نگوییم ترسو و به جهنم تا افراد حرف بزنند(خبر ویژه)
رئيسجمهور از یک طرف میگوید بگذاریم افراد حرف خود را بزنند و از طرف دیگر منتقدان را بزدل و ترسو میخواند و به جهنم میفرستد.
این مطلب را روزنامه وطن امروز در تحلیل اظهارات رئیسجمهور در دانشگاه تهران منتشر کرد. روحانی گفته بود: «بگذاریم افراد حرف خود را بزنند، به خاطر یک اشکال کوچک و خرده اشکال، آدمهای بزرگ را کنار نگذاریم.» وطن امروز مینویسد: سخنان رئیسجمهور با «بگذاریم» شروع شده و با «نگذاریم» به پایان رسیده است؛ جملهای با یک فعل امر و یک فعل نهی؛ امر به احترام گذاشتن به نظر مخالف و نهی از حذف و برکناری دیگران... اجازهدادن به دیگران برای اظهارنظر، نشان از عمق بینش و نیز نگاه وسیع و باز دولتمردان دارد البته به این شرط که چنین اجازهای فقط به آرزوها و شعرهای درونی محدود نباشد و در دنیای خارج عملیاتی شود و مردم با تمام وجود متوجه شوند اجازه اظهارنظر درباره مسائل مختلف همچون عملکرد دولت به آنها داده میشود.
نویسنده خاطرنشان کرد: مردم ایران به یاد دارند که با روی کار آمدن دولت یازدهم، رئیس دولت از سریعالقلم شدن افرادی خبر داد که به گفته وی در دولت قبل ممنوعالقلم بودند. بعد از اعلام این خبر، یکی از آن سریعالقلمها به سرعت دست به کار شد و اقشاری از جامعه همچون رانندگان تاکسی و لبوفروشها را که به گفته او علم و آگاهی و صلاحیت نداشتند به خاطر اظهارنظر درباره مسائل کشور سرزنش کرد.
در ادامه این تحلیل آمده است: «بگذاریم افراد حرف خود را بزنند» فاقد هر استثنا و محدودیت است و جمله و قید شرطی در آن وجود ندارد بنابراین میتوان رسانهها، کارشناسان، منتقدان، نمایندگان مجلس و قشرهای مختلف جامعه را از مشمولان این حق اساسی و مهم دانست اما در یک سال گذشته نه تنها اقشاری از جامعه این حق و اجازه را از دست دادند بلکه کارشناسان و رسانهها نیز از سرزنشهای دولتمردان بینصیب نماندند. بیسواد خواندن منتقدان و به جهنم فرستادن آنها فقط بخشی از این سرزنشها در یک سال اخیر بود.
وطن امروز مینویسد: رئیس دولت هر از گاهی درباره سعه صدر و انتقادپذیری دولتمردان صحبت میکند و از این طریق است که منتقدان با احساس امنیت بیشتری وارد میدان نقد دولت میشوند اما بسیاری از آنها ناگهان در توری که گویا برای شناسایی منتقدان پهن شده است، گرفتار میشوند! یکی از نکات مبهم و نامشخص در جمله رئیسجمهور، معنا یا حوزه شمول واژه «افراد» در جمله «بگذاریم افراد حرف خود را بزنند» است. این افراد چه کسانی هستند یا چه کسانی میتوانند باشند؟ آیا اقشار مختلف مردم نیز جزو همین «افراد» هستند؟ رسانههای قانونی کشور و خبرنگاران فعال آنها چطور؟ دایره این واژه چه قدر گسترده است و چه تضمینی وجود دارد که منتقدان (از مردم گرفته تا کارشناسان و رسانهها) پس از ورود به این دایره، در آن گرفتار یا محاصره نشوند؟
البته شاید منظور رئیس دولت از «افراد»، اطرافیان دولت و خود دولتمردان باشد؛ یعنی «بگذارید دولتیها حرف خود را بزنند!» اگر چنین معنایی مدنظر رئیسجمهور باشد جای تعجب و تامل دارد چرا که هماکنون دهها روزنامه، خبرگزاری، سایت خبری و نشریات مختلف به عنوان تریبون رسمی و غیررسمی دولت یازدهم و با دریافت بودجههای هنگفت در حال انعکاس حرفها و اظهارات دولتمردان هستند و البته صدای منتقدان مردمی و رسانهای راهی به این دایره بسته ندارد.
در ادامه این یادداشت آمده است: «کنار نگذاشتن افراد» از دیگر تاکیدات رئیسجمهور در این جمله و سخنرانی وی بوده است و عبارت معروف «من با داس نیامدهام» را به ذهن میآورد. این در حالی است که در یک سال گذشته موارد زیادی از کنار گذاشتن متخصصان و کارشناسان از سوی دولت اتفاق افتاده که سنخیتی با جمله رئیسجمهور نداشته است.