kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۷۹۲۸
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۴۰۲ - ۲۱:۰۳
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

اصرار جریان غربگرا برحضور «حامی اغتشاشات» در رأس یکی از حساس‌ترین مراکز اقتصادی کشور!

 
 
 
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «فشارها بر رئيس اتاق ايران بالا گرفت» نوشت: «ظاهرا فشار‌هاي رسانه‌هاي حامي دولت بر رئيس اتاق ايران پايان ندارد. حوالي ظهر روز گذشته خبرگزاري رسمي دولت و رسانه حامي آن يعني ايسنا، از «كنار رفتن سلاح‌ورزي» خبر دادند. خبري كه كمتر از 40 دقيقه بعد از انتشار آن از سوي نزديكان سلاح‌ورزي و خود او تكذيب شد... برخي تحليلگران درخصوص فشارها بر اتاق بازرگاني مي‌گويند: مخالفان راه به جايي نخواهند برد، زيرا اگر روساي قواي سه‌گانه با ورود سلاح‌ورزي مخالف بودند، اجازه برگزاري اين انتخابات را نمي‌دادند. برخي هم مي‌گويند اين فشارها صرفا در راستاي دريافت امتيازهاي بيشتر از بخش خصوصي است. در اين بين دسته ديگري هستند كه مي‌گويند اين فشارها مي‌تواند كارساز باشد و هيئت رئيسه به اين نتيجه برسد كه بايد سلاح‌ورزي را كنار بگذارند يا خودش همچون محسن جلال‌پور از ادامه راه انصراف دهد.»
گفتنی است فارغ از مواضع جریان غربگرا یا همان مدعیان اصلاحات که در جریان اغتشاشات پاییز سال گذشته که جنگ ترکیبی تمام عیار از سوی دشمنان علیه ملت ایران بود نقش پادوهای رسانه‌ای آن را برعهده داشتند، اتاق بازرگانی ایران به‌صورت روشن یکی از مراکز حساس اقتصادی کشور محسوب شده و دسترسی ویژه به بسیاری از اطلاعات طبقه‌بندی‌شده دارد که به‌صورت طبیعی نباید در اختیار ‌اشخاص بدون صلاحیت قرار بگیرد. این بخش که به ‌اختصار «اتاق ایران» نیز نامیده می‌شود، بر اساس تعریف و مأموریت قانونی خود، مغز تصمیم ‌سازی و اثربخشی در بخش خصوصی اقتصاد کشور بوده و در کنار بخش دولتی و تعاونی مسیر راهبردی اقتصادی ایران را تعیین می‌کند.
درحالی‌که بخش خصوص ایران گرفتار مشکلات ریزودرشت قانونی و آیین‌نامه‌ای است انتخاب فردی چون حسین سلاح‌ورزی در یک انتخابات چنددقیقه‌ای به‌عنوان رئیس‌اتاق ایران نشان داد که پارلمان بخش خصوصی نه‌تنها نمی‌تواند در آینده کلاف سردرگم همگامی با تحرکات کلان دولت در داخل و منطقه را هضم کند، بلکه ممکن است با ایجاد حاشیه‌های گاه‌وبیگاه سیاسی ساختمان اتاق ایران را به کلوب سیاسی با اهدافی خاص بدل نماید.
این حاشیه‌‌سازی‌ها باعث خواهد شد تا فعالان بخش خصوصی به‌زودی از تحول اقتصادی ناامید شده و فلسفه وجودی «اتاق ایران» با اما‌ و اگرهایی رو‌به‌رو گردد. این فرد که در طی اغتشاشات پاییزی در سال ۱۴۰۱ در نقش یکی از شتاب‌دهنده‌های آشوب ظاهر شده این بار همراه با شبکه‌ای از عناصر خاص سیاسی پارلمان بخش خصوصی را تسخیر کرده است!
اغتشاشاتی که رسماً و علناً از سوی سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و رژیم صهیونیستی حمایت مالی و تسلیحاتی می‌شد. درحالی که مواضع اعلام شده وی علیه نظام و به حمایت از داعشی‌های داخلی شرم‌آور‌تر از آن است که قابل بازگو کردن باشد، سؤال این‌جاست که چرا در اوج جنگ اقتصادی اعلام شده دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران، چنین فردی اجازه می‌یابد که مسئولیت یک مرکز اقتصادی تعیین‌کننده کشور را در اختیار گیرد. 
