kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۳۹۵۶
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۶

اخبار ویژه

 
 
تو دهنی مومنی به غنی‌نژاد
 
در حالی که بسیاری از رسانه‌های غربگرای مدعی اصلاحات از اظهارات موسی غنی‌نژاد (ترویج‌کننده نظریات لیبرالیستی) علیه شهید بهشتی و اقتصاد اسلامی استقبال کردند، یک کارشناس اصلاح‌طلب تاکید کرد: برخی افراد این حرف‌های پوچ و ناروا درباره چپ‌گرا بودن شهید بهشتی و قانون اساسی را می‌زنند تا از مسئولیت توصیه‌های‌شان در سی سال گذشته طفره بروند.
دکتر فرشاد مومنی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره) درباره اظهارات اخیر برخی افراد درباره برخی شخصیت‌های انقلابی و قانون اساسی کشور گفت: خیلی توصیه می‌کنم مقدمه کتاب ماتریالیزم در ایران شهید مطهری را بخوانید. ایشان به شدت از یک شیوه روسی برچسب‌زنی به متفکران اسلامی ابراز نگرانی می‌کنند و به طور مشخص می‌گویند آکادمی علوم شوروی سابق در انتشارات خود، حافظ و ملاصدرا را به چپ‌گرایی و ماتریالیست نسبت داده‌اند.
الان هم می‌بینیم یک کسانی یکباره کشف و شهود کرده‌اند که شهید بهشتی چپ‌گرا و تحت تاثیر چپ‌گراها بوده‌اند. این نسبت پوچ، مبتذل و ناروا که اساسا وجهه علمی هم ندارد، شیوه روسی چپ‌گرا معرفی کردن برجسته‌ترین متفکران ایرانی است که قابل تامل است. ما در مملکتی زندگی می‌کنیم که گیج کردن مخاطبان برای از میان برداشتن حرکت‌های اصیل سابقه دارد. در تجربه مرحوم مصدق، پدیده توده نفتی‌ها را زیر ذره‌بین بگذارید چراکه آنها رادیکال‌ترین شعارهای حزب توده را می‌دادند درحالی‌که پولش را از سفارت انگلستان می‌گرفتند.
مومنی افزود: از نظر من هرکس حق دارد هر جور که فکر می‌کند، عمل کند.در ساحت‌اندیشه، حرف خوب در لیبرالیزم و‌اندیشه چپ کم نداریم اما بی‌مروتی، بی‌صداقتی و هتاکی خیلی بد است لذا این شیوه برچسب زنی، شیوه روس‌ها و انگلیس‌ها است. همین‌ها که به دیگران برچسب چپ می‌زنند، در توصیه‌های سیاستی خود، عموما شیوه‌های روسی را پیشنهاد می‌دهند. وقتی اینها در سال 1368 شعار خصوصی‌‌سازی را دادند، خیلی شنیدند که هیچ‌کدام از بسترهایی که از دل خصوصی ‌سازی، برای کشور دستاورد می‌سازد، وجود ندارد لذا خصوصی ‌سازی اسم رمز توزیع رانت می‌شود اما همین افراد درهای نهادهای تصمیم‌گیری کشور را از پاشنه درآوردند که باید خصوصی‌‌سازی شکل بگیرد.
حالا که انجام شده و نتایج آن عیان شده، می‌گویند این نتیجه، آنی نبود که ما گفتیم. ما در پاسخ می‌گوییم اگر شما شرافت علمی داشته باشید، باید بگویید شناختی از جامعه نداشتید و صرفا کلیشه‌های ترجمه‌ای را به صورت چشم‌بسته توصیه می‌کردید. البته خدا را شکر یکی از اینها اخیرا گفته است من مسئولیت باز کردن پای بانک‌های خصوصی در ایران را می‌پذیرم. ما می‌گوییم بسیار خوب، شما کارنامه بانک‌های خصوصی ایران را نشان دهید تا بخش بزرگی از فجایع مسیر میان تهی کردن حکومت، مردم و تولیدکننده‌ها و... که توسط بانک‌های خصوصی رخ داده است را ببینیم.
