اتحادیهای که به ســوریه رســید!
امینالاسلام تهرانی
اشاره: «نامش» جنگ داخلی سوریه یا بحران سوریه یا چنانکه عربها گفتند: «الحرب الأهلية السورية» بود، اما «رسمش» یک جنگ بینالمللی علیه دولتِ رسمیِ نزدیک به جریانِ مقاومت در دمشق به رهبری «بشار اسد» بود. با دخالتهای کشورهای غربی و عربی منطقه و حتی دخالتهای دولتِ عثمانیِ «رجب طیب اردوغان» تظاهرات و اعتراضات در سوریه تبدیل به درگیریهای نظامی و یک جنگ تمام عیار در کشور سوریه شد که به اعتباری از ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ (۶ بهمن ۱۳۸۹) شعله کشید. روشن است که با شعلهور شدن این جنگ داخلی یا به عبارتی بینالمللی، تمام طرفهای درگیر از جمله کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و ترکیه که سودایِ سقوطِ دولتِ اسد را در سر داشتند، روابط خود را به طور کامل با دمشق قطع کردند، اما حالا با گذشت حدود 12 سال از این بحرانِ ویرانگر و با پیدا شدنِ طلیعه پیروزی دولتِ نزدیک به مقاومتِ سوریه، حالا ورق برگشته و سرهای به سنگ خورده دُوَلِ عربی و دولت ترکیه در فکر بازسازی روابط خود با دولتِ بشار اسد هستند.. اسد در سالهای اخیر تنها به تهران و مسکو سفر کرده بود و بعد در سفر سال گذشته خود به امارات طلسم انزوا را شکست. پس از ۱۲ سال او راهش را به یک کشور عربی دیگر هم باز کرد؛ رئیسجمهور سوریه در ابتدای اسفند سال پیش راهی مسقط شد تا با سلطان عمان به بحث و گفتوگو بنشیند. این سفر اولین سفر برنامهریزی شده اسد در ۱۲ سال اخیر بود که با شکل و شمایلی کاملاً رسمی صورت گرفت و از حیثی با سفر به امارات متفاوت بود و نشان از قدرت گرفتن بیشتر دولت دمشق داشت. همچنین نخستین بار بود که یک کشور عربی پس از جنگ در سوریه؛ به استقبال کاملاً رسمی از رئیسجمهور این کشور میرفت. بعد هم سفر مجدد به مسکو اما به صورتی رسمیتر و با اهدافی متفاوت نشان از بازگشت مجدد اسد به عالم رسمی دیپلماسی داشت؛ نشانی که خیلی زود با بازگشت دمشق به اتحادیه عرب دلالتش روشن شد.
سرویس خارجی کیهان
چندی پیش این خبر شایع شد که آمریکاییها از کشورهای عربی خواستهاند که از دولت «بشار اسد» برای بازگشت به اتحادیه عرب امتیاز بگیرند. چند روز پس از آن روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» گزارش داد که «بشار اسد»، رئیسجمهور سوریه از دادن امتیاز به وزرای خارجه عرب در ازای بازگشت کرسی سوریه در اتحادیه عرب خودداری کرده است. به هر حال به نظر میرسد که حالا اسد بدون دادن امتیاز به اتحادیهای که کشورش از بنیانگذارانش بوده، بازگشته است.
بالاخره اتحادیه عرب، عصر روز یکشنبه (17 اردیبهشت؛ 7 می)، در بیانیهای لغو تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه را رسماً اعلام کرد. در واکنش به این خبر و سابقهای که در بند بالا آمده، کسی نوشته بود که «جبهه عربی ضدِ اسد بدون شلیک یک گلوله منهزم شد»؛ اگر تنها با توجه به این اخبار، این جمله ذوقی صادر شده باشد که درست است، اما نباید از نظر دور داشت که برای به سر عقل آمدن کشورهای عربی هزینههای گزافی پرداخته شده، خونهای زیادی ریخته شده و کشوری ویران شده است. به هر حال سوریه سالها گرفتار گروههای وحشی تروریستی بود که کمابیش جمله معروف «آن مورخ بزرگ ایرانی» که در مورد مغولان گفته بود، در موردشان صدق میکند که «آمدند و کَندند و سوختند و کُشتند و بردند».
