kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۶۶۹۴
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۸

اخبار ویژه

 

آمریکا دوست‌داشتنیه؛ حتی با همین بایدن ناقص‌العقلش(!)
یک پایگاه اینترنتی غربگرا، در اوج درماندگی و بحران‌زدگی آمریکا، به توجیه حال و روز به‌هم‌ریخته جو بایدن پرداخت.
هرچند رئیس‌جمهور آمریکا چندروز یک‌بار در مراسم عمومی به زمین می‌خورد، تاریخ‌ها و اسامی افراد و کشورها را جابه‌جا بیان می‌کند، با افراد خیالی دست می‌دهد، مسیر حرکت را گم می‌کند و دور خودش می‌چرخد، سایت «عصر ایران» نوشت: «جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا، که سلامت ذهنی و فیزیکی او مدت‌هاست به موضوع بحث‌های داغ رسانه‌ای تبدیل شده است، در جشن فارغ‌التحصیلی نیروی هوایی این کشور به روی زمین افتاد. برای نخستین‌بار نیست که پرزیدنت یا به زمین می‌خورد و یا رفتارهایی برعکس و غیرمعمول از خود نشان می‌دهد. با این حال چرا بایدن ۸۰ ساله، همچنان رئیس‌جمهور قدرتمندترین کشور جهان است و حتی به‌صورت رسمی بار دیگر کاندیداتوری خود را برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا اعلام کرده است؟ ایالات متحده برخلاف بسیاری از کشورهای جهان، از سطحی از توسعه و توانمندی عبور کرده و دیگر رئیس‌جمهور در این کشور؛ چالش‌های زیادی در حوزه‌های مقدماتی اقتصاد و سیاست ندارد و در سطح کلان برنامه‌ریزی‌ها انجام می‌شود.
قدرت در آمریکا پخش شده و مناسبات سیاسی و اقتصادی این کشور با تمام جهان share شده است و بنگاه‌های خصوصی تعیین‌کننده هستند و رئیس دولت‌ها چندان در این حوزه درگیر نیستند. اقتصاد در آمریکا برعکس بسیاری از کشورهای جهان سوم‌، چندان درگیر امر سیاسی نیست. اقتصاد در آمریکا در مسیری افتاده که یک رئیس‌جمهور ۸۰ ساله هم می‌تواند آن را راهبری کند.
بی‌ثباتی و تداوم بی‌ثباتی، ناامنی و تداوم ناامنی، غرب‌ستیزی و تداوم غرب‌ستیزی که مولفه‌های مهم کشورهای توسعه نیافته از جمله ایران است دیگر در ایالات متحده کمتر دیده می‌شود و انرژی یک رئیس‌جمهور معطوف به این مولفه‌ها نیست. یک رئیس‌جمهور وقتی که گرفتار مسئله امنیت و بقای کشورش نباشد، ساخت اقتصادی و سیاسی روان و آرامی دارد و نهادها هستند که کارها را به پیش می‌برند.
بخش خصوصی در کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا بسیار قدرتمند عمل می‌کنند و مزیت‌های بخش خصوصی مدام بازتولید می‌شود و خیال سیاستمداران را در حوزه اقتصاد راحت می‌کنند؛ حتی اگر این اقتصاد سرمایه‌داری باشد و منافع خود را ابتدا مدنظر قرار دهد.
پدیده قدرت در آمریکا در بین نهادهای مدنی و شرکت‌های خصوصی توزیع شده و رئیس‌جمهور درگیر تمرکز قدرت نیست. در چنین فضایی است که رئیس‌جمهور بارها زمین می‌خورد، سلامت فکری و جسمی او زیر سؤال می‌رود اما همچنان کشور، با قدرت به حیات خود ادامه می‌دهد. وقتی شالوده توسعه در یک کشور، علمی و جهان‌شمول بسته می‌شود و به پایداری رسیده باشد و سیاستمداران بر سر اصول توسعه نگاهی مشترک داشته باشند؛ خیلی عادی است که فردی ۸۰ ساله، همچنان سودای ماندن در قدرت داشته باشد؛ حتی اگر به‌خاطر جسم و هوش ناقصی که دارد مدام به زمین بخورد».
چاپلوسی این پایگاه ایتنرنتی حق‌العمل کار برای بایدن و دولت آمریکا در حالی است که اولاً این کشور براساس گزارش نیویورک‌تایمز، 31 تریلیون دلار بدهی دارد و بدهکارترین کشور دنیاست. در همین حال بالغ بر پنجاه میلیون آمریکایی (از هر شش نفر یک نفر) برای رفع گرسنگی روزانه خود محتاج دریافت کوپن غذا هستند.
