kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۵۵۰۷
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۷

مردمی‌سازی فرهنگ

 
 
مهدی جبرائیلی‌تبریزی
فرهنگ به مثابه هوایی است که همگان خواه‌ناخواه استنشاق می‌کنند و هیچ ساحت و فضایی از زیست انسانی نیست که خالی از فرهنگ باشد.
از منظر امام خمینی«بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هرجامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن‌ جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌دهد».
انگاره این نوشتار از «فرهنگ»، تفکّر جمعی جامعه است که در پدیده‌ها و رفتارهای اجتماعی تجلی می‌یابد و تمامی امور اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی، مادی و معنوی را متاثر می‌سازد.
بنابراین فرهنگ عمومی، شامل تمامی فعالیت‌های مبتنی بر ‌‌اندیشه و عادت است که در جهت برآوردن نیازهای بشری بسته به انواع جوامع از نظر تاریخی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی، رفتارهای عمومی مردم را شکل می‌دهد.
فرهنگ بر زندگی انسان‌ها ‌اشراف دارد و انسان‌ها فقط در درون نظام فرهنگی می‌توانند زندگی کنند و نظام فرهنگی هم به وسیله مردم بازتولید و تداوم می‌یابد. چراکه فرهنگ پدیده‌ای مردمی است و بیش از هر پدیده دیگری براساس انگیزه و تمایل مردم شکل می‌گیرد؛ اگر قرار است تحول فرهنگی صورت بگیرد مردم باید همراه باشند. 
از منظر امامین انقلاب هم، «فرهنگ به مردم متكى است». دلیل آن، نمودها و نمادهای متعدد و متکثر ملی، مذهبی و حتی علمی(مانند انجمن‌های ادبـى) است که بدون دخالت نهادهای حکومتی تشکیل می‌شوند.
فرهنگ يك جامعه در بستر عموميت يافتن آن در ميان مـردم آن جامعه تحقق مىیابد. زیرا براساس تجربه سال‌های متمادی، نهادهای حکومتی با وجود تخصیص بودجه‌های فرهنگی، در نهادینه‌سازی فرهنگ بومی کارآیی و کارنامه مناسب و قابل قبولی نداشته‌اند. 
مردم به عنوان یکی از ارکان نظام فرهنگى كشور، شخصيت‌های حقيقى جامعه كه هم مخاطب برنامه‌های فرهنگى هسـتند و هم با زمينه‌سازی برای تحقق برنامه‌های كلان اقتصادی، سياسـى، اجتمـاعى و فرهنگـى نقشى جدی در اجرای برنامه‌های فرهنگى دارند.
از شرایط عمده عموميت يـافتن فرهنگ، این است كـه مـردم در تمام مراحل برنامه‌ریزی فرهنگ اعم از طراحـى، تدوين برنامه‌ها و اجرا نقشى جدی ايفا كنند. این مهم در گرو مشاركت مردمی است؛ چرا که دولت به تنهایی قادر نیست که بار سنگین توسعه فرهنگی را بردوش بکشد. بنابراین موضوع لزوم مشارکت مردمی در توسعه فرهنگی ضرورت پیدا می‌کند.
 اما نظام حکمرانی بايد برای مشاركت دادن مـردم در ايـن مهم به شكلى جدی برنامه‌ريزی نمايند. این هدف نیازمند ساختاری کارآمد است که به نظر می‌رسد الگوی دولت شبکه‌ای راهکار مناسبی در این راستا باشد. 
به این معنا که دولت و نهادهای حکمرانی به عنوان متولی و نه متصدی، بسترها و حمایت‌های لازم را ایجاد می‌کند، اما برنامه‌ریزی، اجرا و پیش‌برد آن را به جامعه و نهادهای مدنی واگذار می‌کند تا خود مردم بر اساس ارزش‌ها، باورها، اعتقادات، سنت‌ها و اصول خود آن را پیش ببرند. در این رویکرد، فرهنگ امری سیال است و نمی‌توان به آن نگاه مدیریتی از بالا به پایین و دستوری داشت. 
