اخبار ویژه
بیعدالتی در مدارس با همین نگاه نارسا شدت گرفت
وزیر آموزش و پرورش در دولت سابق با ادعای اینکه باید مشارکت مردم در توسعه مدارس جدی گرفته شود، از پولی کردن مدارس دفاع کرد.
روزنامه سازندگی وابسته به حزب اشرافی کارگزاران، از دیدار اعضای
سازمان جوانان این حزب با علیاصغر فانی خبر داده و تیتر زد:
«هر روز 1000 میلیارد تومان، هزینه روزانه آموزش و پرورش».
نگاه هزینهمحور به آموزش و پرورش همان نگاه معیوبی بود که این وزارت را به سمت دوقطبیسازی و ناعادلانه و تبعیضآلود کردن مدارس پیش برد و در کنار جلب رضایت اقلیت کوچکی از دانشآموزان و اولیای آن، به احساس تبعیض و نارضایتی در میان اکثریت مردم دامن زد.
با این حال علیاصغر فانی بدون اشاره به عواقب این نگاه یکسویه گفته است: در حال حاضر بیش از 13 میلیون دانشآموز در مدارس دولتی و یک میلیون
و 700 هزار دانشآموز در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند. همچنین امسال بودجه وزارت آموزش و پرورش 207 هزار میلیارد تومان است. اگر این عدد را بر تعداد دانشآموزان مدارس دولتی تقسیم کنیم رقمی حدود 15 میلیون تومان به دست میآید یعنی آموزش و پرورش بابت هر دانشآموز در یک سال تحصیلی 15 میلیون تومان
هزینه میکند. میتوان اینگونه گفت که هزینه هر روز آموزش و پرورش هزار میلیارد تومان
است. وی گفت: اگر تعداد دانشآموزان مدارس غیردولتی را در 15 میلیون تومان هزینه سالانه ضرب کنیم عدد 25 هزار میلیارد تومان به دست میآید. یعنی به بودجه 207 هزار میلیارد تومانی باید 25 هزار میلیارد تومان اضافه کرد. البته باید توجه داشت که در مدارس غیردولتی بیشترین هزینه صرف اجارهبهای ساختمان مدرسه میشود که این میزان چیزی حدود 35 تا 40 درصد است. یعنی آموزش و پرورش برای هر دانشآموز سالانه بیش از 20 میلیون تومان هزینه میکند و عدد به دست آمده برای مدرسه غیردولتی چیزی حدود 34 هزار میلیارد تومان میشود. بنده در زمان وزارتم 31 هزار میلیارد تومانی داشتم اما اکنون بیش از 34 هزار میلیارد تومان نقش مدارس غیردولتی در کاهش بودجه وزارت آموزش و پرورش است.
وی میافزاید: من در ابتدای انقلاب از مخالفان مدارس غیردولتی بودم. در آن زمان راستیها موافق تشکیل مدارس غیردولتی بودند و چپیها مخالف اما امروز جای این دو عوض شده یعنی اصولگرایان مخالف توسعه مدارس غیرانتفاعی هستند و اصلاحطلبان موافق. چون ما با تجربهای که در این 40 سال کسب کردیم به این نتیجه رسیدیم که باید توسعه مشارکت مردم در اداره مدارس جدیتر گرفته شود.
یادآور میشود رهبر انقلاب به تازگی در دیدار معلمان، نگاه مزاحم و هزینهزا به آموزش و پرورش و ترویج بیعدالتی در میان مدارس را مورد نکوهش قرار دادند و فرمودند:
«آموزش و پرورش در مدیریت اداره کشور چه جایگاهی دارد؟ این را باید اول به بعضی بفهمانیم. به نظر بنده، بعضی هنوز قادر نیستند نقش آموزشوپرورش را در پیشرفت همهجانبه کشور درک کنند. یک خطای راهبردی در بین برخی از مسئولین در گذشته وجود داشته که خسارتهایی هم وارد آورده، و آن کوچکانگاریِ این دستگاه حیاتی است... بعضی آن را به صورت یک مزاحم و به صورت یک مجموعه مصرفی نگاه کردند. اینها را که من عرض میکنم، چون حرفهایی را از خود افراد شنیدهام؛ به بنده میگفتند که مثلاً فرض کنید فلان قدر از بودجه کشور صرف آموزشوپرورش میشود. دنبالهاش چیست؟ دنبالهاش برونسپاری است ... یعنی به چشم یک مزاحم به آموزشوپرورش نگاه میکردند... این فکر در گذشته در بعضی از مسئولین کشور وجود داشته که ما بیاییم آموزش و پرورش را از دولت جدا کنیم، بدهیم دست بخشهای خصوصی و این خرج سنگین و این بودجه سنگین را از دوش آموزش و پرورش برداریم! دستشان درد نکند؛ برای نابود کردن کشور، این فکر خوبی است. شأن تعلیم و تربیت، شأن دولتی است؛ هیچ نظامی نمی تواند این شأن را از خودش دور کند، از نظام قابل تفکیک نیست. تربیت و تعلیم کشور به عهده نظام حاکم بر این کشور است، در همه دنیا [هم] همینجور است. یک مواردی یک استثناهایی دارد، مثل همین مدارسِ بهاصطلاح «غیر انتفاعی» که حالا در کشور وجود دارد؛ اینها موارد استثنائی است.