چنانکه بارها گفته شده است، با وزیدن بادِ واقعیتها و پیدا شدنِ طلیعه پیروزی دولتِ نزدیک به مقاومتِ سوریه، گویا ورق برگشته و سرهای به سنگ خورده دُوَلِ عربی و دولت عثمانیِ ترکیه به فکر بازسازی روابط خود با دولتِ «بشار اسد»، رئیسجمهور سوریه، افتادند. روشن است که با شعلهور شدن جنگ داخلی یا به عبارتی بینالمللی در سوریه، تمام طرفهای درگیر از جمله کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و ترکیه که سودایِ سقوطِ دولتِ اسد را در سر داشتند، روابط خود را به طور کامل با دمشق قطع کردند و از گروههای تروریستی درگیر با دولت دمشق حمایت کردند، اما حالا با گذشت حدود 12 سال از این بحرانِ ویرانگر و با پیدا شدنِ طلیعه پیروزی دولتِ نزدیک به مقاومتِ سوریه، ورق برگشته است. در واقع این بازگشت به پاس پایداری مردمی صورت گرفته که هزینهها دادند.
به نظر اولین بار، ظهر روز یکشنبه (17 اردیبهشت)، خبرنگار شبکه «سعودی العربیه» خبر این بازگشت را داد که «وزرای خارجه اتحادیه عرب طی یک جلسه مشورتی پشت درهای بسته درباره بازگشت سوریه به اتحادیه عرب پس از غیبت ۱۲ ساله، توافق کردند.» که البته خود این که یک رسانه عربستانی اول این خبر را بدهد بسیار نمادین بود. دقایقی بعد از آن اتحادیه عرب در بیانیهای لغو تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه را رسماً اعلام کرد و آورد: «بار دیگر پایبندی خود را به حفظ حاکمیت سوریه، تمامیت ارضی و ثبات این کشور را اعلام میکنیم.» در ادامه این بیانیه ضمن تاکید بر «اهمیت تداوم و تشدید تلاش کشورهای عربی به منظور کمک به سوریه برای خروج از بحران،» آمده است: «بر لزوم گفتوگوی مستقیم با دولت سوریه به منظور دستیابی به یک راهکار جامع برای بحران این کشور تاکید میکنیم.»
وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه عرب همچنین لغو تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه را اعلام کردند و افزودند: «مشارکت هیئتهای سوری در نشستهای شورای اتحادیه عرب از امروز از سر گرفته میشود. گامهای عملی و جامعی برای حرکت گامبهگام به سوی حل بحران سوریه طبق اصل گام مقابل گام برداشته میشود. وزرای خارجه عربی مطابق با قطعنامه ۸۹۱۴ بر سر بازگشت سوریه به جایگاه خود در اتحادیه عرب اجماع کردند.»
چند ماه پس از آغاز بحران سوریه در دوازدهم نوامبر ۲۰۱۱ (21 آبان 1390)، برخی از کشورهای عربی مانند دولت وقت قطر و عربستان تصمیم گرفتند عضویت سوریه در نشستهای اتحادیه عرب تعلیق شود. در واقع اكثريت وزرای خارجه کشورهای عرب ۲۲ بهمن ۱۳۹۱ در نشست اضطراری که در قاهره برگزار کردند، رأی به تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب دادند. برخی از کشورهای عربی نیز نمایندگیهای سیاسی و حتی کنسولی خود در سوریه را تعلیق و تعطیل کردند. اما 17 اردیبهشت بعد از حدود دوازده سال از آغاز بحران و شکست پروژه براندازی در سوریه و باقی ماندن بشار اسد در قدرت، اتحادیه عرب در نشستی در سطح وزرای خارجه، تعلیق عضویت سوریه را بالاخره لغو کرد. جالب توجه است که مقامات دمشق میگویند که آنها درخواست بازگشت به این نهاد عربی را ندادهاند، بلکه این بازگشت، خواست خود کشورهای عربی بوده است.