فرآیند مردمی‌سازی دارای مراتب مختلف است. ایجاد حساسیت نسبت به موضوعات و مسائل فرهنگی، آگاه‌سازی مردم از واقعیت‌ها و پدیده‌های اجتماعی، نیازسنجی و ظرفیت‌سنجی محلی (آمایش فرهنگی محلی) و اولویت‌بندی آن‌ها، مشورت‌خواهی از مردم محل که با تشکیل کارگروه‌ها و ساختارهای متناسب انجام می‌گیرد. با این ترتیب نقش‌پذیری و مشارکت در فعالیت‌های اجرایی اتفاق می‌افتد و فرد درگیر فرآیند کنش فرهنگی می‌شود. به گونه‌ای که جزئی از فرآیند محسوب می‌شود و نمی‌توان او را از این فرآیند جدا کرد. وارد شدن در این فرآیند، به معنای توانمند شدن مردم در جامعه محلی است. اگر شناسایی نیاز مردم در سطح محلی توسط خود آنان به اقدام محلی بیانجامد منجر به مردمی‌سازی محلی برای برآورده شدن نیازهایشان می‌گردد. این همان هدفی است که از فرآیند مردمی‌سازی دنبال می‌شود.
از مزیت‌های رویکرد مذکور این است که از تمرکزگرایی دولتی فاصله گرفته می‌شود و با بومى‌سازی، می‌توان اقتضائات محيطى را نيز در آن اعمال نمود. به این ترتیب به شرایط محلی و نیازهای خاص و امکانات و استعدادهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خاص محلی توجه و از سیاست یکپارچه‌سازی فعالیت‌های فرهنگی از سوی دولت پرهیز می‌شود.
مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی‌اشخاص در موقعیت‌های گروهی است که با برانگیختگی آن‌ها برای دستیابی به اهداف گروهی، همدیگر را یاری می‌دهند و در مسئولیت کار شریک می‌شوند. از نظر‌هانتینگتون، مشارکت باید آگاهانه انجام گیرد. آگاهی از ظرفیت خویش و فضای اجتماعی و سیاسی خود. چرا که ضعف آگاهی افراد عامل بازدارنده مشارکت است. این گزاره با میزان سطح آموزش افراد رابطه علی و معلولی دارد. بنابراین رسانه‌های جمعی و هنری و نیز نظام آموزشی هم باید نقش‌آفرینی کنند. این راهبرد از آموزه‌های دینی هم استنباط می‌شود. به‌عنوان مثال دلالت آیه «وأمـرهم شـوری بيـنهم»، مقوله امر به معروف و نهی از منکر و روایت «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» این است که آحاد جامعه در اصلاح و نهادینه‌سازی فرهنگ نقش دارند. البته احساس مسئولیت و نقش‌آفرینی فرع بر باور و درک همگان از موضوع است. 
نکته مهمی که به‌عنوان فرق بین رهیافت جامعه‌شناختی و دینی است این‌که؛ باور اعتقادی دارای ضمانت و پشتیبانی قوی و عمیق است. هم‌چنین به‌دلیل وجود مایه‌های اخلاص و ایثار، سبب دوری از تضادها و اختلافات اقتضائی جمع در امر جمعی می‌شود که در موفقیت هرگونه کنش اجتماعی به‌ویژه کنش فرهنگی عامل اساسی به شمار می‌رود. 
روایت مذکور دلالت دیگری هم دارد؛ کشور(عموم مردم) ما سالهاست که هدف هجوم ناتوی فرهنگی است. از این‌رو باید احساس مسؤلیت و بسیج همگانی شکل بگیرد و عموم مردم در مقابل شبیخون فرهنگی، مسلح شوند. 