... تقویت مدارس دولتی مهم است. نباید در کشور جوری باشد که وقتی گفته میشود «مدرسه دولتی»، اولین چیزی که در مقابل انسان نقش میبندد ضعف مدرسه باشد؛ این نباید باشد. معلمینِ خوب، مربیانِ خوب، مربیانِ تربیتیِ خوب، معلمینِ متعهد، فضاهای آموزشی قابل قبول، در مدارس دولتی باید وجود داشته باشد. وقتی ما به مدرسه دولتی کماعتنایی بکنیم، معنایش این است که اگر کسی بنیه مالیاش آنقدر نبود که بتواند در آن مدرسهای که شهریه میگیرد ثبتنام بکند، ناچار است که تن به ضعف بدهد؛ معنایش این است که کسی که بنیه مالی ندارد، بنیه علمی هم نداشته باشد. این بیعدالتیِ محض است؛ این بیعدالتی به هیچ وجه قابل قبول نیست... مسئله دوم مدارس غیر دولتی است. البته بعضی از مدارس غیر دولتی انصافاً ابتکارات جالبی دارند، کارهای بسیار خوبی انجام میدهند؛ باید از آن ابتکارات استفاده کرد، لکن به مجموعه مدارس غیر دولتی هم باید نظارت داشت. آموزش وپرورش خودش را فارغ نداند از نظارت بر این مدارس».
حملات سایبری ایران به اسرائیل بسیار پیچیده شده است
شرکت مایکروسافت اعلام کرد هکرهای ایرانی، حملات سایبری خود را با روش جدید«عملیات نفوذ سایبری» افزایش دادهاند. اهداف اصلی این حملات، اسرائیل و اپوزیسیون هستند.
به گزارش دویچه وله به نقل از مایکروسافت، در سال گذشته میلادی
۲۴ حمله سایبری که از طرف ایران هدایت شده بود، کشف شده است. تنها در فاصله ماه ژوئن تا دسامبر، ۱۷ حمله سایبری انجام شده است. تعداد حملات انجامشده از سوی ایران در همین بازه زمانی در سال ۲۰۲۱ تنها هفت حمله بود.
اغلب این حملات از سوی شرکت «ایمننت پاسارگاد» انجام شده که
«یک شرکت پوششی» است و در سال ۲۰۲۰ از سوی وزارت خزانهداری آمریکا تحریم شد. علت این تحریم تلاش این شرکت برای تاثیرگذاری در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا بود.
مایکروسافت نوشته اگرچه ممکن است تکنیکهای ایران تغییر کرده باشند اما اهداف تغییری نکردهاند. هدف این عملیاتهای تخریبی همچنان بر اسرائیل، گروههای برجسته اپوزیسیون و دشمنان جمهوری اسلامی، متمرکز مانده است. نزدیک به ۲۳ درصد حملات سایبری (حدود یکچهارم) در فاصله اکتبر ۲۰۲۲ تا مارس ۲۰۲۳ علیه اسرائیل و مابقی علیه آمریکا و دو کشور دیگر بوده است.
هکرهای ایرانی در خط مقدم استفاده از روش «عملیات نفوذ سایبری» (influence operations-IO) قرار دارند که در آن عملیات تهاجمی سایبری با عملیات نفوذ چندجانبه برای دامن زدن به تغییرات ژئوپلیتیک در راستای اهداف رژیم ترکیب میشود.
اهداف این عملیات نفوذ سایبری، تقویت مقاومت فلسطینیان و تمرکز ویژه بر ایجاد وحشت و ترس در میان اسرائیلیهاست. ایران با استفاده از«عملیات نفوذ سایبری» سعی کرده اطلاعات مربوط به چهرههای اپوزیسیون که نشانه فساد و موجب شرمساری آنهاست، منتشر کند. اینها تنها بخشهایی از گزارش «اطلاعات تهدیدآمیز» درباره استفاده از روش عملیات نفوذ فعال سایبری است. این گزارش نشان میدهد که چگونه ایران از اینگونه عملیات برای مقابله بهمثل در برابر تهدیدات داخلی و خارجی استفاده میکند. حملات سایبری و عملیات نفوذ ایران در آینده نیز احتمالاً بر مقابله با حملات سایبری خارجی متمرکز خواهد بود.