در خاطر همه ما هست که بشار اسد یک سال پیش در خرداد ۱۴۰۱ در مصاحبه با «روسیا الیوم» گفته بود، اتحادیه عرب پوششی بود برای تجاوز به سوریه و لیبی. او گفت «اتحادیه عرب، در آینده چه سوریه (در این سازمان) باشد چه نباشد، چکار خواهد کرد؟» اگر دمشق اصرار یا درخواستی برای بازگشت به چنین اتحادیه عربی که اسد توصیف کرده، ندارد، پرسش این است که «سوریه به اتحادیه عرب برگشته است یا اتحادیه عرب به سوریه؟» آنچه بیشتر جلب توجه میکند این است که در همان سالهای ابتدایی بحران بشار اسد که پشتگرم به حمایتِ جبهه مقاومت بود در سخنانی تأکید کرد، بهزودی کشورهای عربی به سوریه بازخواهند گشت.
مسئله بازگشت سوریه به اتحادیه عرب نیز خود گواه دیگری بر نفوذ از دست رفته آمریکا در منطقه غرب آسیا است. انتظار بالاخره اتحادیه عرب، عصر روز یکشنبه (17 اردیبهشت؛ 7 می)، در بیانیهای لغو تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه را رسماً اعلام کرد. آن اتحادیه عرب در بیانیهای لغو تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه را رسماً اعلام کرد و آورد: «بار دیگر پایبندی خود را به حفظ حاکمیت سوریه، تمامیت ارضی و ثبات این کشور را اعلام میکنیم.»
در میان کشورهای عربی، امارات در از سرگیری روابط با سوریه پیشتاز بود و ۶ دی ۱۳۹۸ پس از ۶ سال قطع روابط، سفارتخانه خود را در دمشق بازگشایی کرد. اگرچه امارات پس از آغاز اعتراضها در سوریه و آغاز بحران و جنگ داخلی در این کشور، با دیگر کشورهایی که اقدام به تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب کردند همراه بود، اما مسیری که بحران طی کرد باعث شد امارات هم مسیر دیگری در قبال سوریه طی کند. در واقع فضل تقدم در عادیسازی روابط با سوریه متعلق به امارات است.
چنانکه رسانههای آمریکایی نوشتند، بازگشت سوریه به اتحادیه عرب را به معنای شکست بخش بزرگی از محاصره سنگین واشنگتن علیه دمشق و بیتوجهی کشورهای عربی به سیاستهای منطقهای کاخ سفید و کاهش نفوذ سنتی واشنگتن در منطقه غرب آسیا دانست. بیتوجهی سران کشورهای عربی به سیاستهای واشنگتن در قبال سوریه و آغوش باز آنان برای سوریه در بازگشت دوباره به اتحادیه عرب نشاندهنده کاهش نفوذ سنتی واشنگتن در میان کشورهای عربی منطقه غرب آسیا است. آنها حتی نوشته بودند که بازگشت سوریه به اتحادیه عرب به تعبیری دیگر به معنای پیروزی ایران و روسیه در برابر سیاستهای منطقهای واشنگتن است.
این اتفاق تنها آغازِ روندِ «بازگشت اسد و دولتش» است که حدود 12 سال از عالم سیاست منطقهای و جهان کما بیش غایب بودند. چند روز بعد از آن منایع خبری از احتمال سفر رئیسجمهوری سوریه به ریاض، پس از بازگشت دمشق به اتحادیه عرب خبر دادند؛ اتفاقی که در صورت وقوع گامِ دیگر در این «روند» محسوب خواهد شد؛ گامی بسیار مهم. بعد از آن نیز دفتر ریاست جمهوری سوریه خبر داد که بشار اسد رئیسجمهور سوریه از سوی «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان به طور رسمی به نشست سران اتحادیه عرب دعوت شد. این نشست با حضور سران کشورهای عضو اتحادیه عرب در روز 19 مه (29 اردیبهشت) در جده عربستان برگزار میشود.