در عین حال، قدرت‌های نوظهور بسیاری، در حال تغییر نظم جهانی آمریکا به جهان چندقطبی هستند؛ به نحوی که سیاستمداران بسیاری در آمریکا و اروپا، از انتقال محور قدرت جهانی از غرب و آمریکا به شرق سخن می‌گویند. از جمله؛
- فدریکا موگرینی: «قدرت رهبری آمریکا در حال زوال، و قدرت او در حال کاهش است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی‌شده و بی‌ثبات ندیده بودم».
- نیکولا سارکوزی: «محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق یعنی آسیاست. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچ‌وجه مسلط نیستیم. روی کار آمدن فردی مانند ترامپ‌، نشانه وخامت شرایط غرب بود، نه علت آن».
- جوزپ بورل: «تحلیلگران از مدت‌‌‌ها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفته‌‌‌اند. این اتفاق، پیش چشم ما در حال وقوع است».
- ولفگانگ ایشینگر رئیس‌ کنفرانس امنیتی مونیخ: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. ناکامی‌ در پاسخ به درگیری‌ سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار و زمینه را برای پُر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند ایران و روسیه فراهم کرد».
آمریکا، قرن جدید را با برنامه قرن جدید آمریکایی و تسخیر کشورهای غرب آسیا برای به زانو در آوردن رقبا آغاز کرد؛ اما حالا در حالی که از آن زمان چهار دولت در آمریکا تغییر کرده و آمریکایی‌ها بالغ بر هشت هزار میلیارد دلار در جنگ‌های خاورمیانه هزینه کرده‌اند، نظریه‌پردازان غربی متعدد از «خاورمیانه بدون آمریکا» سخن می‌گویند. در حوزه سیاست داخلی نیز جامعه آمریکا به‌شدت قطبی‌شده و در انتخابات دو سال قبل تا مرز آشوب و جنگ داخلی و تجزیه‌طلبی پیش رفت.
در این شرایط روشن است که آمریکا به یک رئیس‌جمهور سر حال نیازمند است و نه دولتمردی دچار زوال عقل. البته متقابلا می‌توان گفت بایدن با همین وضعیت وخیم فعلی‌اش، در کنار دیوانه‌ای به نام ترامپ، محصول عقبگرد تمدنی آمریکا پس از دویست سال گسترش است.

ماجرای گروکشی و انحلال شورای شهر اول از سوی اصلاح‌طلبان
احمد حکیمی‌پور عضو شورای شهر اول تهران، برخی از مسائل پشت‌پرده این شورای اصلاح‌طلب را که منجر به انحلال آن توسط دولت خاتمی شد، بازگو کرد.
حکیمی‌پور درباره این شورا که به دو گروه 7 و 8 نفره مدعیان اصلاح‌طلبی تقسیم‌شده و ضمن کش و قوس با دولت وقت، موجب فرسایش افکار عمومی بود، به روزنامه هم‌میهن گفت: خیلی تلاش کردیم که وزارت کشور نتواند شورا را تضعیف کند؛ منتها بعضی از دوستان مثل عبدالله نـوری و محمـد غرضـی و جمیله کدیــور عجله کردند و با استعفای سریع از شـورای شهر به مجلس امید بستند. این اقدام آنها اولین دوره شورای شهر را تضعیف کرد و آن را به حاشیه راند. این در حالی است که قول داده بودیم همه‌مان در شورای شهر بمانیم.
ما در شورای شهر اول، الویری(شهردار) را استیضاح کردیم که رای نیاورد و تصمیم گرفتیم، او را کمک کنیم. اما دوستانی که مخالف استیضاح الویری بودند و باعث ابقای او شدند، چند ماه بعد زیر پایش را خالی کردند.
در شورای شهر سـه طیف از اصلاح‌طلبان حضور داشتند؛ طيـف کارگزاران، طیف مشارکت و طیفی که من، مرحوم دوزدوزانی، اصغرزاده، لطفی، خسروی بودیم و به ما می‌گفتند چپ سنتی، یا به اصطلاح آن زمان خط امامی، اوایل خانم وسمقی هم با ما بود ولی بعد از استیضاح جدا و منفعل شـد. من فکر می‌کنم از بیرون یک توافقی صورت گرفت.