مومنی همچنین گفت: ما مثل اینها سراغ برچسب‌زنی نمی‌رویم اما می‌پرسیم شما در این سی ساله گذشته مرتب می‌گفتید به نرخ ارز، حامل‌های انرژی، نرخ بهره و... شوک وارد کنید تا کار درست شود اما بعد از فجایعی که به بار آمد، گفتید اصل این ایده درست است اما آن را بد اجرا کرده‌اند. من در کتاب اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری مستنداتی آورده‌ام که نشان می‌دهد این توجیه، جزو آموزش‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی به هیئت اعزامی خود به کشورهای در حال توسعه است که اگر توصیه‌های شما به بحران منجر شد، مسئولیت نپذیرید و همه چیز را به گردن اجرا بیندازید. در مناظره‌ای که با یکی از همین بازارگراها داشتم، بعد از آنکه گفت سیاست توصیه شده ایشان بد اجرا شده، پاسخ دادم که در دوره مرحوم‌هاشمی رفسنجانی بی‌سابقه‌ترین حمایت سیاسی از شما صورت گرفت، بی‌سابقه‌ترین‌اندازه درآمدهای ارزی هم در اختیارتان قرار گرفت و بی‌سابقه‌ترین اتفاق نظر بین مدیران اقتصادی کشور وجود داشت پس اگر طراحی‌های شما در آن شرایط بد اجرا می‌شود، به ما بگویید در چه شرایطی خوب اجرا می‌شود؟ من نمی‌خواهم بگویم این رفتار مسئولیت‌گریزانه مشکوک است، اما واقعا نرمال نیست.
دکتر فرشاد مومنی گفت: اکنون یک عده از سر جهل یا به خاطر مسائل دیگر می‌گویند، قانون اساسی توسط القائات حزب توده نوشته است یعنی می‌گویند چندده اسلام شناس برجسته ما آلت دست حزب توده بوده‌اند. شهید مطهری که یکی از سرآمدان نقد مارکسیزم بود فرموده بودند که کسی به عمق آقای بهشتی در شناخت‌اندیشه مارکسیستی نداریم اما برخی جوری حرف می‌زنند که انگار شهید بهشتی با یکی دو نفر دیگر توانسته‌اند، آن مجموعه که هرکدام برای خود رجلی بودند را تحت تاثیر قرار دهند. اولین بار که چنین مسئله‌ای از سوی یک فرد دیگر مطرح شد، او را به کتاب «بانکداری، ربا و مسائل مالی در اسلام» شهید بهشتی ارجاع دادم که در دهه 1340 نوشته شده بود سپس گفتم اگر مشکل شما با اداهای توده‌ای‌ها است باید بدانید مالینوفسکی در آن موقع کتابی ننوشته که حالا بخواهید بگویید شهید بهشتی تحت تاثیر این افراد بوده است. بیش از 75 درصد جهت‌گیری بخش اقتصادی قانون اساسی، در آن کتاب دیده می‌شود لذا این حرف‌ها که گفته شد، دروغ پردازی‌های خلاف اخلاق است. این بازی‌ها را راه‌انداخته‌اند تا پاسخ ندهند که نتایج شوک درمانیِ مورد توصیه‌شان چه بوده است. ما نباید فریب این جریان ‌سازی‌ها را بخوریم. از میان تهی کردن مفاهیم توسط این افراد یک مسئله مجزایی است که باید جداگانه به آن پرداخته شود.
 