موفقیت قانون جدید در کاهش چشمگیر چکهای برگشتی
با وجود افزایش استفاده از چک، حجم چکهای برگشتی کاهش یافته است.
دو سال پیش قانون جدید چک اجرایی شد که شفافیت و ضمانتهای بیشتری را برای چکهای صادره تعبیه میکرد. براین اساس، آمارها از افزایش استفاده از چک و در عین حال، کاهش میزان چکهای برگشتی حکایت میکند. در این زمینه روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: برخی از فعالان اقتصادی معتقدند که استفاده از چک صیادی نسبت به چکهای سنتی سختتر شده، اما این سختی باعث شده است که اعتبار چکها رشد کند و سهم چکهای برگشتی نیز کاهش یافته است. به نظر میرسد که با افزایش اعتبار چک، میتوان برای وثایق بانکی نیز به این ابزار اعتماد بیشتری کرد.
بانک مرکزی در گزارشی، آمار مربوط به چکهای مبادلهای در اسفندماه سال۱۴۰۱ را منتشر کرد. بر اساس این گزارش، نسبت تعداد چکهای برگشتی به چکهای مبادلهای در اسفند سال قبل، به ۷درصد رسید.
آمارها نشان میدهد که از کل تعداد چکهای مبادلهشده در اسفند۱۴۰۱، بیش از ۸میلیون فقره وصول شده و تنها ۶۰۷هزار فقره چک برگشت خورده است. بررسیها نشان میدهد که تعداد چکهای وصولشده در آخرین ماه زمستان۱۴۰۱، رشد داشته است. چراکه تعداد چکهای وصولشده در دی و بهمن این سال، بهترتیب ۶میلیون و ۱۴۶هزار و ۷میلیون و ۷۸۲هزار فقره بوده است. مقایسه آمار اسفند۱۴۰۱ نسبت به آمار اسفند۱۴۰۰، میزان استفاده از چک حدود ۳۲درصد رشد کرده است. این موضوع میتواند دلالت بر رونق نسبی تقاضا در اقتصاد و افزایش استفاده از چکها پساز تغییرات شیوه صدور چکها داشته باشد. از طرفی آمارهای مبالغ چکهای وصولشده در این بازه زمانی رشد کرده و میزان برگشتیها افت کرده است.
بر اساس آخرین گزارش منتشرشده از سوی بانک مرکزی، آمارهای مربوط به مبادلات چکی در اسفند سال قبل نشان میدهد که در اسفندماه۱۴۰۱، در کل کشور بیش از ۸میلیون فقره چک به ارزشی بالغبر ۵۳۶هزار و ۷۰۰میلیارد تومان وصول شده است که نسبت به ماه قبل، از نظر تعداد و مبلغ به ترتیب ۳درصد و 16/3 درصد افزایش داشته است. در این ماه از کل تعداد و مبلغ چکهای مبادلهشده به ترتیب ۹۳درصد و 91/3 درصد وصول شده است. درصد تعداد و مبلغ چکهای وصولشده در بهمنماه۱۴۰۱ به ترتیب معادل 92/7 درصد و 90/8 درصد و در اسفندماه۱۴۰۰ به ترتیب برابر 91/1 درصد و ۸۹درصد بوده است. از سوی دیگر، در اسفندماه۱۴۰۱، در استان تهران بیش از 2/7 میلیون فقره چک به ارزشی حدود ۲۷۳هزار میلیارد تومان وصول شد که از نظر تعداد 93/8 درصد و از نظر ارزش 93/1 درصد از کل چکهای مبادلهای وصول شده است.
حاشیهسازی برای کتمان تحقیرآمریکا و اسرائیل در سوریه
محافل رسانهای غربگرا به جای پرداختن به اهمیت سفر رئیسجمهور کشورمان به سوریه، به حاشیهپردازی پرداختند.
بدیهیترین و غیرقابل انکارترین بخش سفر، شکست آمریکا در جنگ نیابتی مقابل جبهه مقاومت(متحدان ایران) است و اینکه متحد ایران برخلاف اراده آمریکا و اسرائیل و غرب، استوار ماند و امروز در حال گسترش روابط راهبردی در زمینههای اقتصادی و سیاسی و امنیتی برخلاف اراده غرب است.
محافل رسانهای غربگرا برای کتمان این شکست تاریخی اربابان خود، به قلمفرسایی درباره حجاب دو مقام سوری در جریان استقبال رسمی دولت سوریه و بشار اسد از آقای رئیسی پرداختند.
