کنار هم باقی بمانیم. راخوی خواستار گفت‌وگو با استقلال‌طلبان در این زمینه شد. هنوز سه هفته‌ای تا 18 آبان زمان هست و در آن روز معلوم خواهد شد که زور کدام طرف بیشتر است مادرید یا بارسلون اما آنچه که مشخص است جنبش استقلال‌طلبی از ریشه‌های قوی‌تری در منطقه کاتالونیا برخوردار است و در صورت برگزاری این همه‌پرسی بعید نیست که شاهد رویش کشور جدیدی به نام کاتالونیا در نقشه جهان باشیم.
اما جدای از اسپانیا جنبش‌های  استقلال‌خواهی در سایر کشورهای اروپا نیزفعال هستند.در شمال ایتالیا در منطقه پادنیا جدایی‌طلبان تصمیم گرفته‌اند جنبش استقلال‌طلبی خود را گسترش دهند جدایی‌طلبان اعلام کرده‌اند از شکست همه‌پرسی طرفداران جدایی اسکاتلند از انگلیس، جرات و شهامت خود را از دست نداده‌اند. تنها منطقه «پادانیا»ی ایتالیا نیست که بدنبال جدایی از رم است بلکه جزیره «ساردنی» در غرب ایتالیا و نیز «تیرول جنوبی» نیز در مسیری مشابه حرکت می‌کنند.
در بلژیک نیز حزب سیاسی و محافظه کار «اتحاد نئو فلامیش» در خواست خود را برای استقلال ناحیه «فلاندر» در شمال بلژیک اعلام کرده است. با این حساب به نظر می‌رسد همه‌پرسی اسکاتلند باید نشانه‌ای از بیداری اروپا برای بروکسل تلقی شود. فعالیت ناسیونالیست‌های جزیره کرس برای جدایی از فرانسه، شکاف بین فلاندر شمالی (که ساکنان آن به زبان هلندی صحبت می‌کنند و خواستار الحاق به هلند هستند) و والونیای جنوبی (که به زبان فرانسه صحبت می‌کنند) در بلژیک، جزایر فاروئه در دانمارک که سرزمینی نیمه خودمختار است و سالانه مبلغی معادل 170 میلیون دلار کمک مالی از سوی دولت دانمارک دریافت می‌کند، جبهه آزادی ژورا (FLJ) در سوئیس که از 30 سال پیش خواستار استقلال» از کنفدراسیون سوئیس است، خودمختاری استان ویودیندر صربستان و تمایل مجارهای ساکن ترانسیلوانیای رومانی برای خودمختاری از دیگر کانون‌های کانونهای جدایی‌طلبی در اتحادیه اروپا هستند.