چنانکه آمد در واقع وزیدنِ بادِ داغِ واقعیتها بود که یخ روابط مصر با سوریه و در نگاهی کلیتر یخ روابط جهان عرب با سوریه را آب کرد. پس از گذشت حدود 12 سال از تشکیل یک جبهه عربی مقابل دولتِ نزدیک به مقاومتِ «بشار اسد» در سوریه، بیمعنایی این جبهه کاملاً نمایان شده است. سوریه از جمله کشورهایی بود که تحت تأثیر تحولات 2011 خاورمیانه و شمال آفریقا قرار گرفت و در پی آن گرفتار یک جنگ داخلی با دنبالههای عظیم خارجی شد. رویکرد عربستان به عنوان بازیگر تأثیرگذار منطقهای و همچنین بسیاری از کشورهای عربی نزدیک به آن از جمله مصر، این بود که به دنبال گسترش نقشآفرینی خود در جنگ سوریه و جلوگیری از نفوذ ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی ایران در منطقه باشند. از نگاه ریاض و بسیاری از کشورهای عربی، سرنگونی اسد در دمشق باعث تضعیف محور مقاومت و کاهش نفوذ منطقهای ایران و مهار آن میشد؛ از این رو رژیم سعودی و رژیمهای دیگر عربی در تعریفی هویتی، حمایت و پشتیبانی از معارضین سوری را در جهت اهداف و منافع خود قلمداد میکردند و برای تغییر و دگرگونی در نظام سیاسی سوریه وارد میدان شدند.
این کشورها کارهای زیادی کردند، از حمایت مالی و معنوي از شورشیانی مثل القاعده گرفته تا مشارکت فعال در محور غربی – عربی برای متقاعدکردن دیگر کشورها براي حمایت از مخالفان حکومت سوریه، و در نهایت تلاش بیوقفه براي حمله به این کشور در ساحتهای مختلف. اما حالا دیگر مشخص شده است که دولت دمشق با این خصومتها برانداختنی نیست و این واقعیتِ سخت دولتهای عربی را قانع کرده است که بر خلاف خط مشی (حدأقل ظاهری) آمریکا و کشورهای اروپایی به دنبال عادی کردن روابط خود با دولت اسد باشند. البته همین امر مسئله کلیتری را نیز نمایان میکند که کشورهای عربی چارهای جز به رسمیت شناختن و گفتوگو با محور مقاومت ندارند.
جمهوري اسلامی ایران و عربستان به عنوان دو قدرت منطقهاي، از دیرباز به عنوان دو رقیب اصلی در غرب آسیا (منطقه خاورمیانه) شناخته میشوند، اما طی سالهاي اخیر روابط میان این دو کشور بسیار پیچیدهتر شده و ابعاد جدیدي به خود گرفته است. در این میان، یکی از مسائلی که در سالهاي اخیر روابط میان این دو کشور را پیچیدهتر ساخته است بحران و جنگ داخلی سوریه است؛ حالا این پرسش مطرح میشود که با پیدا شدن طلیعه قطارِ عادی سازی روابط جهان عرب با چراغ سبز سعودی با دولت بشار اسد، میتوان منتظر عادی شدن روابط این دو کشور بود؟ و همچنین این پرسش مطرح میشود که آیا میتوان منتظر بود که کشورهای عربی بالاخره این واقعیت را که ایران یک قدرت تأثیرگذار منطقهای است را خواهند پذیرفت؟ آیا آنها حاضر هستند که لوازم این به رسمیت شناختن را بپردازند؟
باید توجه داشت که دولتهای عربی به سوریه بسیار بدهکار هستند. تلفات این جنگ از حیثی فاجعه بار و بحران آوارگی آن، از پایان جنگ جهانی دوم بیسابقه است. بیش از نیمی از جمعیت سوریه آوارهاند: 6.5 میلیون نفر در داخل کشور و 5.6 میلیون نفر در خارج از مرزها. تقریبا نیمی از آوارگان کودک هستند. آمار کشتهشدگان در سال 2016 چهارصد هزار نفر گزارش شد و پس از آن سازمان ملل تهیه آمار را متوقف کرد. سوریه با بدترین رکود اقتصادی اش از زمان آغاز جنگ دست و پنجه نرم میکند. در سال 2020 پول رایج سوریه دو سوم ارزش خود را از دست داد. طبق گزارش برنامه جهانی غذا، 12 میلیون سوری که حدود 60 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند در یک برنامه غذایی ناامن به سر میبرند.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.