kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۶۱۱۷
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۱۱
یادی از روحاني شهید حمید قرهی قهی

غواص دریای عشق

 
 
 
سعید رضایی
دست به قلم برده بود، برای نوشتن وصیتنامه، بسم الله الرحمن الرحیم را که نوشت، دلش گرفت، به پدر و مادرش فکر می‌کرد، وقتی یکی از برادرها این وصیت‌نامه را برایشان بخواند. خیلی حرف‌ها برای گفتن داشت اما نمی‌دانست، چگونه باید سد نوشتن را بشکند، چندمرتبه 
بسم الله الرحمن الرحیم را زیر لب زمزمه کرد، دلش آرام گرفت، قلمش روی کاغذ روان شد، «و لنبلونکم بشی من الخوف و نقص من الاموال و الانفس والثمرات و بشرالصابرین، الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون.
***
اول بهار 1346 تاریخی است که در شناسنامه حميد قرهي قهي به عنوان روز تولد درج شده است و مادرش می‌گوید: حمید در شبي پاك در حالي كه ستارگان شب به خاطر دنيا آمدن او چشمك مي‌زدند، در تهران به دنیا آمد.
او یکی از پنج فرزند خانواده بود، اما درخشش ویژه او درخصوص زمینه رعایت مسائل شرعی و دوری از گناه باعث شده بود، تا جایگاه ویژه‌ای در خانواده و در دل پدر و مادر داشته باشد.
او تحصیلات ابتدایی را در شش سالگی در یکی ازمدارس محل آغاز کرد.
یکی از تجربیات تحصیلی حمید در خانواده‌اش معدل بالای او در دبستان و دعوت مدرسه پیشاهنگان از او برای ادامه تحصیل در آن مدرسه است که وی وقتی برای ثبت‌نام به آن مدرسه مراجعه کرد و متوجه شد، پسران و دختران بی‌حجاب در آن مدرسه به صورت مختلط تحصیل می‌کنند از رفتن به آن مدرسه امتناع کرد.
مادر حمید می‌گوید: پسرم هرچه بزرگ‌تر مي‌شد روحيه مذهبي در او نمودارتر مي‌گشت. وقتي در معرض گناهان و خطاها قرار مي‌گرفت به خوبي مي‌توانست از آزمايش‌هاي الهي بيرون بيايد.
در دوران نوجوانی‌اش که مقارن با سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی شده بود، به شرکت در تظاهرات و راهپیمایی‌ها بر ضد رژیم شاهنشاهی، خیلی علاقه نشان می‌داد و دوستانش را نیز در راهپیمایی‌ها با خود می‌برد.
او به مدرسه راهنمایی خوارزمی رفت و دوره راهنمايي را در همان مدرسه گذراند و در دوره دبيرستان نیز تحصیلات خود را با نمرات بالا تا اخذ دیپلم در رشته تجربی در دبیرستان تزكيه ادامه دهد.
او پس از اتمام دوره دبیرستان به دلیل گرایش‌های تربیتی و علاقه شديد به فراگیری علوم دینی، به حوزه علميه رضويه قم رفت و در مسیر تزكيه و تعليم، همت گماشت.
دوستان حمید و بچه‌های پایگاه مسجد می‌گویند: حميد همیشه بشاش بود و چهره‌اي شاد داشت. او بسيار مهربان بود، طوري كه بسياري از افراد محله و پايگاه مسجد او را دوست داشتند و دورش حلقه مي‌زدند.
او همیشه در بسیاری از کارهای مهم نقش محوری در پایگاه بسیج مسجد صاحب الزمان و مسجد حمزه داشت.
سال 62 که حمید در آن دوره 16 سال بیشتر نداشت، اولین اعزام خود به جبهه را تجربه کرد. او در این اعزام در عملیات فاو شرکت کرد و در همین عملیات نیز دستش مجروح شد.
او پس از اولین اعزامش به جبهه روحیه‌اش تغییر جدی را به همراه داشت، و در اراده‌ای که داشت، مصمم‌تر شده بود، پدرش می‌گوید: او اگر در بازگشت از جبهه به تهران مي‌آمد يا در مسجد بود و يا به قم مي‌رفت. مدام در حال فعالیت بود و استراحت و رخوت را به هیچ وجه نمی‌پسندید.
در وصيت‌نامه‌‌اش، نوشت: «سعي كنيد در زندگي‌تان به چيزي جز خدا دل نبنديد و از كسي جز او پيروي نكنيد. به احكام خدا اهميت بدهيد و براي استقرار دين الله كوشش كنيد.»
يكي از دوستان حميد مي‌گفت: «از حميد پرسيدم چرا به جبهه مي‌روي و هدفت چيست؟»
حميد لبخندي زد و گفت: «اولاً فرمان امام است و ثانياً من مي‌خواهم خمس فرزندان خانه باشم.»
مادرش می‌گوید: حمید در عین اینکه خیلی پر کار بود، اما چیزی از کارهای خود برای ما و حتی برای دوستانش بروز نمی‌داد، او هیچ‌گاه از فعالیت‌ها و مسئولیت‌های خودش در جبهه برای ما صحبت نمی‌کرد، ما فقط فهمیدیم او در چندین نوبتی که به جبهه اعزام می‌شده، به عنوان غواص بسیجی در عملیات شرکت می‌کرده و در حقیقت کارش در جبهه غواصی بوده است.
در فرم‌های شناسایی شهید در مقابل پرسش نحوه شهادت و چگونگی شهادت نوشته است: او در اعزام آخر در جزيره مجنون در 22 تیر 65 در حالی که 19 سال بیشتر نداشت، بر اثر اصابت خمپاره به شهادت رسید.
آخرین توصیه شهید
سعي كنيد در زندگي‌تان به چيزي جز خدا دل نبنديد و از كسي جز او پيروي نكنيد. به احكام خدا اهميت بدهيد و براي استقرار دين‌الله كوشش كنيد.