«انگلوفیل» و «امریکوفیل» چه کسانی هستند؟!
روزنامه حزبی سازندگی روز گذشته به نقل از احمد زیدآبادی فعال اصلاح‌طلب نوشت: «‌درباریان زمان قاجار بعضاً به دو دسته روسوفیل و انگلوفیل یعنی دوستداران روسیه و دوستداران انگلستان تقسیم شده بودند و به جای آنکه منافع ایران را در نظر داشته باشند، برای تأمین منافع دو همسایه زورمند و قلدر کوشش می‌کردند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «در روزگار ما اما پس از چند دهه شعار نه شرقی نه غربی، پای قدرت‌های بیگانه به سیاست داخلی کشور چنان باز شده است که برخی محافل و رسانه‌ها حتی شرم دفاع از یک قدرت بیگانه را نیز از یاد برده‌اند و در روز روشن سینه‌چاک رهبران قدرت‌های جهانی شده‌اند! »
زیدآبادی همچنین نوشته است: « اینکه‌گریبان دریدن برای رهبر روسیه از سوی برخی رسانه‌ها و صاحب‌منصبان تا این ‌اندازه عادی و راحت شده است، در تاریخ ایران سابقه ندارد.»
گفتنی است بازخوانی تاریخ ایران به ویژه عصر قاجار و پهلوی و حکایت شیفتگی و وابستگی برخی مقامات ایرانی نسبت به بیگانگان ابتدا باید برای خود مدعی اصلاحات مایه تنبه باشد، اما متاسفانه آنها این حقایق را ابزاری برای هجمه به دیگران قرار می‌دهند.
جریانی که یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های آن غرب‌زدگی در ‌اندیشه و عمل است و هم بنیان‌های فکری خود را از غرب اقتباس کرده و هم در دورانی که نهادهای قدرت را در کشور در اختیار داشته است، مطابق با خواسته رهبران کشورهای غربی عمل نموده است.
برای اثبات گرایش شدید برخی شخصیت‌های سیاسی مدعیان اصلاحات به غرب همین بس که در تمامی انتخابات‌ها، رسانه‌های تابلودار آمریکایی و اروپایی که دشمنی آنها با انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن واضح و مبرهن است، به حمایت از نامزدهای این جریان می‌پردازند و حتی در مواردی رسما مخاطبین خود را به رای دادن به لیست ارائه شده توسط احزاب اصلاح‌طلب دعوت کرده‌اند.
بنابراین اگر نامزدهای برگزیده این جریان در جهت تامین اهداف دولت‌های غربی (نسبت آنها با اصول و اهداف انقلاب اسلامی بماند!) عمل نمی‌کنند، چرا باید رسانه‌های غربی این‌گونه از آنها حمایت کنند؟! 
در بعد رسانه‌ای نیز ذکر همین نکته بس که بسیاری از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران رسانه‌های اصلاح‌طلب و همکاران نگارنده مطلب مذکور سر از مراکزی چون بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، اینترنشنال و ایندیپندنت درآورده‌اند و رسما در خدمت امپراطوری رسانه‌ای غرب قرار گرفته‌اند!
کسانی که روزی از تضمین بودن امضای وزیر خارجه آمریکا می‌گویند و روزی دیگر به بهانه ریختن یک سطل ماست بر سر خانمی بی‌حجاب، جمهوری اسلامی را در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای قابل اطمینان نمی‌دانند!
با این اوصاف آیا این افراد شایسته عنوان «انگلوفیل» یا «امریکوفیل» و امثال آن نیستند؟!