بعد از چند ماه جبهه مشارکت با کارگزاران به تفاهم رسید که بالاخره شهرداری از کارگزاران باشـد و عطریانفر رئیس شورای شهر شود. آنها با هم بستند و یک خرده چون بعضی مانند اصغرزاده تند پیش می‌رفتند، باعث شد بعضی بچه‌ها حذف شوند. خلاصه اینکه سعید حجاریان استعفای الویـری را گرفته بـود. الویری گفته بود: «اگر شهردار جای مـن پیدا کنید، من حتما استعفا می‌دهم» و برای حُسن‌نیت استعفایش را امانت به حجاریان داده بود.
یک روز عطریانفر آمد، استعفای الویری را که با ترفندی به دست آورده بود در جلسـه بالا خواند. از حجاریان شنیدم که در حال استراحت بوده، آنها هم استعفا را از جیب حجاریان برداشته، آورده و در جمع خواندند و بلافاصله استعفایش هم رای آورد. بعد رفتیم دنبال شهردار جدید.
بعداً ملک مدنی، بدون آنکه شـورای شهر در جریان باشد، فروش تراکم را قطع کرد! یعنی درباره موضوعی به این مهمی که باید مصوبه شورای شهر داشته باشـد را خارج از روال قانونی به اجرا گذاشت. به قول معروف کدخدا را دیده بود و شورای شهر را به حاشیه برد. به یاد دارم که عید بود و من در جاده بودم، یک نفر به من زنگ زد و گفت: «در بنگاه‌های معاملات ملکی دارند تراکم خرید و فروش می‌کنند. چه خبر است؟ می‌گویند قرار است بعد از عید فـروش تراکم قطع شـود!»
شورای شهر تهران بزرگ‌ترین آوردگاه جریان اصلاحات بود...
انحلال آن شورا هم سوغات دوستان خودمان بود.
پشت‌پرده انحلال شورای شهر تهران این بود که برخی از دوستان اصلاح‌طلب بیرون شـورا فکر می‌کردند درست چند ماه مانده به انتخابات فرش قرمز برایشان پهن است. مگر یک جریان سیاسی، در مدت زمـان چند ماه مانده به انتخابات، شـورای بزرگ‌ترین شهر و پایتخت کشور را منحل می‌کند؟ این جریان با خود گفته بودند که نگذاریم این دوره از شـورا به پایان برسد. شهردار را هم برمی‌داریم و به جای شورای شهر، قائم‌مقام می‌گذاریم. آنها مقیمی که آن زمان معاون عمرانی وزارت کشور بود را به عنوان قائم‌مقام شورای شهر و شهردار تهران انتخاب کردند و ملک مدنی را هم عـزل کردند. اینجا بود که همـه اصلاح‌طلبان دور خوردند؛ چه مشارکت و چه کارگزاران. اعتراضاتی که داشتیم هم به‌جایی نرسید. چـون فکر می‌کردند مثل مجلس ششم لیست خودشان را بیرون می‌دهند و یکجا رای می‌آورند.
این داستان‌ها باعث خودزنی اصلاحات شد. به تعبیر من جریان اصلاحات کلت را برداشت، گلنگدن را کشید و به خود شلیک کرد. وقتی مردم تهران دیدند شورای شهری که با رای آنها شکل گرفته، دوماه مانده به انتخابات در دولت اصلاحات منحل می‌شود.

گلوبال تایمز: جنگ اوکراین خلاف نقشه آمریکا پیش رفت
در حالی که محافل بسیاری در آمریکا اذعان می‌کنند واشنگتن بانی جنگ افروزی علیه روسیه در اوکراین بوده، یک روزنامه چینی تاکید کرد دولت آمریکا گرفتار سوء محاسبه شده و جنگ اوکرایان، روند سقوط قدرت آمریکا را تشدید خواهد کرد.
گلوبال تایمز در این زمینه نوشت: به نظر می‌رسد جنگ اوکراین در حال تبدیل ‌شدن به یک بن بست خونین و یا یک نسخه موفقِ روسی از جنگ فرسایشی است. برخی استدلال می‌کنند بدترین کابوس ژئوپلیتیک آمریکا می‌تواند به واسطه جنگ اوکراین، رنگِ واقعیت به خود بگیرد. البته که نخبگان سیاسی آمریکا، اصلی‌ترین مقصران وقوع چنین فاجعه‌ای برای واشنگتن خواهند بود. 
بر اساس تمامی شواهد و قرائن، ایالات متحده از نظر قدرت جهانی، وارد مرحله انحطاط شده است. منشا اصلی ماجرا این است که قمارهای ژئوپلیتیکی این کشور در دوره اخیر، به جای این‌که موقعیت هژمونیک ادعایی را تقویت کنند، عملا فرآیند فروپاشی آن را تسریع کرده‌اند. 
