نگاهــی به فیلم «هفت پادشاه باید بمیرند»
یا طرفدار شاه باش یا بمیـر!
فاطمه قاسمآبادی
مراسم تاجگذاری چارلز پسر ملکه انگلستان، هفته پیش برگزار شد. این مراسم که بازخوردهای فراوانی را در داخل و خارج از انگلستان به دنبال داشت، در رسانهها مورد توجه قرار گرفت. البته تعدادی از رسانههای انگلیسی مانند بیبی سی، آن را با شکوه نامیدند و قسمتهای مختلف این مراسم را پخش مستقیم کردند. از طرف دیگر اما، واکنش جوانان انگلیسی به این مراسم پر هزینه و سنتی، کاملا در فضای مجازی منفی بود و برگزاری چنین مراسمی را در این قرن، بیمعنا و مخالف دموکراسی میدانستند....
در راستای مشروعیت بخشیدن به پادشاهی، انگلستان سالهاست، تبلیغات بسیاری انجام داده است. در همین جهت فیلمها و سریالهای تاریخی زیادی ساخته شده است و از شبکههای مختلف انگلستان در این سالها پخش شده است. البته در سالهای اخیر، ماجراهای زندگی شخصی اعضای خاندان سلطنتی فعلی هم، دستمایه فیلمها و سریالهای محصول مشترک انگلستان و آمریکا بودهاند و در یک کلام، به هر نحوی لزوم وجود این خاندان پرخرج و غارتگر، برای مردم انگلستان به تصویر کشیده شده است.
فیلم «آخرین پادشاهی: هفت پادشاه باید بمیرند» درست سه هفته قبل از تاجگذاری چارلز سوم از شبکه تنفلیکس پخش شد. این فیلم ادامهای برای سریال پر طرفدار «آخرین پادشاهی» و بر اساس رمانهای «داستان ساکسونها» نوشته «برنارد کورن ول» است.
داستان ساکسونها
فیلم «هفت پادشاه باید بمیرند»، دنباله 5 فصل سریال مشهور «آخرین پادشاهی» است. داستان فیلم از آنجایی شروع میشود که پس از مرگ پادشاه ادوارد، مهاجمان و وارثان او برای رسیدن به تاج و تخت با یکدیگر مبارزه میکنند.
اکنون «اوترد بِبِنبِرگی» که در پنج فصل قبلی سریال عملا بزرگترین طرفدار و خدمتگذار به پادشاهان ساکسون بوده است، باید با کمک همراهانش اتحاد محکم و پایداری تشکیل دهد و پادشاهی رو به زوال ساکسونها را در انگلستان پایدار کند و رویای شاه آلفرد مبنی بر انگلستان واحد، زیر پرچم قوم ساکسونها را با وجود عدم علاقه دیگر قومیتها در این کشور به تحقق برساند....
قهرمان مطیع پادشاه
در فیلم «هفت پادشاه باید بمیرند»، مانند تعداد زیادی از ساختههای انگلیسی یک قهرمان جان بر کف وجود دارد و قرار است به پادشاه خدمت کند. در این میان اوترد، که از نسل حاکمان قلعه ببنبرگ است، به عنوان کسی که خون ساکسونی دارد ولی چون بین دانمارکیها بزرگ شده تفکرات و باورهای کفرآمیز دارد شناخته میشود و یک سرباز ایده آل به حساب میآید چرا که هم در خدمت انگلستان است و هم یک کافر است که درگیر تفکرات مذهبی دست و پاگیر نیست.
در این فیلم مخاطبین میبینند که در جهت تفکرات سازندگان، انسانهای مذهبی مانند پنج فصل قبلی، دو رو، عاشق قدرت و خالی از معنای مهربانی و تمام ادعاهای مذهبی خود هستند و همیشه بقیه را برای رسیدن به اهدافشان جلو میاندازند. در عوض کافران، صادق، شجاع و البته که خدمتگذار ساکسونهای مدعی مذهب، هستند.
جالب است که در طول داستان زندگی اوترد، مخاطبین میبینند که عملا سالها طول میکشد تا او بتواند قلعه اجدادیاش را از چنگ رقیبانش در بیاورد چرا که تمام پادشاهانی که به آنها خدمت میکند، حاضر به کمک به او برای پس گرفتن قلعهاش نمیشوند و او باید این عدم کمکرسانی را درک کند و توقع بیجا نداشته باشد!
