صندلی خالی تدبیر (یادداشت روز)
فروردین 1382 و در کشاکش حمله نظامی به عراق نیروهای آمریکایی با بالگرد اعلامیههایی را بر سر مردم عراق میریختند که در آن سعی میکردند اشغال این کشور را برای مردم توجیه کنند. این شاید بارزترین و ظاهریترین نمونه از یک جنگ روانی برای به تسخیر درآوردن ذهن انسانها باشد. مسلما اگر آن روز در دوران گسترش گوشیهای هوشمند و فناوریهای نوین ارتباط جمعی قرار داشتیم چنین کاری را میشد با هزینه بسیار کمتر و البته آسانتر انجام داد.
در اول نوامبر 2012 (آبان1391) روزنامه یدیعوت آحارانوت خبر از سرمایهگذاری ارتش رژیم صهیونیستی در فضای سایبری داد و چیزی نگذشت که یورونیوز در گفتوگو با یکی از فرماندهان ارتش اسرائیل خبر تاسیس یگان ویژهای در ارتش اسرائیل را منتشر کرد؛ یگانی که در آن سربازان ارتش هر روز با لباسهای نظامی پشت رایانههایشان مینشستند و به تولید محتوا در فضای مجازی میپرداختند. آویتال لیبویچ که به عنوان سخنگوی ارتش اسرائیل در واحد ویژه شبکههای مجازی با یورونیوز مصاحبه میکرد گفت: «هدف ما در حال حاضر پوشش مخاطبان در سراسر دنیاست. مخاطبانی که شاید اخبار و اطلاعاتشان را از رسانههای معمول دریافت نمیکنند [...] اما مزیت اصلی [شبکههای مجازی] در این است که حتی افراد 18 ساله و دوستانشان نیز در آن حضور دارند.» (یورونیوز؛ 20 نوامبر 2012) تقریبا در همان ایام بود که لئون پانهتا وزیر دفاع وقت آمریکا گفت: «فضاهای مجازی خط مقدم جبهههای نبرد آینده خواهد بود.» (رادیو فردا؛ 29 مهر 1391)
عرصه مجازی و یا به عبارت رایجتر اینترنت آنقدر اهمیت داشت که در اکتبر 2011 ژنرال کیث الکساندر فرمانده امور سایبری ایالات متحده اعلام کرد «با واگذاری کنترل اینترنت به سازمان ملل موافق نیست.» (2011 october 20، Washington Times) کمتر از یک سال بعد در سپتامبر 2012 آمریکا با صراحت بیشتری ضمن خودداری از واگذاری کنترل شبکه جهانی اینترنت به سازمان ملل تاکید کرد: «این کنترل را نه به سازمان ملل و نه به هیچ سازمان و نهاد دیگری واگذار نخواهد کرد.» (همشهری آنلاین؛ 12 شهریور 1391)
بر مبنای این رویکرد سیاستگذاران ایالات متحده، اکنون شرکت آمریکایی آیکان که زیر نظر دولت آمریکا اداره میشود کنترل مهمترین بانک اطلاعاتی اینترنت جهان را در انحصار خود دارد تا جایی که پس از رسوایی اینترنتی آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) رادیو دولتی آلمان واگذاری آیکان را کف مطالبات اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر عنوان کرد. (دویچه وله؛ 4 مارچ 2014) فارغ از چنین اطلاعاتی حتی نگاه مختصری به رفت و آمد مدیران وبسایتها و شبکههای مجازی به کاخ سفید و پنتاگون کافی بود تا به سرمایهگذاری عظیم جبهه مقابل در این حوزه پی ببریم. (برای نمونه نگاه کنید به انتقال مگان اسمیت از گوگل به پست مشاور فناوری اوباما در سال 2014 و یا انتقال رجینا دوگان از انستیتو دارپا وابسته به پنتاگون به پست مدیریت اجرایی گوگل در سال 2011)
پس از افشای پروژه پریسم و رسوایی آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) روزنامه گاردین نقشهای از اهداف عملیات سایبری NSA را منتشر کرد. نقشهای که مطابق با آن جمهوری اسلامی ایران در وضعیت قرمز و در ردیف اول فهرست کشورهای هدف قرار داشت. (2013 june Guardian,9) به این معنی که آژانس امنیت ملی آمریکا در میان تمام کشورهای جهان بیشترین نظارت و مراقبت اینترنتی را از ایران به عمل آورده است.