 
سقوط سیاسی نتانیاهو و دولت وی نزدیک است
 
دولت نتانیاهو در صد روزگی خود در بحرانی‌ترین شرایط ممکن قرار دارد و در آستانه سقوط قرار گرفته است.
روزنامه رای الیوم درباره وضعیت به هم ریخته دولت نتانیاهو نوشت:  با گذشت 100 روز از دولت نتانیاهو، محبوبیت وی در پایین‌ترین سطح قرار گرفته است. گروه‌های مقاومت احتمالا، «ارباب امنیت» را سرنگون می‌کنند. تجدید روابط عربستان و ایران هم ضربه‌ای راهبردی و خطرناک بر او و اسرائیل وارد کرده است. عملکرد دولت او ضعف و فقدان بازدارندگی را افشا کرده است.
محتمل به نظر می‌رسد که مقاومت در غزه، نتانیاهو و دولت او را سرنگون کند. نظرسنجی منتشر شده از سوی کانال 13 تلویزیون عبری نشان داد که نتانیاهو بسیار ضعیف شده و وزیر امنیت سابق، بنی گانتز از او پیشی گرفته و حزب حاکم (لیکود) در حال سقوط است تا تنها به 20 کرسی در پارلمان دست یابد. این امر در را به روی مخالفان باز می‌کند تا دولت را با اکثریت 64 کرسی تشکیل دهند.
بر اساس این نظرسنجی، نتانیاهو دیگر گزینه نخست برای ریاست دولت نیست؛ زیرا محبوبیت گانتز پس از حوادث اخیر در اسرائیل، از جمله تحولات امنیتی و اعتراضات علیه طرح دولت برای تضعیف قوه قضائیه افزایش یافته است.
موران آزولای، گزارشگر حزبی، به نوبه خود در وب سایت خبری یدیعوت آحارونوت ‌اشاره کرد که «از نظر برخورد با مقاومت، دولت به علت سیاست خود علیه آن، به شدت مورد انتقاد وزرای برجسته خود قرار گرفته است. آنها در موارد مختلف به شدت از برخورد سست دولت انتقاد کرده‌اند؛ زیرا دستور شروع عملیات دیوار دفاعی 2 در کرانه باختری را صادر نکرده و عملاً برای چنین حرکتی آماده به نظر نمی‌رسد و کابینه سیاسی و امنیتی به ندرت در چنین دوره حساسی تشکیل جلسه داده است.»
یتسحاق حاتسیرا، تحلیلگر کانال 14 نیز تاکید کرد «سپری شدن 100 روز از تشکیل دولت ناامیدی بزرگی بود؛ زیرا عملکرد دولت در مقایسه با وعده‌های بزرگی که قبل از انتخابات به رای دهندگان داده بود، ناچیز است. به ویژه که دشوار است ناکامی‌هایش در عرصه‌های مختلف مانند عرصه امنیتی، حقوقی و اقتصادی و نیز رسانه‌ای را نادیده گرفت».
او می‌افزاید: «عملکرد امنیتی دولت، خط مستقیمی را میان ضعف دولت و عدم بازدارندگی و عملیات فدایی‌ نشان داده است. احساس رایج در اسرائیل این است که دامنه و شدت پاسخ‌های دولت به مقاومت در غزه در مقایسه با پاسخ‌های دولت سابق بسیار کمتر است و بارها در پی پرتاب موشک صبح از خواب برخاستیم بدون این که به آنها پاسخی دهد. در رابطه با تهدید هسته‌ای ایران، به نظر می‌رسد که اسرائیل در حال عقب‌نشینی است، اگرچه ایران همیشه اولویت اصلی نتانیاهو بوده و حتی در دوره کنونی نیز از تهدید دست برنداشته است. این امر علی‌رغم شکست سخت اسرائیل در پی امضای توافقی میان عربستان سعودی و ایران است که به معنای شکست شدید طی سه ماه گذشته در تمام بخش‌ها است.
 