این خدمتگزاری تا جایی در داستان پیش میرود که عملا اوترد به عنوان قهرمان اصلی، تمام عمر خود را برای به تحقق رساندن رویای آلفرد که انگلستان واحد زیر پرچم پادشاه ساکسونی است، صرف میشود. و در این میان هم کسی نمیپرسد که چرا شخصی مانند اوترد که افکار کافران دانمارکی را دارد و مدام از طرف پادشاهان ساکسون خیانت میبیند، باید اینطور وفادار به آرمان آنها باشد و در خدمت آنها شمشیر بزند؟
اگر دوست نداری هم حمایت کن!
در فیلم «هفت پادشاه باید بمیرند»، مخاطبین میبینند که اقوام مختلفی مانند ایرلندیها، اسکاتلندیها و ولزیها، با وجود رفتارهای ظالمانه شاه ساکسونها از طرف اوترد دعوت به صبر و تحمل میشوند چرا که این مسئله باعث حفظ امنیت قلمروشان از دست دانمارکیها و متجاوزین دیگر است....
اینکه به دیگر قومیتها بهزور گفته میشود که باید از تجاوز دیگران بترسند و برای پیشگیری به قوم متجاوز دیگر پناه ببرند که برای تفکرات و اعتقاداتشان مانند همان دانمارکیها احترامی قائل نیستند، جالب توجه است!
در فیلم عملا اوترد سعی میکند مردم دیگر نقاط انگلستان را در راستای زورگویی پادشاهان ساکسون بهزور، زیر یک پرچم ببرد و در جواب یک ولزی که میگوید: «ساکسونها نابودمان میکنند، تا کشور خودشان را بسازند»
جواب میدهد: «میتوانی خودت را انگلیسی ندانی ولی در جنگ برای پادشاه ساکسونها باید شرکت کنی!»
در فیلم این اصرار بر خدمتگزاری به پادشاه ساکسونها که علاقهمند است انگلستان واحد را بسازد، جالب توجه است. مخصوصا که عملا در طول داستان نشان داده میشود که این پادشاهان هرگز برای اعتقادات و دیگر نژادها ارزشی قائل نیستند و در عوض تنها به قدرت و گسترش قلمرو نامشروع خود فکر میکنند و مخاطبین هم باید این قلدری را بپذیرند و با آن، به عنوان حق مشروع این پادشاهان کنار بیایند!
جالب است که در نهایت، در انتهای فیلم «هفت پادشاه باید بمیرند»، مخاطبین میبینند که داستان به زمان حال پیوند میخورد و قلعه ببنبرگ امروزی را نشان میدهد و این پایانبندی به نوعی میخواهد به مخاطبین ارزش و زحمات فراوانی را که به اتحاد و یکپارچگی انگلستان منجر شد، یادآور شود.
در حال حاضر و با گسترش اعتراضات اسکاتلندیها، ایرلندیها، ولزیها و... برای جدایی از انگلستان در داخل انگلستان، لزوم ساخت فیلمها و سریالهایی که به مخاطبین به جای جواب سؤالات و اعتراض شان، تنها روی اتحاد این کشور چند پارچه اصرار دارند، معلوم میشود.
گویی سالانه بودجه مشخصی برای حمایت از پادشاهی در انگلستان کنار گذاشته میشود و بر لزوم ماندن زیر تحقیرهای انگلیسیها از جانب ایرلندیها و اسکاتلندیها و ولزیها تاکید میشود تا همچنان این نظام پر از نژادپرستی، بتواند یکپارچگی خودش را حفظ کند.
پادشاهی به رسم نتفلیکسی
در فیلم «آخرین پادشاهی»، به رسم دیگر آثار نتفلیکس در این سالها، یک زوج همجنسگرا وجود دارد که کاملا از طرف اطرافیان مورد پذیرش هستند و انگار نه انگار که در فضای آن دوره از تاریخ، چنین مسئلهای به شدت قبیح محسوب میشده و حتی کافران هم آن را غیر قابل پذیرش میدانستند، چه برسد به مسیحیان معتقد!
تلاش نتفلیکس در چند سال اخیر برای تبلیغ مسئلهای مانند همجنسگرایی به قدری زیاد بوده است که صدای طرفداران این شبکه را درآورده و دیگر همه میدانند که در ساختههای این شبکه، حتما باید شاهد چنین زوجهایی باشند چرا که گذر از این خط قرمز، در دستورکار این شبکه آمریکایی قرار گرفته است.
یکی دیگر از نکات مورد توجه در فیلم «هفت پادشاه باید بمیرند»، این مسئله است که شبکه نتفلیکس با وجود اینکه چند ماهی میشود کار اتمام فیلمبرداری را به پایان رسانده است اما پخش این فیلم را به سه هفته قبل از تاجگذاری چارلز سوم موکول میکند و به نوعی افکار عمومی و حتی مخالفین را برای این تاجگذاری و لزوم حمایت از پادشاه حتی از نوع فاسد و ظالمش آماده میکند!