یکی دیگر از نهادهای دینی که نقش بی‌بدیلی در مردمی‌سازی فرهنگ دارد، مسجد است. مسجد از آغاز اسلام در کنار کارکردهای اعتقادی خود، در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و نیز پشتوانه سلامت زندگی اجتماعی بشر بوده‌ است. و نیز فضای معنوی مسجد، عامل مهمی در همدلی و همگرایی مردمی است. نقش‌آفرینی مساجد در جریان انقلاب اسلامی و پساانقلاب، دلیل غیرقابل انکاری است که همگان شاهد آن بودند. انتقال ارزش‌های اسلامی، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، مبارزه با تهاجم فرهنگی و ایجاد روحیه تعاون و ایثار از جمله کارکردهای فرهنگی مسجد در آن دوره بوده است. هم‌چنین در اپیدمی کرونا، بسیج مردمی با محوریت مسجد در فعالیت‌های اقتصادی و فرهنگی و پیشگیری و مبارزه با کرونا حضور چشم‌گیری داشته است. 
طبق برخی از پژوهش‌ها که با هدف بیان اهمیت تشکیل ستادهای حفاظت اجتماعی در مساجد به‌ویژه مساجد محله‌ای و اداره آن در قالب تشکل‌های مردمی درجهت پیش‌گیری از بروز و گسترش جرایم و آسیب‌های اجتماعی و به طور کلی نقش دین در کاهش آسیب‌پذیری اجتماعی و ارتقای سطح ارزش‌های اخلاقی و انسانی و بالا رفتن ضریب امنیت و مشارکت‌های مردمی انجام گرفته است؛ افرادی که بیش‌تر به مسجد مراجعه دارند، کم‌تر حقوق دیگران را ضایع کرده، زندگی خود را با نظم بیش‌تری توأمان ساخته و آثار و رفتار دینی در زندگی اجتماعی آنان نیز به چشم می‌خورد. 
همین مضمون در روایت رسول اکرم ‌اشاره شده است که ایشان مسجد را خانه پرهیزگاران توصیف می‌کنند. و به این دلیل حضرت علی علیه‌السلام مسجد را باغ‌ها و بستان‌های بهشتی معرفی می‌کنند. این توصیف ناظر به کارکرد و نقش مسجد است که می‌تواند با‌اشاعه فرهنگ و ارزش‌های متعالی اسلام توسط خود، آحاد جامعه اطراف خویش را بهشتی سازد. 
اگر از منظر ارزش‌مدارانه به فرهنگ نگاه کنیم، چنان‌که مرحوم علامه جعفری رفتارهای انسانی را در صورتی فرهنگی می‌دانست که متصف به صفت بایستگی و شایستگی و مستند به طرز تعقل سليم و احساسات تصعيد‌ شده‌ آنان در حيات معقول تكاملي باشند. در این صورت مسجد مناسب‌ترین گزینه این راهبرد است.
قانون اساسى هم در‌ چندين اصل به مشارکت مردمی‌اشـاره كرده است. براساس بند هشتم از اصل سوم قانون اساسى، دولت جمهوری اسلامى ايران موظف اسـت؛ تمام امكانات خود را برای تحقق مشاركت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسى، اقتصادی، اجتماعى و فرهنگى خويش به‌كار گيرد.
می‌توان با راهکارهایی مانند؛ جمع‌سپاری فرهنگی و اجتماعی، نوآوری اجتماعی، کارآفرینی خلاق، تشکیل حلقه‌های میانی، نذر فرهنگی، تشکیل گروه‌های نقش‌آفرین مردمی محله محور و شبکه‌های در جهت مردمی‌سازی فرهنگ، کنش‌گری کرد که با کم‌ترین هزینه و تاثیرگذارترین راه‌کار عملی شود. چرا که برای تحقق مطالبات فرهنگی یک موقعیت جغرافیایی، مناسب‌ترین الگوی مراجعه به مردم آن منطقه و اولویت‌بندی نیازهای آنان از جانب اهالی خود منطقه است. سپس برنامه‌ریزی و اجرا با مشارکت مردم امکان‌پذیر می‌شود.