ترامپ ناامیدانه در پی کُند کردن روند سقوط امپراطوری آمریکاست(خبر ویژه)
یک وبسایت انگلیسی، در ارزیابی تهدیدهای جهانی دونالد ترامپ تأکید کرد: این رویکردهای تهاجمی، بازتاب دهنده قدرت آمریکا نیستند. بلکه او ناامیدانه سعی میکند تا روند سقوط و زوال امپراطوری آمریکا را کُند و تضعیف کند.
«میدل ایست آی» مینویسد: از هر زاویهای که نگاه کنیم، آمریکا در موقعیت
شاخ و شانه کشیدن برای دیگر کشورهای جهان نیست و اینکه ترامپ چنین میکند، بیش از آنکه یک موقعیت واقعی را به ذهن متبادر کند، گویای تلاشهای وی برای فرار از واقعیتهای تلخی است که در انتظار آمریکا هستند.
جنگ اسرائیل و غزه، خیلیها را در جهان شوکه و حیرتزده کرد. از جمله به این علت که چرا غرب و به ویژه آمریکا به عنوان مهمترین متحد اسرائیل نتوانستند برای چیزی بیش از یک سال، جنگ غزه را متوقف کنند و اسرائیل را وادار به پذیرش توافق آتشبس و توقف کشتارها کنند. برخی در پاسخ به این سؤال این گزاره را مطرح میکنند که در حقیقت این اسرائیل است که آمریکا را کنترل میکند و یا اساساً آمریکا در کنترل اسرائیل بسیار ضعیف است. با این حال، اقدامات اسرائیل، نزدیکی زیادی با منافع آمریکا دارند. آمریکا یک قدرت سلطهجوی در حال زوال است و به هر شکل ممکن سعی دارد تا از رهگذر مقابله با چالشهای بینالمللی و منطقهای، تا حد امکان قدرتش را اعمال کند. چشماندازهای ژئوپلیتیکی در منطقه خاورمیانه و ورای آن تغییرات قابل توجهی را متحمل شدهاند. موضوعی که تحت تاثیر منازعات مسلحانه و نظامی، فشارهای اقتصادی و ایجاد برخی از معادلات راهبردی جدید است. این تغییرات، پیامدهای مهمی را برای بازیگران منطقهای و جهانی دارند و میتوانند تا حد زیادی مسائل مرتبط با توازن قدرت منطقهای را تغییر دهند.
سقوط قابل توجه و محسوس سلطه جهانی آمریکا، از سال 2008 که شاهد بحران مالی جهان و شکستهای آمریکا در عراق و افغانستان و تشدید مقاومتهای بینالمللی علیه سیاستهای اقتصادی و نظامی آمریکا بودهایم، روندی پایدار و جدی را شاهد بوده است. لازم نیست اقتصاددان باشید تا بفهمید که قدرت نظامی و اقتصادی از توانمندیهای تولید ثروت و اقتصاد یک ملت نشأت میگیرند. با این حال، این دسته از بازیگران و مخصوصاً آمریکا اکنون شرایط متفاوتی را تجربه میکنند.
سهم اقتصاد آمریکا در تولید ناخالص جهانی که در بالاترین سطح در دوران جنگ سرد به 40 درصد میرسید، در وضعیت کنونی تقریباً نصف شده است. این در حالی است که سهم چین در این بازه زمانی از کمتر دو درصد به 20 درصد افزایش یافته است. به احتمال فراوان سهم چین در این حوزه حتی از آمریکا هم در آیندهای نه چندان دور، سبقت خواهد گرفت. بخش مالی چین که زمانی در بازارهای جهانی چندان مهم نبود، اکنون یک نقش کلیدی را در بازارهای مالی دنیا بازی میکند به نحوی که در وضعیت کنونی، سرمایهگذاری خارجی و اعمال نفوذ چین به سرعت اقصی نقاط قارههای آسیا و آفریقا را در بر گرفته و میگیرد. با وجود ابتکارهای آمریکا برای محدود کردن تواناییهای چین جهت کسب و تولید فناوریهای پیشرفته، پیشرفت سریع چین در حوزه مذکور عملاً موقعیت برتر جهانی آمریکا را به چالش میکشد. شرکتهای چینی در بخش تولید ریزتراشهها به پیشرفتهای مهمی دست یافتهاند. در حوزه هوش مصنوعی نیز بسیاری از شرکتهای آمریکایی و غربی از چین عقب افتادهاند. چینیها در حوزه نظامی نیز پیشرفتهای زیادی کردهاند. قدرتگیری قابل توجه نظامی روسیه و در عین حال، توسعه منطقهای و جهانی آن هم سبب شده تا حد زیادی بنیانهای تفوق موقعیت یکجانبه آمریکا و جهان تک قطبی سُست شود.
قدرتهای منطقهای هم در بخشهای مختلف جهان به شیوههای جدیدی اعمال قدرت میکنند. افزایش قابل توجه نفوذ کشورهایی نظیر ایران، ترکیه، امارات و عربستان، بازتاب دهنده یک روند گستردهتر از بازیگران منطقهای است که به دنبال توسعه نفوذ ژئوپلیتیک خود هستند. برخلاف دهههای پیشین که بازیگران مذکور در قالبهای مطلوب آمریکا عمل میکردند، آنها اکنون رویکردهای مستقلتری را در دستورکار دارند و در برخی مواقع، رویههایی را در پیش میگیرند که نقطه مقابل منافع آمریکاست.
در مواجهه با این تغییرات مهم، طبقه حاکم آمریکا چه از حزب دموکرات و چه جمهوریخواه، رویکردهای تهاجمی را در پیش گرفتهاند. موضوعی که خود را در قالبهایی نظیر به راه انداختنِ جنگهای تجاری و یا مداخلات نظامی برای اثبات قدرت آمریکا و تضعیف طیفهای رقیب، به نمایش گذاشته است. مسائلی از این دست سبب شدهاند تا قدرت آمریکایی با خط قرمزها و محدودیتهای تازهای روبهرو باشد.
آمریکا در قالب رویدادهایی نظیر جنگهای اوکراین و غزه و یا رقابت با چین نیز با چالشهای جدی دست بهگریبان بوده و هست. این کشور اکنون اعتبار بینالمللی خود را هم تا حد زیادی در خطر میبیند. مسائلی از این دست یک واقعیت را فریاد میزنند: رویکردهای تهاجمی ترامپ، بازتاب دهنده قدرت آمریکا نیستند. بلکه او ناامیدانه سعی میکند تا روند سقوط و زوال امپراطوری جهانی آمریکا را کُند و تضعیف کند.