هنگامی که روسیه در سال 2022 عملیات نظامی علیه اوکراین را آغاز کرد، بعضی‌ها از اقدام روسیه شگفت‌زده شدند. آنها تحلیل می‌کردند که این اقدام در چهارچوب منافع ملی‌ روسیه قرار ندارد. پیش از آغاز حمله روسیه، بسیاری از جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای آمریکایی نسبت به این اقدام هشدار می‌دادند و از تحمیل هزینه‌های سنگین از سوی غرب علیه روسیه می‌گفتند. با این حال، دروغ‌پردازی‌های گسترده دولت آمریکا در موقعیت‌های مختلف بین‌المللی، روسیه و بسیاری از کشورهای جهان را مطمئن کرده بود که آمریکا بلوف می‌زند و کاری از او ساخته نیست. 
آمریکا سابقه‌ای طولانی در تحریک جنگ‌های مختلف دارد. جنگ‌هایی که هدف اصلی و اساسی آنها حراست از هژمونی آمریکا در جهان است. نمود عینی این مسئله قبل از جنگ اوکراین را می‌توان در حمله شوروی به افغانستان در سال 1979 و یا حمله عراق به کویت در سال 1990 مشاهده کرد. دلایل زیادی وجود دارند تا حدس بزنیم که آمریکا تفکرات مشابهی را در مورد جنگ اوکراین نیز داشته است. اهمیت راهبردی اوکراین برای روسیه به خوبی قابل درک است. پس از آن‌که جنگ اوکراین شروع شد، این‌طور گفته شد که قبل از فوریه سال 2022، مقام‌های آمریکایی تحلیل‌های مختلفی را در مورد ‌شانس بالای آمریکا جهت تحریک یک جنگ در اوکراین داشته‌اند که البته رئیس‌جمهور اوکراین نیز در برابر آن مقاومتی نکرده است. 
چند ماه قبل از آغاز جنگ اوکراین، «یاهو نیوز» به نقل از منابع آگاه در سازمان سیا گزارش داد که آمریکا در حال آموزش دادن به گروه‌های چریکی جهت مقابله با روس‌ها و کشتن سربازان روسی است. در واقع، آمریکا بار دیگر سعی داشت تا از الگوی سنتی خود در قالب جنگ سرد استفاده کند. 
در گذشته، آمریکا از گسترش ناتو به سمت شرق شدیدا حمایت می‌کرد. اقدامی که حقیقتا تحریک‌آمیز بوده است. همان‌طور که اتحاد نظامی روسیه با کشوری نظیر مکزیک که در جوار مرزهای آمریکا است، برای آمریکا تحریک‌کننده است. با این همه، آمریکا با وجود دانستن تهدیدهای ناشی از این مسئله، باز هم به رفتار تحریک‌آمیز خود ادامه داد و حتی خواست روسیه جهت مواجهه با موضوع از منظر سیاسی و دیپلماتیک را نیز رد کرد. آمریکا شدیدا خواهان آن بوده و هست که جنگی خونین را علیه روسیه مدیریت کند. 
آمریکا همچنین به دنبال ایجاد رژیم تحریمی علیه روسیه بود تا این کشور را از تجارت جهانی به ویژه با اروپا حذف کند. این مسئله توضیح می‌دهد که چرا آمریکا و انگلستان قویا با وجود تلاش‌های صلحی که می‌توانستند به جنگ اوکراین در ماه آپریل سال 2022 خاتمه دهند، مخالفت‌های جدی ابراز کردند و نگذاشتند تلاش‌ها به نتیجه برسند. 
نخبگان سیاسی آمریکا، ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی جنگ اوکراین را به بدترین شکل ممکن پیش‌بینی کردند و همین موجب شد جنگ، به جای این‌که از هژمونی جهانی آمریکا حفاظت کند، عملا آن را بیش از گذشته در سراشیبی سقوط قرار دهد. «فیونا هیل» از مقام‌های سابق دولت آمریکا می‌گوید: «جنگ اوکراین احتمالا رویدادی است که جلوه‌ای عینی از به سر آمدن دوران هژمونیک آمریکا در عرصه نظام بین‌الملل را رونمایی می‌کند». 
رهبران آمریکا فقط و فقط باید خود را سرزنش کنند. این‌که آنها مدام به دنبال توسعه برتری جهانی خود باشند و به هر کاری دست بزنند، چیزی شبیه به یک جنون و دیوانگی است.