 
هم‌میهن: بورس در حال عبور از منجلابی است که روحانی درست کرد
 
روزنامه اصلاح‌طلب هم‌میهن می‌گوید؛ بازار بورس از کابوسی که دولت روحانی در سال 1399 ساخت، عبور کرده است.
«هم‌میهن» با مرور روند رکوردزنی بورس تهران نوشت: بورس در چهار سال گذشته عجیب‌ترین شرایط را پشت سر گذاشته است. از یک طرف رکوردهای جدیدی را ثبت کرد و از طرف دیگر دولت حسن روحانی، به‌صورت علنی در بورس دخالت کرد و اوضاع بدی برای بورس رقم زد تا جایی که تا دو سال بورس کمر راست نکرد. دولت حسن روحانی برای جبران مشکلات خود، بورس را عرصه تاخت و تاز قرار داد و بعد از اینکه از جهش بورسی در سال 1399 بهره برد، در سال 1400 هم بیکار ننشسته و با انتشار اوراقی مانند اخزا در بورس مشکلات خود را حل کرد. به همین دلیل بورس وضعیت خاصی داشته و دارد. 
در آن دوران رشد بورس چنان جهشی پیدا کرد که تمام رکوردهای سال قبل را به هفته و ماه ‌شکست و چنان پیش رفت که بعد از سقوط، طی دو سال توان برگشت نداشت.
در سال 1399 به‌دلیل تبلیغ زیاد و فراخوان حسن روحانی برای مشارکت مردم در بورس، افراد تازه‌وارد زیادی در بورس سرمایه‌گذاری کردند. میثم شوشتری، کارشناس بازار سرمایه معتقد است: «دولت حسن روحانی برای رفع مشکلات خود مردم را بی‌محابا به بورس فراخواند و آنها را در یک منجلاب انداخت. ولی امروز آن سرمایه‌گذارانی که در آن سال وارد بورس شدند، حرفه‌ای شده و به دانش بورس دست یافته‌اند و آنهایی که قادر به درک مسائل بورسی نشدند، این بازار را ترک کردند و مبتدی‌هایی که در سال 1399 و 1398 وارد بازار شدند، غربال شده و بسیاری از آنها از بازار خارج شده و الان آموزش لازم را دیده‌اند. سطح علمی بازار در حال حاضر نسبت به سال‌های قبل بهتر شده است. از طرف دیگر بیشترین اوراق اخزا در سال 1400 منتشر شد که دولت این اوراق را به پیمانکاران داد و آنها هم در بازار فروختند. دولت روحانی بورس را برای سیاست‌های بد در نظر گرفته بود.»
هم‌میهن در ادامه از قول غلامرضا ابوترابی، کارشناس بازار نوشت: «سیاست دولت‌ها همیشه بر تمامی بازارها و به‌خصوص بازار سرمایه اثرگذار بوده و هست. بیش از 80 درصد بازار سرمایه به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در اختیار دولت است ولی اینکه بگوییم مانند دولت حسن روحانی، دولت رئیسی نیز به‌طور مستقیم در بورس دخالت می‌کند، باید گفت که هنوز شواهدی به‌دست نیامده است.»
فردین آقا‌بزرگی، کارشناسان بورس در پاسخ به پرسش روزنامه هم‌میهن، در خصوص وضعیت بازار سرمایه در سال 1402 گفته که به دلیل درجا زدن چندساله بورس نسبت به بازارهای مالی دیگر، این احتمال وجود دارد که بورس در سال 1402 بازدهی مناسب‌تری نسبت به دیگر بازارهای مالی داشته‌باشد.
آقابزرگی معتقد است: «شاخص کل بورس ایران به دلیل تورم مداوم و چهاردهه‌ای، بزرگ‌ترین شاخص جهان به لحاظ مقداری است و به دلیل چالش‌ها و وضعیت ناپایدار درآمد دولت، احتمال افزایش بیشتر شاخص در سال جدید زیاد است.
 