با این مقدمه لازم است نگاه کوتاهی به عرصه فضای مجازی در کشورمان بیندازیم. کشوری که طعمه اصلی نهادهای امنیتی آمریکا در فضای مجازی بوده و در عین حال با کمال تاسف جلسات شورای عالی فضای مجازیاش بیش از 5 ماه است که تشکیل نمیشود. (تارنمای شورای عالی فضای مجازی آخرین حضور رئیسجمهور در این شورا را 20 اردیبهشت 1393 اعلام کرده است) بدین ترتیب این شورا که با هوشیاری مسئولان نظام تشکیل شده تقریبا ساکت و بیاثر مانده است.
کشوری که از یک سو صندلی خالی رئیس دولت تدبیر و امید در اصلیترین شورای تصمیمساز برای فضای مجازی شدیدا به چشم میآید و از سوی دیگر وزیران و دولتمردانش با فعالیت بیحساب خود در فضای مجازی به یکی از موثرترین و اصلیترین مشوقان مردم برای حضور در این فضا تبدیل شدهاند.
تنها وزیر محترم ارشاد در کمتر از 5 ماه بیش از 7 بار نسبت به رفع فیلتر شبکههای اجتماعی موضعگیری میکند و گاهی پا را از حیطه قانونی خود فراتر نهاده و درباره تعیین مصادیق مجرمانه آنها نیز اظهار نظر مینماید. (خبرآنلاین؛ 24 آبان 1392) رئیسجمهور و تعداد قابل ملاحظهای از مشاوران و وزرا حسابهای متعدد کاربری در شبکههای اجتماعی دارند و برخی وزیران تبدیل به کاربری بیشفعال در این عرصه شدهاند تا جایی که سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا تعجب میکند که چطور در حجم بالای کاری اجلاس عمومی سازمان ملل، فرصت ارسال مطلب در شبکههای اجتماعی را پیدا میکنند! (آلن ایر؛ 9 مهر1392)
بحث درباره مسدودسازی شبکهها و نرمافزارهای اجتماعی هر هفته به تیتر روی جلد نشریات دولتی و زنجیرهای تبدیل شده و مردمی که چشمانتظار بهبود وضعیت معاش خود نشستهاند تقریبا هر هفته شاهد کشمکش مسئولان درباره چند شبکه مجازی و نرمافزار همراه هستند.
اما به جای این همه بحث و هیاهوی رسانهای درباره فیلترینگ و استفاده از شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای فضای مجازی بهتر نبود با تشکیل جلسات شورای عالی فضای مجازی به صورت منظم، تصمیمگیری در این زمینه را به نهاد قانونی مربوطه و متخصصان امر واگذار کنیم؟ بهتر نبود با حضور در جلسات این شورا به عنوان اصلیترین نهاد تصمیمساز در حوزه فضای مجازی به ماهها جدل و جنجال رسانهای در مقابل چشم مردم خاتمه دهیم؟ مسلما در این صورت میتوانستیم به جای تصمیمهای مقطعی و کماثر با نگاهی کلان ضمن در نظر گرفتن وسعت فضای مجازی به فکر راهحلی بنیادین در این زمینه باشیم. میتوانستیم با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی و حمایت از طرحهای نوینی چون سیمکارتهای مجازی و تامین زیرساخت شبکههای بومی، راهبرد استقلال ملی در فضای مجازی را دنبال کنیم و... اما اکنون تقریبا ششمین ماهی است که خبری از تشکیل جلسات شورای عالی فضای مجازی و حضور رئیسجمهور محترم کشورمان به عنوان رئیس این شورا نیست. شورایی که رهبر انقلاب در اولین دیدار با هیئت دولت یازدهم درباره آن فرمودند: «مصوبات شورای عالی فضای مجازی بسیار مهم است، باید معتبر شناخته و بر اساس آن عمل شود.» (رهبر معظم انقلاب، 6 شهریور 1392) با این حساب شایسته است آقای روحانی با برگزاری جلسات شورای عالی فضای مجازی و حضور در آن، بیش از این صندلی تدبیر را خالی نگذارند.
سیدمحمدعماد اعرابی