در اینباره سایت «عصر ایران» نوشت: «در میان تصاویر دیدار جاری رئیسجمهوری ایران از سوریه، یک تصویر بیش از عکسهای دیگر در فضای مجازی دستبهدست و بر آن مکث میشود و آن هم تصویر مواجهه و احترام سیدابراهیم رئیسی به دو تن از مقامات دولت سوریه است که خانماند و بیروسری و مقنعه در صف ایستادهاند. اینکه مقامات دولت بشار اسد در دمشق در صف استقبال از رئیسجمهوری کشوری بایستند که با حمایتهای مالی و انسانی و مستشاری و نظامی نگذاشت ساقط شوند امری عجیب نیست. اینکه در حکومتی مبتنی بر اندیشههای حزب بعث و البته با گرایش سوری زنان به اعتبار وابستگیهای حزبی یا خانوادگی ارتقا یابند نیز جای شگفتی ندارد چرا که در نظام سوریه عربیت مهم بود و هست و کاری به دین ندارند.
اگر دنبال نکته عجیبی باشیم، این است که در جنگ حزب بعث عراق با ایران، حزب بعث سوریه در کنار ایران ایستاد و حمایت سوریه و لیبی و در مرتبه بعد الجزایر و یمن نگذاشت جنگ عراق با ایران به جنگ اعراب با ایران بدل شود. در سوریه خارجیها را به دو گروه عرب و اجنبی تقسیم میکنند و با این اعتبار، باید از عراق حمایت میکردند، اما بهدلایل مختلف حافظ اسد متحد ایران شد.
با این توصیفات چرا عبور رئیسجمهوری ایران از مقابل دو خانم بیحجاب در صف مستقبلین در دمشق و ادای احترام به آنان جالب بوده؟ حساسیت و شگفتی و مکث دیگران و نه ما بر این عکس اما بهخاطر دو موضوع است: یکی اینکه همزمان در ایران هملباسان آقای رئیسی و مقامات مختلف از بام تا شام، درباره اجبار پوشش زنان صحبت میکنند. موضوع دوم هم ایدئولوژیک کردن جنگ سوریه بود و انگیزههای مذهبی که با پوشش مقامات رسته از سقوط و باقیمانده به لطف آن حمایتها و دخالتها نمیخواند. مشکل این عکس با تصورات خلافواقع و نگاه ایدئولوژیک به جنگ در سوریه بود. چرا که از سوریه همواره بهعنوان «محور مقاومت» یاد میشود و اتحاد آن با حزبالله لبنان این تلقی را ایجاد کرده که به لحاظ مذهبی هم باید مثل سیدحسن نصرالله باشند هرچند در لبنان نیز حجاب اجباری نیست و حزبالله لبنان کاری به پوشش دختران ندارد و بخشی از پایگاه اجتماعی حزبالله لبنان در میان مسیحیان است».
برای مخاطب نکته سنج این قبیل رسانهها روشن است که ناراحتی غربگرایان، از غلبه اراده مقاومت بر اراده شیطانی آمریکا و اسرائیل است. وگرنه هر انسان مبتدی و کمسواد هم میداند که قوانین کشورها برای کشورهای دیگر الزامآور نیست. این واقعیت نهتنها در سوریه بلکه در عراق هم که کشور اسلامیتری است، دیده میشود که برخی زنان آنها- از سیاسیون تا افراد عادی- روسری ندارند. طبیعتا معیار ما هم برای ارتباط با کشورهای مختلف، الزام آنها به رعایت احکام اسلامی نیست.
در عین حال اهل فن میدانند همان عقبه خبیثی که سوریه و عراق را به کام جنگ کشاند و سرطان گروههای تروریستی را به جان این کشورها انداخت، در ایران هم دنبال ایجاد آشوب و ناامنی بود و به اعتبار حاکمیت احکام اسلامی در کشورمان و نقشی که همین دینداری در شکست نقشههای دشمنان داشت، به معارضه و ستیزهجویی با احکام اسلامی بهویژه حکم الزام حجاب پرداخت.
نکته مهم این است که دولت سوریه در روزگار همدستی ارتجاع عرب با رژیم متجاوز صدام و فتنههای پس از آن علیه کشورمان، در کنار جمهوری اسلامی ایران ایستاد و حتی پیشنهاد رشوههای بزرگ برای مصون ماندن از شعلهور شدن جنگ در این کشور به شرط خالی کردن پشت ایران را رد کرد و به همین دلیل هم گرفتار جنگ هفتساله شد.
به عبارت دیگر، دو دولت و دو کشور، یار همدیگر در روزهای سخت جنگ و ناامنی تحمیل شده بودند و همین امر برای غرب و پادوهای رسانهای آن گران آمده است. درباره حزبالله لبنان و مغالطه سایت غربگرا هم روشن است که حزبالله در این کشور، یک گروه مقاومت در برابر اشغالگران صهیونیست است و نه حکومت مستقر که به عنوان حکومت اسلامی، مسئولیت صیانت از حکم الزام حجاب را برعهده داشته باشد.