 
شیوع سندروم لال‌شدگی در میان مدعیان اصلاحات
 
سندروم لال‌شدگی و سانسور، تبدیل به رویه‌ای ثابت در زیست سیاسی مدعیان اصلاحات شده است.
در این زمینه روزنامه وطن امروز ضمن مرور برخی موارد نوشت: بعد از حادثه سوءقصد به آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی سلیمانی رحمهًْ‌الله‌علیه که به شهادت ایشان منتهی شد، تمام کارشناسان، تحلیلگران و بلبل‌زبانان جریان اصلاحات، نسبت به ریشه‌های این مسئله در یک سکوت مرگبار فرورفتند به نوعی که این مسئله به ذهن متبادر می‌شود که چگونه برای مرگ غیرعمد مهسا امینی، این جریان اسلام و آرمان‌های انقلاب اسلامی را مورد حمله قرار داد، ولی نسبت به چنین حادثه‌ای، سکوت و سانسور را پیش گرفته است؟
در واقـع این جریان اگـر موضعی هم بگیرد، اعلام می‌کند معنای این سوءقصد این است که مردم نسبت به دین و روحانیت به مرحله انزجار رسیده‌اند و باید دین از سیاست جدا شود ولی نسبت به تشییع باشکوه آیت‌الله شهید سلیمانی در بابلسر و چند شهر دیگر، وارد سندروم لال‌شدگی می‌شود.
نماز عید سعید فطر سال ۱۴۰۲، در مصلای تهران و اقصی نقاط کشور و حضور انبوه و متراکم مردم عزیز ایران در این مراسم باشکوه، پیامی مهم به دشمن داشت و آن چیزی نبود جز اتحاد و همدلی ملت ایران. 
مردم ایران با وجود سلایق مختلف سیاسی، همواره از تفرقه و دوقطبی‌سازی پرهیز کرده‌اند.
همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود، رسانه‌های معاند از جمله بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، سعودی اینترنشنال، رادیو فردا و... از انتشار تصاویر صفوف به هم پیوسته نماز عید فطر در سراسر کشور پرهیز و آن را سانسور کردند.
اما نکته قابل توجه و البته قابل تأمل این است که برخی رسانه‌های داخلی نیز که منتسب به جریان فتنه (اصلاحات) هستند، همصدا با رسانه‌های دشمن، این تصاویر زیبا و افتخارآمیز را سانسور کردند؛ از روزنامه اشرافی سازندگی گرفته تا آفتاب یزد، شرق، هم‌میهن و اعتماد، به این نتیجه رسیدند که باید سندروم لال‌شدگی را نسبت به اتحاد ملی مردم ایران، به‌صورت اختیاری فعال کنند.
روزنامه‌های اصلاح‌طلب همواره مراسم ۱۳ آبان را که مورد توجه رسانه‌های غربی قرار می‌گیرد سانسور می‌کنند. اما یکی از اتفاقات جالب، سانسور جمعیت میلیونی ۱۳ آبان سال ۱۴۰۱ آن هم در اوج فتنه بود، زمانی که کشور نیاز به همدلی، وحدت و مقابله با آشوبگران و فتنه‌گران داشت. جمعیت قابل توجهی نسبت به سال‌های گذشته در مراسم ۱۳ آبان در سراسر ایران شرکت کردند اما این روزنامه‌ها به شکل عجیبی نسبت به حضور مردمی در این مراسم سکوت پیشه کردند.
یکی از کارویژه‌های اصلی دشمن، سانسور اخبار خوب و امیدوارکننده و پمپاژ اخبار بد و ناامیدکننده است. نکته قابل تأمل این است که برخی رسانه‌های داخلی که منتسب به جریان اصلاحات هستند، دقیقا هم‌راستا با این پروژه عمل می‌کنند.
در همین رابطه وقتی به دفعات آمار فوتی‌های روزانه کرونا در ایران به صفر می‌رسـد، هیچ صدایی از رسانه‌های جریان اصلاح‌طلب بلند نمی‌شود و این خبر خوب را سانسور می‌کنند.